ارسال به دیگران پرینت

رضا رئیسی،

کالبد شکافی راهبرد چماق و هویج ترامپ به بهانه نامه جدید

دونالد ترامپ روز جمعه 7 مارس در گفتگویی با فاکس نیوز، خبر از ارسال نامه به رهبر ایران داد و در کنارش نکاتی را مطرح کرد که در این یادداشت به این موضوع خواهم پرداخت.

کالبد شکافی راهبرد چماق و هویج ترامپ به بهانه نامه جدید

آخرین فعل و انفعال رخ داده در منظومه بلند بالای معادلات جاری و ساری در روابط ایران و ایالات متحده، آیا پیام آور تغییر و تحول و واجد اعتبار و اعتنای یک متغییر معادله ساز خواهد بود؟

دونالد ترامپ روز جمعه 7 مارس در گفتگویی با فاکس نیوز، خبر از ارسال نامه به رهبر ایران داد و در کنارش نکاتی را مطرح کرد که در این یادداشت به این موضوع خواهم پرداخت. 

۱-پیش تر هم در دوران باراک اوباما و آنگونه که گفته می شود از طریق شینزو آبه، شخص ترامپ نامه هایی به عالی ترین مقام جمهوری اسلامی ایران نوشته بودند، پس این اتفاق خلق الساعه و غیر منتظره ای نیست، تنها تفاوت این نامه‌نگاری تازه آنست که به فاصله یک روز از نگارش آن ترامپ به ارسال نامه به شکل علنی، تصریح و اذعان کرده است. 

نگارش چنین نامه هایی در سطوح عالی سیاسی و دیپلماتیک که حاوی پیام های مهمی باشند، به طور معمول محرمانه و غیر علنی است و سوال اینجاست که چرا ترامپ هنوز جوهر نامه خشک نشده از ارسال آن سخن گفته است؟ در حالیکه بواسطه عدم کانال های مستقیم ارتباطی بسیار بعید است که نامه ای به دست مقامات ایرانی رسیده باشد و به نوعی می توان گفت این پروپاگاندای ترامپ در قالب جنگ روانی و رسانه‌ای است که کلید خورده و احتمال آنکه تغییر رویکرد و رویه ای در آن مستتر باشد، بسیار بعید است. 

نشان به آن نشانی که ترامپ در اولین واکنش جدی خود نسبت به ایران در دور دوم ریاست جمهوری از طلب مذاکره مستقیم با رئیس جمهوری ایران گفت و بلافاصله بعد از آن با امضای یادداشت ریاست جمهوری دوباره به سمت فشار حداکثری علیه ایران نیل یافت و نشان داد آن مدلی که او نام مذاکره بر آن می‌نهد، آن چیزی نیست که از مذاکره در قالب قواعد و عرف بین الملل از آن سراغ داریم! فلذا ارسال این نامه به خصوص با اظهارات پسینی ترامپ در گفتگو با فاکس نیوز، نمی تواند حاوی تغییر استراتژی و رویکرد ترامپ در مواجهه با ایران باشد.

۲- اگر گفتارها و رفتارهای ترامپ چه در بعد داخلی و چه در حوزه سیاست خارجی را دنبال کرده باشید، او بیش و پیش از هر گزاره و گزینه‌ای سر عناد و مخالفت با جو بایدن را در نقطه کانونی و دال مرکزی راهبرد گزینی خود در همه عرصه ها اولویت داده است کما اینکه در دور اول همین عناد و یکدندگی و لجبازی را با اوباما داشت و چه بسا از علل مهم خروج ترامپ از برجام نیز به همین موضوع باز می‌گشت. اظهارات او در خصوص داعش، خروج از توافق پاریس، ارتباط با رهبر کره شمالی و حتی نوع مواجهه وی با مسئله افغانستان مثال های بارز دور اول زمامداری وی و اکنون برخوردش با زلنسکی، رایزنی و گفتگو با روسیه و ادعای نرمش بایدن در برابر تهران، بازگو کننده رفتارها و نوع نگاه وی در دور دوم ریاست جمهوری اوست. 

