سیاست خارجی آمریکا بهدلیل تأثیری که بر زندگی روزمره مردم آمریکا و جهان میگذارد، نقش مؤثری در زندگی مردم آمریکا ایفا میکند؛ اما همه مردم آمریکا توجه یکسانی به سیاست خارجی زمامداران خود نداشته و ندارند. اگر امروز گفتوگوهای مربوط به سیاست خارجی در رسانههای عمومی از اهمیت زیادی برخوردار شده، بهدلیل وابستگی اقتصاد جهانی، اوجگیری قدرت چین و روسیه در برابر زیادهخواهی آمریکا و بههمریختن اقتصاد جهانی بهدلیل گسترش واگیری ویروس کروناست؛ زیرا برای جلوگیری از گسترش کووید 19 همه ساختارهای اجتماعی، اقتصادی و آموزشی آمریکا و دیگر کشورهای جهان از هم پاشیده است. بهطور سنتی دلیل عمده توجه و بیتوجهی به سیاست خارجی را باید در ساختار اجتماعی و اقتصادی آن جستوجو کرد. ثروتمندترین مردم آمریکا از جمله یک درصد مردمی که در «والاستریت»، نیویورک و بخشهایی از کالیفرنیا زندگی میکنند، این موضوع را بهدلیل ارتباطات جهانی و فعالیت اقتصادی خود مورد پایش روزانه قرار میدهند. در پایینترین رده اجتماعی و اقتصادی، «هشت» مردم گرو «نه» آنهاست و تلاش روزانه آنها برای امرار معاش مانع توجه به سیاست خارجی شده است؛ اما با وجود بیتوجهی عمومی آمریکاییها به سیاست خارجی، چون گسترش واگیری کرونا جنبه جهانی دارد، سخن از سیاست خارجی در همه طبقات آمریکا عمومیت یافته اگرچه گفتوگوهای مردمی دراینباره متمرکز به واگیری کرونا و رفتار دولتهای مختلف جهان در برخورد با آن است. موضوعاتی مانند جلوگیری از حرکت مهاجران، اخراج مهاجران بهدلیل ازمیانرفتن زمینههای اشتغال و گسترش بیکاری حتی در ثروتمندترین کشور جهان موجب توجه مردم عادی به رویدادهای بینالمللی و راهحلهای ابداعشده در کشورهای مختلف برای گشایش بازارها و مدارس و مراکز عبادی در سراسر جهان شده است. به عبارت دیگر، گسترش کرونا توجه مردم عادی جهان از جمله آمریکاییان را به گفتمانهای بینالمللی جلب کرده است. شاید برای نخستینبار باشد که بهدلیل ادعای دولت آمریکا به نقش چین در گسترش ویروس کرونا و حملات روزانه مقامات دولت آمریکا به چین و نیز درگیری جهانی حاصل از گسترش کرونا و تأثیر کرونا بر تعطیلی فعالیتهای اقتصادی و آموزشی در سراسر جهان بهویژه آمریکا، اخبار مبادلات بینالمللی بهگونه گستردهای در رسانههای آمریکا مطرح میشود. در آمریکایی که از ثروتمندترین و پیشرفتهترین کشورهای جهان کنونی است، میلیونها نفر بهدلیل تعطیلات اجباری، کار خود را از دست داده و به نان شب محتاج شدهاند و ناامنی در شهرهای آمریکا بیداد میکند.
