یک بزرگوار اهل قلم گفت که انتخابات روز ۱۵ تیرماه جنبش مردان کهن سال و میان سال بود. مشاهدات میدانی نیز چنین نشان میداد، گرچه آمار ترکیب سنی و جنسیتی رای دهندگان در دست نیست اما مشاهده افراد متعدد از مراکز رای دال بر عدم استقبال متناسب جوانان و بانوان بود. بسیاری از مردان گروه سنی متولد قبل از انقلاب نه تنها خود در انتخابات مشارکت کردند بلکه در یک کمپین وسیع تماس و صحبت و پیامک و شبکه های اجتماعی به ترغیب جوانتر ها و بانوان فامیل و آشنا و دوست و همکار اقدام کردند. شاید در تاریخ فعالیت سیاسی در ایران چنین ساز و کار خودجوشی ناشی از اهتمام مردان کهن سال و میان سال سابقه نداشته است.
در صورتی که این مشاهدات با برسی دادههای موجود تایید شود میتوان گفت که رویکرد اخیر در واقع جنبش پدر بزرگها و پدرها بود برای حفظ کشور و حفاظت از آینده نسلهای جوانتر. گرچه جنبش های جوانان و بانوان در سالهای اخیر با خشونت سرکوب شده و این امر موجب رویگردانی بسیاری از این نسل است، اما جنبش پدرها و پدر بزرگها مسالمت آمیز و معقول و از طریق صندوق رای بود و خواهیم دید که تاثیر بسیار عمیق در جهت و روند کنش های سیاسی خواهد داشت.
پرسش این است که آیا این پیام شنیده خواهد شد و این فرصت برای بازسازی اعتماد عمومی و توقف روند رو به تزاید واگرایی مورد استفاده قرار خواهد گرفت یا نه؟ نبایستی اجازه داده شود که این انتخابات آخرین فرصت نسل از نفس افتاده انقلاب برای گشایش راهی برای حل مشکلات کشور و نجات آن از شرایط موجود باشد.
بزرگوار دیگری از اهل قلم نوشته بود که در جمهوری اسلامی امکانات رئیس جمهور برای انجام کار مثبت ناچیز و برای انجام کار مخرب عظیم است. تجربه دهها سال این گزاره را تایید میکند. رییس جمهور منتخب لااقل فردی نیست که از امکان و اختیار موجود خود برای تخریب کمک بگیرد. اما دلیلی نیز وجود ندارد که باور کنیم می تواند اقدامات مثب کار سازی را نیز به ثمر رساند. مگر این که بخش های دیگر حاکمیت، به اصطلاح رایج ‘هسته سخت قدرت’ نیز چشم ها را بر رویکرد اجتماعی باز نماید و هر رویکرد را با واقع بینی بازشناسی و به میل و سلیقه خود تفسیر ننموده و از این فرصت برای حل مشکلات کشور و باز سازی روابط اجتماعی اهتمام ورزد، قبل از این که به مرور زمان و افزایش سن، این نسل مسالمت جو نیز عملاً میدان را تهی کند.
دیدگاه تان را بنویسید