باران اخیر بلوچستان برابر با حجم باران یک سال در این استان است. ارتفاع آب در برخی از روستاها به هشت متر رسیده و صدها روستا ارتباط خود را با نظام استانی از دست دادهاند. پرسش این است که چگونه میتوان با بحرانهای اقلیمی برخورد کرد؟پاسخ به این پرسش نیازمند شناخت ماهیت، دلیل و مقیاس بحران است. پیش از این گفته بودیم که بحرانها در حد متعارف شناختهشده هستند و راهحل آنها نیز بهراحتی ازسوی دولتها تمهید میشود. برای نمونه به آتشسوزیهای متداول در شهرها بنگرید؛ تجربیات دولتها و شهرداریها موجب ایجاد ایستگاههای آتشنشانی در نقاط مختلف شهرها شده است و بلافاصله پس از کسب اطلاع از آتشسوزی نزدیکترین ایستگاه آتشنشانی فعال میشود و به راه میافتد و آتش را خاموش میکند. در مواردی که حجم آتشگرفتگی زیادتر از حد متعارف باشد، از ایستگاههای دیگر کمک گرفته میشود. آمبولانسها هم برای بردن مجروحان از نزدیکترین بیمارستانها به محل واقعه میآیند. آشناترین نمونه اینگونه آتشسوزی پاساژ پلاسکو در تهران بود. سیل و باران و آتشسوزی در جنگلها هم در کلیات از این قاعده خارج نیستند. اما به دلیل مقیاس بزرگتر به راهحلهایی نیاز دارند که گاهی به دلیل ابعاد بزرگ و خارج از حد متعارف، برای مردم و دولتها مشکلات زیادی به وجود میآورند. نمونههای زیادی در این زمینه وجود دارد؛ آتشسوزی در استرالیا و کالیفرنیا نمونههایی هستند که با همه توانایی فنی و مالی دولتهای استرالیا و ایالات متحده آمریکا، هنوز برایشان راهحل مناسبی به دست نیامده است. رویدادهای مورد اشاره تازه آخرین نمونه از این دست رویدادها در کرهزمین هستند. «شهر سوخته» در سیستان یک پیشینه چهار هزار ساله دارد.
سیستانوبلوچستان در آن زمان از آبادترین مناطق ایران باستان بودهاند. رستم دستان که در بیابان با رقبای خود زورآزمایی نمیکرد. منطقه آباد و پر از روستا بوده است. دلیل ماندگاری آثار شهر سوخته عظمت شهر و مقاومبودن مصالح بهکاررفته در آن بوده است. روستاها که همه از خشت خام ساخته شده بودند، بهکلی تخریب و شسته شدهاند. به احتمال زیاد واژه «سوخته» در نام شهر مورد اشاره ربطی به سوختگی آن شهر نداشته باشد، بلکه نابودی شهر باید به دلیل آبگرفتگی منطقه باشد. حالتی که امروز در مقیاس کوچکتر در جنوب این منطقه روی داده است. قرآن به سیلی اشاره دارد که در آن حضرت نوح(ع) به فرمان خداوند اقدام به حفظ مخلوقات کرد. سطح آب در کل منطقه میانرودان به چنان بلندایی رسید که کشتی حضرت نوح(ع) پس از پایان سیل در بالای کوه جودی فرود آمد. رسیدن سطح آب به بالای کوه به مفهوم زیرآبرفتن منطقه بسیار وسیعی از میانرودان و حتی بخشی از ایران و خاورمیانه (شامل ترکیه کنونی) در آن زمان بوده است. بالاآمدن سطح آب دریاها بهدلیل بالارفتن درجه حرارت کرهزمین و ذوبشدن برف و یخ در مناطق قطبی ازجمله سیبری و آلاسکاست. امروزه توضیح منطقی و علمی درباره بالارفتن درجه حرارت کرهزمین، تولید گازهای گلخانهای مانند دیاکسیدکربن، مونوکسید دینیتروژن، متان و... است.