از سوی دیگر بهدلیل نزدیکی انتخابات ریاستجمهوری آمریکا، رقابت تبلیغاتی میان دو حزب دموکرات و جمهوریخواه بهشدت اوج گرفته است. جنگ قدرتهای جهانی و رقابت انتخاباتی آمریکا در کسب آرای رأیدهندگان نیز به مشکل افزوده است. در این میان بهدلیل آرزوهای بلندمدت دولتهای آمریکا در تنظیم روابط بینالمللی، پای ایران در مبارزات مورد اشاره باز شده است. هر دو حزب جمهوریخواه و دموکرات در کنترل قدرت جمهوری اسلامی ایران دید نسبتا یکسانی دارند، اما شدت عمل جمهوریخواهان بهمراتب بیشتر از دموکراتهاست. از دید دموکراتها، برجام راهحل مناسبی برای کنترل ایران بود. امروز هم که سند مبارزات انتخاباتی دموکراتها منتشر شده، باز هم بر توافق برجام تأکید شده و صحبتی از تغییر رژیم ایران در رفتار و گفتار دموکراتها دیده نمیشود، درحالیکه ترامپ هنوز در تغییر رژیم ایران پافشاری دارد. ترامپ از روز اول بنای مخالفت با برجام را گذاشت، تاجاییکه از این معاهده خارج شد و بر شدت محاصره اقتصادی ایران افزود. فشار حاصله بر ایران از سوی جمهوریخواهان آمریکا همراه با عوارض گسترش کرونا موجب فشار مضاعف بر ایران شده است. البته سرنوشت انتخابات آمریکا هنوز قطعا روشن نیست اما افول روزانه قدرت جمهوریخواهان بهدلیل رفتار متناقض ترامپ آشکار است. اتفاقی که در مبارزات انتخاباتی اخیر آمریکا روی داده، بسیار قابل توجه است. اصولا در یک رژیم جمهوری انتظار میرود که ترکیب مناسبی از ایدئولوژیهای چپ و راست در رفتار حکومت وقت مشاهده شود؛ به این معنی که همه مردم - از سوسیالیست دوآتشه مانند برنی سندرز تا کاپیتالیست بدون چونوچرا مانند ترامپ بتوانند در سیاست کشور عرض اندام کنند.
اما در دوره ریاستجمهوری کنونی آمریکا گروههای متفاوت از نظر فکری به جان هم افتادهاند. ترامپ، جو بایدن را یک بیعرضه خطاب میکند. سران حزب دموکرات هم یکسره بهدنبال آن هستند که مدرکی علیه ترامپ به دست آورند و او را از انتخابشدن در دوره دوم محروم کنند. در درون حزب دموکرات هم مچگیری رواج کامل دارد. رقبای نامزدی انتخابات در حزب دموکرات بهجای اینکه توانایی خود را در حل مشکلات کشور به مردم حالی کنند، به جان هم افتاده و یکدیگر را نابود کردهاند؛ کاری که جمهوریخواهان آرزوی آن را داشتند. سرنوشت انتخابات آینده ریاستجمهوری آمریکا بهدلیل کشتار نامزدها به دست یکدیگر قدری پیچیده شده، اگرچه شانس دموکراتها بهدلیل افشاگریهای اخیر نسبت به ترامپ افزایش یافته است. مردم عادی آمریکا مانند سایر کشورها به مسائل بینالمللی توجه زیادی ندارند، حتی قشر کمسواد آمریکایی شاید ندانند ایران کجاست؛ اما آمریکا همراه با همپیمانان اروپایی خود در بیشتر کشورهای خاورمیانه حضور نظامی دارد. سیاست جمهوری اسلامی موجب اتصال و اتحاد قدرتهای بزرگ شرقی مانند چین و روسیه شده است. در ظاهر امر چنین پیداست که هم زمامداران روسیه و هم چین از ثبات نسبی بیشتری نسبت به دولت آمریکا برخوردارند. دید پوتین با تجربه طولانی در نظام اطلاعاتی در آلمان شرقی و چندین سال زمامداری در روسیه پس از سقوط شوروی و قدرت دیدن رویدادهای پشت صحنه از دونالد ترامپ عمیقتر است. شی جینپینگ هم دستکمی از پوتین ندارد؛ با این تفاوت که کشوری را اداره میکند که جمعیت آن چهار، پنج بار از آمریکا بیشتر است. ایران که جمعیتی بسیار کمتری از سه قدرت مورد اشاره دارد، بهدلیل موقعیت سوقالجیشی ممتازی که در جنوب غربی آسیا دارد، میتواند در تجمیع قدرتهای آسیایی و افزایش قدرت چین و روسیه در منطقه در برابر غرب نقش سازندهای ایفا کند.
شرق- احمد عظیمیبلوریان . استاد پیشین مریلند
دیدگاه تان را بنویسید