ارسال به دیگران پرینت

ذهن خوانی | روش ذهن خوانی

روش های خاص برای ذهن خوانی | به الگوی نظراتی که به شما یا دیگران می‌دهند توجه کنید

ذهن‌خوانی یا خواندن ذهن به توانایی دانستن افکار، احساسات و یا اطلاعاتی گفته می‌شود که به طور مستقیم از ذهن فرد دیگری به دست می‌آید. این توانایی به عنوان یک پدیده ماورایی و خارق‌العاده در فرهنگ‌های مختلف است.

روش های خاص برای ذهن خوانی | به الگوی نظراتی که به شما یا دیگران می‌دهند توجه کنید

روش های خاص برای ذهن خوانی

ذهن‌خوانی یا خواندن ذهن به توانایی دانستن افکار، احساسات و یا اطلاعاتی گفته می‌شود که به طور مستقیم از ذهن فرد دیگری به دست می‌آید. این توانایی به عنوان یک پدیده ماورایی و خارق‌العاده در فرهنگ‌های مختلف است.

کارل یونگ، روان‌کاو، جمله‌ای معروف دارد که به پیچیدگی‌های ذهن و روان ما ارجاع می‌دهد

او می‌گوید: «ما همیشه اشتباهات ناگفته خودمان را در مخالفان‌مان می‌بینیم.»  پس اگر می‌خواهید ذهن دیگری را بخوانید، لازم است ابتدا فرافکنی را تشخیص بدهید.

آنتونی، مردی در ابتدای دهه 30سالگی، سال‌ها دچار اضطراب بود و گاهی اضطراب او به حدی شدید می شد که ترک کردن آپارتمان، از ترس حملات هراسی (پنیک) در جلوی چشم مردم، برایش دشوار می‌شد.

او که فردی ساکت و بی‌ادعا بود، نگران بود که در مقابل دیگران رنگ‌پریده و بیمار به نظر برسد. بنابراین، وقتی فکر می‌کرد دیگران درباره‌اش نتیجه خواهند گرفت که او فردی بیمار است، اضطرابش چندبرابر می‌شد.

photo_2024-09-23_10-49-55

اما این مرد در مراجعه به مشاور بسیار سالم و سرحال جلوه می‌کرد، بنابراین روان‌شناسان تشخیص دادند که احتمالاً «ادراک او از خودش» دچار شکاف است. روان‌شناس او روزی از او پرسید آیا «خودت ظاهر دیگران را هرگز قضاوت کرده‌ای؟» او بدون معطلی پذیرفت که در مورد دیگران بسیار انتقادی عمل می‌کند و این ویژگی‌ای است که از مادرش به ارث برده است.

درواقع آنتونی در حال «فرافکنی» بود. او به صورت ناخودآگاه فرض می‌گرفت که همه مثل خودش رفتار و عمل می‌کنند. بسیاری‌مان به همین شکل فکر می‌کنیم.

ما، بدون آنکه شیوه پردازش‌مان را به چالش بکشیم، مفروضاتی درباره دیگران در ذهن‌مان می‌سازیم.

مفهوم «فرافکنی» نخستین‌بار توسط زیگموند فروید مطرح شد و از آن زمان بخشی از نظریه روان‌کاوی بوده است.

با اینکه فرافکنی، یک مکانیسم دفاعی است که طراحی شده تا از ما در برابر بخش‌هایی از خودمان محافظت کند، ممکن است آگاهانه متوجه نشویم که فرافکنی، همچنین می‌تواند خودِ حقیقی ما را افشا کند.

مثال آنتونی را در نظر بگیرید: ویژگی‌ها و احساساتی که او به دیگران فرافکنی می‌کرد، درواقع همان ویژگی هایی بودند که او در درون خودش با آن‌ها کلنجار می‌رفت.

فرافکنی می‌تواند یک وضعیت عاطفی تشخیص‌داده‌نشده را فاش کند. این وضعیت اغلب به افرادی با عملکردی در سطوح پایین‌تر نسبت داده می‌شود اما منحصراً مربوط به آن‌ها نیست.

کاترینا اغلب از خواهر ناتنی‌اش شکایت داشت. او می‌گفت: «پائولا درباره شهرتش اغراق می‌کند. از آن بدتر، می‌خواهد القا کند که من نسبت به دنبال‌کنندگان اینستاگرامی او حسادت می‌کنم.»

در یک موقعیت دیگر، کاترینا گفته بود که پوئولا به خانواده‌شان گفته که «کاترینا وضع مالی‌اش افتضاحه و بلدن نیست که پول‌اش رو مدیریت کنه.»

کاترینا درباره نظرات دائمی پائولا درباره خودش گیج شده بود. با خودش فکر می‌کرد که آیا به او حسادت می‌کند؟ آیا باید سعی کند با آدم‌های بیش‌تر ارتباط بگیرد؟ آیا باید بیش‌تر کار کند تا بتواند پول بیش‌تری جمع کند تا مشکل مالی نداشته باشد؟

روان‌شناسی که کاترینا به او مراجعه می‌کرد، از او درخواست کرد اطلاعاتی درباره نحوه مدیریت پول توسط پائولا و روابط‌اش با دیگران، به او بدهد.

