از ابتدای بحران سوریه، ترکیه یکی از بازیگران مؤثر بوده است. ترکیه سعی کرده بین گروههای سلفی-تکفیری و اخوانی و حتی گروههای میانه رو، به ایفای نقش در شمال سوریه بپردازد. جبهه النصره و تحریر الشام و ارتش آزاد سوریه عمده گروههایی هستند که دفاتری در آنکارا دارند و بر روی تأثیرگذاری بر ۳ میلیون آواره سوری در ترکیه فعالیت میکنند
اما مسأله اینجاست که چرا سوریه در این سالها برای ترکیه مهم شده است. درباره سوریه باید به این موضوع بپردازیم که ترکها چند اولویت اساسی در سوریه دارند. اول بحث اجرای قطعنامه شورای امنیت و بازنگری در قانون اساسی است. مسأله بعدی بازگشت آوارگان سوری و در نهایت عادیسازی روابط با سوریه است.
در چند سال اخیر آنکارا سعی کرده بود که از معارضین حمایت کند، اما درنهایت به این نتیجه رسیدند که با حضور ایران و روسیه پیروز نمیشوند. پس از چندی اردوغان گفت گروههای میانه رو را حمایت خواهد کرد که برای سوریه تنشی پیش نیاید و ادلب هم به شکل رسمیتر به واحد سیاسی سوریه برگردد، اما حالا ترکیه مجدد وارد صحنه شده تا به بشار اسد خواستههای خود را تحمیل کند.
چه چیزی در دست گروههای معارض است؟
اگر نقشههای میدانی را نگاه کنیم، پایگاههای جنوب غرب ادلب، مربوط به حزب الله بود که سعی میکردند اوضاع را کنترل کنند، جنگ لبنان باعث یک خلاءقدرت در آن نقطه شد. همچنین دولت سوریه نیز نتوانسته اقتصاد خود را بازسازی کند و از آن طریق سامانی به ارتش خود دهد. دمشق همچنان آسیبپذیر و نیازمند ایران و روسیه است.
مسألهی بعدی مربوط به هماهنگی بین سنتکام و ترکیه است. منطقهی شمال غرب حلب و تجهیزات و (احتمالاً پشتیبانی هوایی اسراییل در روزهای آینده) باعث شد معارضین سوری تقویت شوند.
این گروهها توانستند روستاهای مرزی حلب و ادلب را تصرف کرده و در این مناطق مستقر شوند. در همین راستا برخی از مناطق مهم از جمله فرمانداری، مناطق تاریخی و جاده تیفایو که جاده حلب-دمشق است را در دست گرفتند. ترکیه قصد دارد در ادامه عملیاتهایی که علیه کردها انجام میداد، در حلب مستقر شود و سراغ دیگر کردها برود. البته این موضوع با منافع آمریکا و اسراییل همپوشانی یافته است. در نهایت به نظر میآید خود ترکیه از طریق این عملیات موضع خود را در عادیسازی روابط با سوریه تحمیل کند.
چرا سوریه مهم است؟
اهمیت سوریه در محور مقاومت ناظر بر این است که علاوه بر اینکه پایگاهی برای ایران و نیروهای مقاومت است، خط اصلی شریان تسلیح اصلی حزب الله است. از دههها پیش آنها میخواستند سوریه را از محور مقاومت جدا کنند. یکبار در سال ۲۰۰۹ از طریق عادی سازی، یکبار در جریان جنگ داخلی سعی کردند اسد را از بین ببرند و امروز هم میخواهند از طریق یک فشار همه جانبه، دولت سوریه را به سمتی ببرند که از محور مقاومت جدا شود یا کلاً حکومت سوریه از بین برود. ذی نفع این تغییر وضعیت، تل اویو و واشنگتن است.
پایان ماجرا کجاست؟
با توجه به پویایی حاکم بر شرایط منطقه و سرعت بالای تحولات واقعاً نمیتوان زمان مشخصی برای پایان این تنش درنظر گرفت. اسراییل میخواهد موازنهی قدرت را تغییر دهد تا به آمریکا و اعراب بگوید که شریک خوبی است و کارت امنیت را در محور شرق عربی تقویت کند. تل آویو میخواهد کریدورهای آینده آن منطقه را تضمین کند. اگر بشار اسد ترور شود و یا خود را از محور مقاومت جدا کند، آنها به خواستهی خود میرسند، اما الان در ابتدای بحران هستیم.
دیدگاه تان را بنویسید