طرفه آنکه برعکس ترامپ، بایدن از دستاورد فشار حداکثری وی علیه ایران کوتاه نیامد و حاضر به بازگشت به برجام نشد اما ترامپ در همین اظهارات اخیر خود مدعی می‌‌شود که در ژانویه 2020 کار تمام بود و ایران در شرف تسلیم بود، این در حالیست که در آن زمان 3 سال از آغاز پروژه فشار حداکثری گذشته بود و هیچ نشانه‌ای از تغییر رویکرد و رویه ایران در قبال آمریکا مشاهده نمی شد و این تنها یک مانور تبلیغاتی با مصرف داخلی برای زدن بایدن و موفق جلوه دادن پروژه فشار حداکثری بود که دولت مردان آمریکایی خود اذعان به شکست آن کردند.

۳-اظهارات ترامپ پس از اشاره به ارسال نامه به عالی ترین مقام جمهوری اسلامی ایران، در گفتگو با فاکس نیوز، بیش از هر چیزی گواهی می دهد که سیاست قدیمی و همیشگی آمریکا علیه ایران در دستور کار است و شاهد هیچ تغییر رویه‌ای در این زمینه نیستیم. سیاستی که نزدیک بیست سال پیش علی لاریجانی دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی از آن با عنوان  «سیاست چماق و هویج» یاد کرد و همواره سیاستمداران آمریکایی از هر دو حزب با عنوان همه گزینه ها روی میز است از آن رونمایی کرده اند. 

جالب آنکه دونالد ترامپ با الگو برداری از بنیامین نتانیاهو در دور اول ریاست جمهوری خود، مدعی شده بود که ایران 3 هفته با آنچه آنان گریز هسته ای ایران برای ساخت سلاح هسته‌ای می خواندند، فاصله دارد. نکته ای که لب لباب اظهارات اخیر ترامپ هم هست و مدام می گوید که ما نباید بگذاریم ایران به سلاح هسته ای که به آن خیلی نزدیک شده دست یابد. 

این در حالیست که از آن موعد گذاری 3 هفته ای چندین و چند سال گذشته و هیچ مرجع رسمی از جمله آزانس بین‌المللی انرژی هسته‌ای، در گزارشات خود سندی شفاف دال بر انحراف برنامه هسته ای ایران ندارند و مشخص و مبرهن است که این تنها بهانه برای توجیه فشار و تحریم و… علیه ایران است، چیزی همانند ادعای دروغین سلاح های کشتار جمعی در عراق که دستمایه نئو محافظه کاران کاخ سفید برای حمله به عراق در ابتدای قرن حاضر میلادی شد.

نکته عجیب و قابل تامل دیگر نیز آنست که ترامپ در مواجهه با شرکا و دوستان خود در اروپا و آمریکا، می گوید اولویت اصلی، همیشگی و غیر قابل فروکاست من استراتژی America First است و عطف به آن زلنسکی را منکوب و برای کانادا و مکزیک و اروپا خط و نشان می کشد؛ اما پای ایران که در میان باشد، منافع اسرائیل در اولویت اول است، چرا که اگر حتی بر فرض محال ایران به سلاح هسته ای دست یابد، تهدیدی متوجه ایالات متحده نیست و این گروژه تبلیغاتی اسرائیل است که آمریکا را به ورطه گرداب و باتلافی در خاورمیانه می کشاند. 

۴- یک نکته مهم و کلیدی در اظهارات ترامپ، اشتباه محاسباتی وی نسبت به ایران و نیز قصد القای آن به افکار عمومی داخلی و خارجی است. البته که بعید است، شخصی چون رئیس جمهوری آمریکا به سادگی دچار اشتباه محاسباتی علیه ایران شود و به نوعی این یک استراتژی فریب و پروپاگاندا علیه ایران است. طی چند ماه گذشته رسانه های جریان مسلط غربی به شکلی متواتر دست به صحنه آرایی زده اند که ایران را در پسا عملیات 7 اکتبر، طرف بازنده و تضعیف شده تحولات منطقه ای عنوان کنند و چنین وانمود شود که ایران در گوشه رینگ قرار گرفته و تضعیف شده است. 