وقتی کاترینا دقیق‌تر شد، متوجه شد که پائولا اصلاً روابطی معنادار زیادی نداشته است و اینکه مدام در حال قرض گرفتن پول از دیگران بوده است. به عبارت دیگر، این پائولا بود که به کاترینا حسادت می‌کرد و مشکل مالی داشت، نه کاترینا. پائولا داشت وضعیت خودش را به کاترینا فرافکنی می‌کرد.

Screenshot 2024-09-23 124959

مطالعات اخیر نشان داده‌اند که «فرافکنی» به صورت ناخودآگاه رخ می‌دهد و به فرد اجازه می‌دهد که از ابعادی از شخصیت‌اش، که کاملاً با آن‌ها راحت نیست یا به نظرش نامطلوب می‌آیند، فاصله بگیرد.

درحالیکه فرافکنی روشی برای حفاظت از «خود-انگاره» است، می‌تواند اطلاعات زیادی درباره مشکلات روحی و روانی فرد فرافکنی‌کننده به ما بدهد.

مثلاً فرافکنی اغلب نشان می‌دهد که این افراد آگاهی اندکی نسبت به وضعیت ذهنی خودشان دارند و کم‌تر می‌توانند عواطف‌شان را تنظیم کنند یا مسئولیت تصمیم‌های بد خودشان را بپذیرند. فرافکنی درواقع درباره کشمکش‌های درونی، ناامنی‌ها و تمایلات شناسایی‌نشده فردی که این کار را انجام می‌دهد، به ما اطلاعات می‌دهد.

آیا فرافکنی فایده‌ای هم دارد؟

فرافکنی به دو روش برای فرد سودمند است

1. خودتان را از طریق فرافکنی می‌شناسید: لطفاً بنشینید و منصفانه درباره فرضیات‌تان درباره اینکه دیگران چگونه درباره‌تان فکر می‌کنند، یادداشت بردارید. از نظر شما چه چیزی در عقاید دیگران است که می‌تواند برایتان ترسناک باشد:

می‌ترسید چیزی بگویید و حماقت و بی‌دانشی‌تان لو برود؟

می‌ترسید بگویند چه سلیقه بدی در لباس پوشیدن دارد و چقدر دست‌وپاچلفتی است؟

حالا از خودتان بپرسید که آیا درباره دیگران چنین فکرهایی کرده‌اید؟

آیا مثلاً در هنگام مسابقه دو از کنار فردی با سرعت رد شده‌اید که همان لحظه به ذهن‌تان برسد، چقدر کم برای مسابقه تمرین کرده است؟

اگر بتوانید فرافکنی‌هایتان را شکار کنید، می‌توانید سوءتفاهم‌های درونی‌تان را تا حد زیادی پاکسازی کنید.

در خودتان اندیشه کنید. برای خودتان وقت بگذارید و در تنهایی و خلوت درباره افکار و رفتار خودتان فکر کنید. این کار می‌تواند سطح اضطراب‌تان را کاهش دهد و به درک بهتر از خودتان منجر شود. مهم است که وقتی به درون‌تان عمیق می‌شوید، خودتان را کنجکاوانه بررسی کنید نه از روی قضاوت. هر چه بیش‌تر بتوانید تعصبات خودتان را شناسایی و درک کنید که این تعصبات را از کجا آورده‌اید، بیش‌تر متوجه می‌شوید که اصلاً نمی‌توانید بفهمید که دیگران چه فکری درباره‌تان می‌کنند و اصلاً دست می‌بردارید از ذهن‌خوانی دیگران.

2.دیگران را می‌شناسید: به دنبال الگوها باشید. اتهامات پیوسته، حرف‌های زیادی برای گفتن دارند.

آیا آدم‌هایی در زندگی‌تان حضور دارند که مدام شما را با مفروضات خودشان گیج یا ناامید می‌کنند؟

به الگوی نظراتی که به شما یا دیگران می‌دهند توجه کنید. اگر یک مضمون را در حرف‌های منفی او مدام می‌شنوید – مثلاً همه از نظرش خودخواه یا تنبل هستند – به این توجه کنید که شاید دارد نگرانی‌هایش درباره ضعف‌هایش را به دیگران فرافکنی می‌کند.

راستی‌آزمایی کنید. هر چه پیوندتان با درون‌تان وصل‌تر باشد و درباره خصلت‌ها و ارزش‌های مثبت خودتان شفاف‌تر باشید، بهتر می‌توانید فرافکنی را در دیگران شناسایی کنید.

اگر می‌دانید که خودتان حسود نیستید، پس حتماً حق دارید فکر کنید که دیگری حسود است!

منبع : راهنماتو
به این خبر امتیاز دهید:
بر اساس رای ۰ نفر از بازدیدکنندگان
با دوستان خود به اشتراک بگذارید:
کپی شد

پیشنهاد ویژه

    دیدگاه تان را بنویسید

     

    دیدگاه

    توسعه