اکنون که به مراسم تشییع پیکر او نزدیک می شویم، مخاطبان بسیاری از سراسر جهان و دلبستگان به جریان مقاومت در قالب نوشتارها و عناوین مختلف به تمجید و تحسین از وجنات و سکنات مردی می پردازند که طی چهار دهه، پرچم دار اردوگاه مقاومت در لبنان و در خط مقدم مبارزه با استیلاجویی و استعمار و استثمار اشغالگران صهیونیست و حامیان بی چون و چرای آنان در کلونی قدرت های جهانی، بود.
سید مقاومت، پرچمدار عزت، فخر آزادیخواهان، استوانه و عمود خیمه مقاومت، فرمانده بی تکرار محور مقاومت، محبوب ترین چهره جهان عرب و ده ها و دهها تعبیر دیگر برای او این روزها در رسانه ها طنین انداز است.
در مقابل البته این کتمان ناشدنی است، که در ورای تبلیغات و پروپاگاندای چند دههای رژیم صهیونیستی و در پیامدش ذهنیت سازی بوقچی های رسانه ای و موج سواری روی برخی عملکردهای ناصواب کارگزاران و سیاست های نامناسب حاکمیتی، بخشی از مردم ایران نیز همسویی و همدلی نسبت به این شخصیت ممتاز و متمایز جهان اسلام نداشته و او را آنگونه که بایسته و شایسته است، مورد التفات و توجه قرار ندهند یا تصورشان این باشد که سید حسن نصرالله همسو و همفکر و همراستا با یک جریان خاص سیاسی داخلی است که مقبولیت و محبوبیت چندانی در مرزهای داخلی کشورمان و در اتمسفر سیاسی و رسانهای ندارند و از همین دریچه و نظرگاه به تحلیل شخصیت و قضاوت او بنشینند.
این در حالیست که اگر عملکردها و رویکردهای اجتماعی و فرهنگی و سیاسی او را بهخصوص از اواخر دهه 70 و اوایل دهه 80 هجری شمسی، که نام او بتدریج بر سر زبان ها افتاد، دنبال کرده باشید، او را فردی معتدل، روادار و سیره عملکردی وی را مصداق این آیه شریفهی «رحماء بینهم و اشداء علی الکفار»می دانید و می بینید. مردی که به هیچ روی اهل افراط و تفریط در هیچ زمینه ای نبود، در سیاست داخلی اهل میانجیگری و تلطیف نگرش ها بود و متحدان بسیاری در صنوف مختلف و طبقات متکثر سیاسی داشت و اصلا رمز تفوق و موفقیت حزب الله در سپهر سیاسی چند وجهی و پیچیده لبنان در دوران زمامداری وی بر این گروه نیز همین بود و گسترش حامیان حزب الله در لبنان به صنوف و اقشار مختلف فکری و فرهنگی نیز برآمده از نگاه توام با روامندی و تساهل و تسامح وی به شرع مقدس و احکام فقهی و تربیتی آن بود.
فرمانده ای که هر چه در میدان نبرد با خصم صهیونی، قاطع و بی محابا و دلیر و بی مکث و طمانینه عمل می کرد در برابر هموطنان خود و موافقان و مخالفانش در اردوگاه خودی، اهل مدارا و گفتگو و محاجه و استدلال و اقناع بود.
اما آنچه سید حسن نصرالله را برای من به عنوان یک شهروند ایرانی، عاشق این مرز و بوم، فارغ از علقه های مذهبی و ایدئولوژیک و نگرش های سیاسی و گرایش های فکری، همیشه و همواره در جایگاه ویژه و رفیعی قرار داده و در برابر پروپاگاندای تخریبی، تبلیغاتی مخالفان و منتقدان سید، حجت موجهی برای دلبستگی و علاقه مندی به وی مهیا کرده است، عشق و علاقه این سید لبنانی به ایران و ایرانی بوده است.
شاید بسیاری بگویند که او بواسطه خاستگاه مذهبی و سیاسی در قالب جلب حمایت ها از سوی طرف ایرانی بوده که اینچنین بروز و ظهوری داشته است
اما اگر اندک آشنایی با اتمسفر سیاسی لبنان داشته باشید، نیک می دانید که تمامی اقطاب سیاسی و مذهبی لبنان در ذیل حمایت یک قدرت منطقه ای و جهانی قرار دارند و مضاف بر آن آن زمانی که سید حسن نصرالله پرچم مبارزه با رژیم اسرائیل را بر دوش گرفت، اساسا ایران در موقعیت و جایگاهی نبود که بتواند پشتوانه مرصوص و مستحکمی برای او مهیا کند و بعدتر هم با قدرت گیری توامان حزب الله و ایران در اتمسفر داخلی و منطقهای، او در ده ها بزنگاه و شرایط بحرانی به جای آنکه ایران را هزینه موقعیت خود کند و به ده ها پیشنهاد وسوسه انگیز تن دهد، همواره مثل یک سرباز مخلص و فداکار پای إرمانش ایستاد و هرگز راضی نشد که اندکی از حمایت از ایران کوتاه بیاید و رفیق نیمه راه باشد.
درست است که ایران در تمامی ابعاد ممکن از حزب الله حمایت کرده و میکند اما برای سید حسن نصرالله هیچ وقت این جاده یکطرفه نبوده است، کمااینکه در حمایت از غزه و فلسطین کوتاه نیامد و در نهایت جان عزیز خود و یارانش را در طبق اخلاص تقدیم آرمان مقاومت کرد.
حمایت او از ایران تاکتیکی و بنابر ملاحظات و مراودات مرسوم نبود، کما اینکه در چندین برهه بی هیچ تعارف و طمانینه به هنگامی که مقامات اسرائیلی و یا امریکایی، مستقیم و بدون مطرح کردن نام حزب الله ایران را تهدید کردند، با صراحت اعلام کرد که خط قرمز او، ایران است و با تمام قوا و امکانات به مصاف دشمن خواهد آمد و ذره ای در همراهی و حفاظت از ایران کوتاه نخواهد آمد.
نگارنده معتقد است سید مقاومت، دوستی امین و مدافعی دلیر در همراهی با منافع ملی ایران در منطقه و جهان بود و ارتباط و دلبستگی او به این آب و خاک نه برآمده از اتحاد استراتژیک و معادلات ژئوپلتیکی که ملهم از علاقه و دلبستگی او به سرزمین و مردمانی بود که خودش را بخشی از آنان می دید و می دانست، روحش شاد و یادش گرامی.
دیدگاه تان را بنویسید