در این چند سال اخیر کشورهای صنعتی غرب متوجه رابطه تخریب محیط زیست با تولید انرژی و صنایع آلاینده شدهاند. پیمان کیوتو و سپس موافقتنامه پاریس به عنوان راهحلی برای این مشکل بوده است. در ایالات متحده آمریکا آلودگی محیط زیست و بالارفتن درجه حرارت به دلیل تولید و مصرف انرژی فسیلی ازجمله زغالسنگ است. در چین و هند هم این پدیده دیده میشود، اما این دو کشور اخیر شرایط موافقتنامههای مورد اشاره را پذیرفتهاند. ایالات متحده آمریکا تا پایان دوره ریاستجمهوری اوباما از این سیاستهای بازدارنده حمایت میکرد. اما دونالد ترامپ به دلیل وابستهبودن به رأی مردم ایالات فعال در انرژی زغالسنگ و ترس ازدستدادن آرای مردم این ایالات، در انتخابات خود زیر بار دو موافقتنامه مورد اشاره نرفت.روشن است که با ادامه فعالیتهای آلاینده در زمین، محیط زیست کرهزمین با سرعت بیشتر رو به مرگ خواهد رفت. اما تدابیر دولتها و انجام کارهای دستهجمعی و بینالمللی در کاهش گازهای گلخانهای و حفظ محیط زیست، شاید آهنگ نابودی محیط زیست را کند کرده یا به تأخیر بیندازد.اگرچه مبارزه با آتشسوزی و سیل در مقیاس کوچک و محلی توسط دستگاههای ذیربط ازجمله شهرداری میسر است، اقدام در سطح جهانی به همکاری و همفکری همه مسئولان جهان نیاز دارد. ما نمیتوانیم بدون همکاری نزدیک با افغانستان و پاکستان جلوی خرابی سیل در منطقه جنوب شرقی ایران را بگیریم. در میانرودان هم بدون همکاری با کشورهای عربی و ترکیه رسیدن به این هدف در جلوگیری از تخریب استانهای مسیر دجله و فرات میسر نیست. روزی که سازمان ملل متحد به وجود آمد، تصور همگان این بود که ملل جهان با یکدیگر متحد شده و مسائل جهانی را با کمک و همفکری یکدیگر حلوفصل خواهند کرد. اما امروز این سازمان بیشتر به باشگاه پینگپونگ قدرتهای بزرگ و کوچک تبدیل شده و آنچه انجام میدهد در راستای اتحاد دولتها و ملتها نیست. امارات متحده در خلیجفارس و عربستان که برای نخستینبار در تاریخ اخیرا شهرنشین شدهاند و معماری و شهرسازی خود را به سبک و به دست طراحان غربی ساختهاند، اصلا فکر بالاآمدن آب خلیجفارس را نکردهاند. پژوهشهای بینالمللی نشان میدهند که حرارت آبهای اقیانوسها و دریاهای آزاد ازجمله در خلیجفارس در سالهای اخیر چندین درجه افزایش یافته است. احتمال نابودی همه ساختارهای واقع در حاشیه خلیجفارس در سیل و آتشسوزیهای بعدی اصلا کم نیست. این خطر برای تأسیسات نفتی و پتروشیمی ایران هم وجود دارد. سطح آب در دریای مازندران نیز بهدلیل بالارفتن درجه حرارت و ذوب یخهای قطبی در سیبری بالا خواهد آمد و بیشترین فشار را به سواحل ایران و جمهوری آذربایجان و ارمنستان وارد خواهد کرد. این موضوع در نوشتار دیگری خطاب به طراحان پروژه انتقال آب دریای خزر به استان سمنان مطرح شده است. کوچکترین کاری که ایران میتواند برای پیشگیری یا کاهش ضایعات آبگرفتگی انجام دهد، استفاده از همان مدل آتشنشانی اما در مقیاس منطقهای است...
به عبارت دیگر، دولت میتواند ایستگاههای پناهندگی و کمکرسانی در مقیاس استانی و فرااستانی برای اقامت موقت و ذخیره مواد غذایی و دارویی بسازد و با پیشبینی کلی نحوه بههمریختن خطوط ارتباطی، مسیرهای نجات مردم از سیلابها را در ارتفاعات هر منطقه مشخص و طراحی و ایجاد کند. بدیهی است که این اقدامات هزینهبر است و برای دولتهایی که هشتشان برای تأمین مخارج روزانه کشور گرو نُهشان است، تأمین اعتبار لازم آسان نیست. اما همکاری کشورهای منطقه میتواند هم در طراحی پناهگاهها و هم در تأمین هزینه ذخیرهسازی مواد و مصالح مورد نیاز بسیار مؤثر واقع شود.
دیدگاه تان را بنویسید