وقتی زنگ بنزین را اشتباه میزنند
اظهارات علی نیکزاد درباره ساخت پالایشگاهی مشابه پالایشگاه ستاره خلیجفارس بهعنوان راهحلی برای ناترازی انرژی، بهویژه در حوزه بنزین، با چالشها و نقدهای قابلتوجهی مواجه است. تحلیل واقعیتهای اجرایی و مالی این صنعت نشان میدهد که چنین پیشنهادی در شرایط کنونی بیشتر یک آرمانگرایی غیرعملی است تا راهحل واقعی.
علی نیکزاد نائب رئیس مجلس شورای اسلامی برای عقب نماندن از اظهارنظرهای عجیب درباره ناترازی انرژی بهویژه بنزین گفته است میتوان با ساخت یک پالایشگاه دیگر مانند پالایشگاه ستاره خلیجفارس، هم به ناترازی پایان داد و هم تحریمها را دور زد.
فارغ از اینکه پالایشگاه ستاره خلیجفارس با سایر شرکتهای پالایشی، ازنظر نوع خوراک متفاوت است اما باید گفت که احداث یک واحد پالایشی در قامت ستاره خلیجفارس، رسماً ناشدنی است؛ البته که روی کاغذ حتماً قابلیت اجرا دارد اما در عمل، قطعاً به شکست میانجامد.
برای درک بهتر این موضوع، باید توجه داشت که طرح ساخت پالایشگاه 360 هزار بشکهای ستاره خلیجفارس از اواخر دولت اصلاحات کلید خورد و در سال 1385 پروژه آن آغاز شد. قرار بود این پالایشگاه با عدد 2.4 میلیارد یورو ساخته شود اما به دلیل تحریم و افزایش هزینهها، قیمت تمامشده آن دو برابر شد و به حدود 5 میلیارد یورو رسید.
این ضعف در زمان اجرای پروژه هم دیده شد بهطوریکه قرار بود در سال 1389 شاهد بهرهبرداری از آن باشیم اما بیش از 10 سال به طول انجامید. قطعاً آقای نائب رئیس مجلس به این اعداد آگاه نبوده و نیستند که بهجای حل مشکلات حوزه مصرف، روی حوزه تولید دست گذاشتهاند و در شرایط تحریم، چیزی را طلب میکند که نه پولش است و نه اسبابش.
احتمالاً علی نیکزاد نمیداند بهواسطه برجام بود که کمپرسورهای بهکاررفته در ستاره خلیجفارس، ماحصل اجرای برجام و رفع تحریمها بود که امروز، دیگر خبری از آن نیست. با یک حساب ساده و تجربه تاریخی که در صنعت پالایش و پروژههای آن وجود دارد، قطعاً امکان ساخت یک پالایشگاه در سطح ستاره خلیجفارس و حتی کوچکتر از آن وجود ندارد.
ازنظر قیمت و زمان اجرای پروژه، بهقدری محدودیت وجود دارد که اساساً در صورت آغاز کار، باید قید بهرهبرداری از آن را زد ولی پرسش اینجاست که نیکزاد، بر چه اساسی سراغ راحتترین کار و البته، غیرممکنترین میرود؟
اینکه بهجای بهینه کردن مصرف بنزین و استفاده از راهکارهای قیمتی و غیر قیمتی، سراغ ساخت پالایشگاه رفته و ایران از صادرکننده نفت، به واردکننده نفت کنیم چه تناسبی با منافع ملی دارد؟ جمهوری اسلامی ایران، یکبار تاوان دولت 13 را داد که ایران را از صادرکننده بنزین به واردکننده تبدیل کرد و هیچ پروژه پالایشی را هم شروع نکرد.
حالا با این وضعیت، قرار است دوباره ضربهای دیگر به منافع اقتصادی نظام و مردم وارد شود که اینگونه بدون هیچ درکی از بدیهیات صنعت نفت، نسخههای تکراری و غیرقابلدسترس مطرح میشود؟
دیدگاه تان را بنویسید