فشار فالوئرها؛ چرا روشنفکران محتاط شدهاند؟
محمدرضا جوادییگانه، عضو هیئتعلمی گروه جامعهشناسی دانشگاه تهران، در گفتوگویی به بررسی علت کاهش مشارکت و اعلام موضع کمرنگ روشنفکران پرداخت. وی معتقد است که فشارهای ناشی از فالوئرهای مجازی نقش بسزایی در این احتیاط و تردید روشنفکران دارد.
وضعیت فعلی فقط این نیست که مشارکت سیاسی روشنفکران کم شده است. مسئله این است که اصولاً در کل جامعه امکان رأی دادن کم شده است. اگر مشارکت سیاسی را با رأی دادن یکی نگیریم بلکه سکوت در برابر انتخابات یا عدم مشارکت را هم کنشی سیاسی در نظر داشته باشیم، میتوان خود این سکوت را تحلیل کرد.
جامعه ایران بعد از 1396 تغییرات عدیدهای را پشت سر گذاشت. در آن سال مشارکت عمده روشنفکران و سلبریتیها را در انتخابات شاهد بودیم. بعد از آن، وقایع اعتراضی سالهای 1396، 1398 و 1401 رخ داد و باعث شد که نوعی بازاندیشی درباره امکان تحقق اهداف از طریق انتخابات یا مشارکت در سیستم سیاسی اتفاق بیفتد. از آنجایی که پاسخ روشنی در این بازاندیشی به دست نیامده است یا پاسخها بسیار متفاوت و متناقض هستند، برخی امروز از شرکت و حضور در انتخابات صحبت میکنند و برخی دیگر ساکت هستند. دستهای نیز بهصراحت میگویند رأی نمیدهند. منظورم این است که فضای سیاسی مبهم است و به همین دلیل فضای روشنفکری هم نسبت به انتخابات ابهام دارد.
بنابراین فضایی که در جامعه روشنفکری ایران در حال شکلگرفتن است، مقداری متاثر از تمایلات مخاطبان است نه متاثر از نظرات روشنفکر. به این تعامل باید توجه کرد. بخشی از جامعه ایران قانع نشده است که رأی بدهد و به همین دلیل روشنفکران نیز در ابراز نظر احتیاط میکنند زیرا باید نظری خلاف آمد عادت و خلاف عرف بدهند. بخشی از عرف الان موافق رأی دادن نیست و برای رأی دادن دلیلی پیدا نمیکند. با این تفاسیر در سوال شما این موضوع مطرح شد که قبلاً روشنفکران عرصه سیاسی را میساختند اما اینک باید گفت فشار اجتماعی هم به اندازه صاحبنظران در ساختن عرصه مؤثر است. به همین دلیل اینک رأی دادن گاه عملی شرمسارانه حساب میشود. بسیاری از آدمها رأی میدهند، اما نمیتوانند از رأی خود دفاع کنند. به همین دلیل ترجیح میدهند در فضای عمومی صحبت نکنند. در این چند روز البته مقداری فضا تغییر کرده است، اما هنوز هم به آن فضای سال 1396 و قبل از آن نرسیدهایم.
جایی مرحوم مطهری درباره رابطه روحانیت شیعه با مردم از این سخن میگفت که آنها چون به مردم متکی هستند، نمیتوانند در برابر مردم بایستند. بهطور تاریخی روشنفکران ایرانی بر حکومت تعریف شدهاند، نه در حکومت. روشنفکران خود را روبهروی حکومت مستقر تعریف کردهاند و به همین دلیل هم عموماً از کسی حمایت میکنند که دورترین موضع را از وضع موجود و نظم مستقر داشته باشد. بخشی دیگر از ماجرا اما این است که الان ارتباط روشنفکران با مردم از طریق رسانههای مردممحور مانند اینستاگرام، تلگرام، یوتیوب و... است.
این وضعیت به نقطه قوت جامعه روشنفکری بدل شده، چون آنها بهطور مستقل از رسانههای دولتی هم میتوانند زیست فکری داشته باشند و لزومی ندارد نظرات دولتپسندی ابراز کنند. همزمان اما روشنفکران با این مشکل هم مواجه شدهاند که نمیتوانند مخالف جو اجتماعی مورد تمایل مردم صحبت کنند. اینکهم چون جو شایع این است که مردم رأی نمیدهند یا میگویند نباید رأی داد، روشنفکران هم موضع نمیگیرند. البته این بحث مثالهای نقض متعددی هم دارد و خیلی از روشنفکران هم موضع گرفتهاند، اما معمولاً یکی از دلایلی که روشنفکران سلبریتی که مخاطبان بسیار زیادی دارند، موضع نمیگیرند این است که نقطه قوت خود یعنی مخاطبانشان را از دست ندهند. اینگونه نقطه قوت به نوعی به نقطه ضعف بدل میشود.
نظر مخالف حکومت دادن آسان است اما نظر مخالف انبوه مخاطبان یا بهقول علما، «صف نعال» دادن خیلی دشواری دارد و به همین دلیل روشنفکران هم میکوشند دیرتر و مبهمتر موضع بگیرند و صبر کنند تا فضای اجتماعی شکل بگیرد.
دیدگاه تان را بنویسید