درست است که محور مقاومت به‌خصوص بعد از قضایای سوریه دچار آسیب و متحمل ضربات جدی شده است اما اگر همه ادعاهای طرف های عبری و غربی را هم بپذیریم، ایران در مقوله عمق راهبردی در فرادست دچار آسیب شده و در مقوله آفندی و ضربه به امکانات و استعداد دشمن در محیط پیرامونی نه تنها دچار ضعف و خلل نیست که با تحولات اخیر نشان داده در این زمینه استعداد بالایی برای مواجهه با تهدیدات دارد و این صحنه آرایی شاید برای افکار عمومی دستمایه‌ای باشد اما واقعیت میدانی چیز دیگری است. 

۶-در 9 بهمن ماه سال جاری رهبر انقلاب در توصیه به مقامات کشور، با تأکید بر ضرورت هوشیاری در مواجهات جهانی، گفتند: باید مراقب باشیم که با چه کسی مواجهیم و با چه کسی معامله می‌کنیم و حرف می‌زنیم.» سخنانی که مبتنی بر سه عنصر عزت و حکمت و مصلحت در سیاست خارجی، عنوان شد و بسیاری از آن، به عنوان اذن و اجازه برای مذاکره یاد کردند؛ اما ده روز بعد و در تاریح 19 بهمن ماه، رهبر انقلاب با نهی مطلق مذاکره با آمریکا، خاطر نشان کردند:مذاکره با آمریکا عاقلانه، هوشمندانه و شرافتمندانه نیست» 

از اظهارات روز 9 بهمن تا 19 بهمن که در اولی حتی تعبیری فراتر از مذاکره آمده بود تا منع مطلق هر گونه مذاکره، چه اتفاق افتاد؟ امضای بیانیه ریاست جمهوری ترامپ که یکبار دیگر سیاست خصمانه علیه ایران را با شدت و حدت دو چندان طرف آمریکایی پی گرفته بود و پاسخ رهبری استراتژی مزورانه ترامپ را خنثی کرد 

حالا ارسال این نامه تازه با آنچه در چند بند این یادداشت مورد اشاره و تصریح قرار گرفت، دال بر تغییر موضع و رویکرد دونالد ترامپ نسبت به ایران است یا تکرار مکرر سیاست های قدیمی و همیشگی علیه ایران، این بار در قالبی نه البته چندان جدید اما با مانور رسانه ای و تبلیغاتی جدید؟! 

آنها می خواهند در فرافکنی تازه خود، آمریکا را حامی توافق و دوست دار صلح و آشتی نشان دهند اما صحنه امروز و استراتژی فریب إنان و نیز تجربیات گذشته آنچنان واضح و مبرهن است که دست آهنین و چدنی خود را با هیچ صحنه آرایی نمی توانند روکشی نرم و مسالمت جویانه ببخشند و انتظار داشته باشند که ایران پذیرای این تحرکات ایذایی و نخ نما شده باشد. 

ایران هیچ گاه در طول دو قرن اخیر طالب جنگ و زیاده طلبی نبوده اما به خصوص در طول نیم قرن اخیر به جایگاهی موازنه ساز در حوزه امنیت ملی خود رهنمون شده است که توانایی مواجهه با هر قدرت جهانی و منطقه ای را داشته باشد و طرف آمریکایی باید بداند که ادامه سیاست های گذشته در قبال ایران که امروز قطعا بیش از گذشته امنیت ساز و برخوردار از توانمندی آفندی و پدافندی است، پاسخگو نبوده و نیاز به تغییر رویکرد و رویه جدی دارد نه صحنه آرایی نمایشی و سخنرانی های پوچ و مضحک با مصرف داخلی مردمانی که بسیاری از آنها کوچکترین شناختی از ایران و ظرفیت های ژئوپلیتیکی و استراتژیک آن ندارند و نمی دانند در واقع با چه چیزی طرف هستند.

 

منبع : جماران
به این خبر امتیاز دهید:
بر اساس رای ۰ نفر از بازدیدکنندگان
با دوستان خود به اشتراک بگذارید:
کپی شد

پیشنهاد ویژه

    دیدگاه تان را بنویسید

     

    دیدگاه

    توسعه