مصطفی رحماندوست
مصطفی رحماندوست در گفتوگو با اکبر نبوی:یک بار دکتر شفیعی کدکنی به من گفتند چرا شعرهایت را نمیدهی چاپ کنند؟ یک نسخه جمع کن و به من بده تا بدهم چاپ بشود. ما هم نوشتیم نوشتیم نوشتیم و تقدیم کردیم. استاد هم خندیدند و بردند.تا من رویم بشود و بپرسم از استاد که نتیجه چه شد، سه ماه گذشت. بعد از سه ماه که گفتم مجموعه شعر… گفتند کدامش؟ گفتم همان که گفتید بنویسم. گفت از ناشر باید بپرسم.باز سه چهار ماه طول کشید و پرسیدیم و فهمیدیم که گم شده. گفتند یک روز باید بیایی خانهمان خودت بگردی پیدا کنیم. خیلی از گمشدهها پیدا شد ولی مجموعه شعر من پیدا نشد. امروز میگویم چقدر خوب شد آن مجموعه شعر پیدا نشد چون من از اول برای بچهها کار کردم و تمام آثار من برای کودکان بوده است.
دیدگاه تان را بنویسید