از آخرین راند سرمایهگذاری در استارتآپهای ایرانی سالها میگذرد. این شرکتهای نوآور از بعد از دوران برجام تاکنون مشغول حفظ و نگهداری سرمایهها و دستاوردهایی هستند که تا سال 1396 به دست آورده بودند.
چه فیلمهایی درباره استارتآپها ساخته شدهاند؟ | از لنزکسبوکار
رشد این شرکتها در سالهای گذشته به دلیل شرایط سیاسی و اقتصادی متوقف شده است و دروازه ورودشان به جهان خارج نیز مهروموم شده است.
در حالی که «ترندیول» ترکیه طی دو تا سه راند توانسته مبلغی بالغ بر یک میلیارد دلار از AliBaba چین سرمایه جذب کند؛ کل سرمایهگذاری در استارتآپهای ایران از سال 1396 تاکنون بیش از 500 میلیون دلار نیست.
رشد استارتآپهای ایرانی چند سالی است فریز شده و این درجا زدن و توقف چندین چالش به همراه داشته و دارد. بازار منطقه از دست ایرانیان دررفته، پلنهای توسعه متوقف شده و سنگاندازی رگولاتوری مانع عمیقتر شدن استارتآپها بر حوزه فعالیت کنونی آنها شده است. در این پرونده میخواهیم به این پرسش پاسخ دهیم که «چرا رشد و توسعه استارتآپهای ایرانی متوقف شده است»؟
ایران- سال 1392
اکنون سال 1392 است؛ احمدینژاد و احمدینژادیها رفتند و حسن روحانی به انتخاب مردم رئیسجمهور ایران شده است. چند سالی است شرکتهای نوآور راه خود را از دانشگاهها به بازارها باز کردند و فرهنگ استارتآپها میان نخبگان و سرمایهگذاران جا افتاده است. امسال سالی است که چندین استارتآپ مهم متولد شدند؛ استارتآپ «دیوار» با هدف خرید و فروش بدون واسطه آنلاین شروع به کار کرده که امتیازش متعلق به شرکت «آگهپردازان هوشمند» است. «باسلام» با مدیریت محمدرضا آقایا از قم شروع به کار کرد و نشان داد که استارتآپها محدود به تهران نیستند. شرکت «همراه مکانیک» با پایهگذاری روشی نوین در خرید و فروش خودرو با شعار «مطمئن بخرید، آسان بفروشید» هم پا به عرصه گذاشته است. «گراف» ارائهکننده خدمات بازاریابی محتوایی و تولید محتوا، آقای مترجم پلتفرم ارائهدهنده خدمات ترجمه تخصصی و تولید محتوا، «مستر بلیط» با فروش بلیت هواپیما، کشتی، قطار و اتوبوس و رزرو هتل به صورت آنلاین دیگر استارتآپهای مطرح این روزها هستند. دیجیکالا هم که چندین سال قبل به عنوان اولین استارتآپ قدم به بازار تجاری گذاشته بود بزرگتر و گستردهتر از روزهای تاسیس خود در این زمین بزرگ میتازد.
این روزها توجه برخی از مهمترین رسانههای دنیا مانند واشنگتنپست، رویترز، فایننشالتایمز، گاردین و... به استارتآپهای ایران جلب شده و با جستوجویی در اینترنت نام استارتآپهای ایرانی را در گزارشهای آنان پیدا خواهید کرد. گاردین در یکی از گزارشهایش درباره اکوسیستم اقتصادی جدید ایران سوال قابل توجهی را مطرح کرده است: «آیا ایران هاب بعدی استارتآپ است؟» چند ماه بعد از طرح این پرسش گاردین تِک در مصاحبهای با موسسان
«TechRasa»، یک گروه رسانهای استارتآپی ایرانی به دنبال پاسخ پرسش خود میگردد. در لید این گزارش آمده است: «این واقعیت که کارآفرینانی در ایران وجود دارند که دقیقاً مانند هر کارآفرین دیگر در سراسر جهان استارتآپ راهاندازی میکنند، نشاندهنده این تصویر است که ایران کشور بحرانی نیست که در اخبار میبینید.» در همین روزها یکی از همبنیانگذاران این استارتآپ گفته: من روزی را میبینم که مردم از سرتاسر منطقه، ایران را به عنوان قطب استارتآپی در منطقه ببینند. دلیلی وجود ندارد که با توجه به استعداد عظیم ما و زیرساختهای خوبی که ایران دارد، این اتفاق نیفتد.
اکنون سال 1392 است، سالی که بسیاری از کارآفرینان موفق ایرانی در سیلیکونولی و امثال آن فعالیت میکنند و بسیاری از فعالان داخلی به دنبال ایجاد ارتباط با آنها و حتی راضی کردنشان برای برگشتن به کشور هستند. آیا امکان دارد که کارآفرینان جوان و بااستعداد ایرانی که همیشه نامشان را در اخبار میشنیدیم برای تبدیل ایران به هاب منطقهای استارتآپی به کشور بازگردند؟
دو ماه مانده به انتخابات ریاستجمهوری ۱۳۹۶
اکنون پیش از انتخابات ریاستجمهوری سال 1396 است؛ ایران طی پنج سال گذشته 200 تریلیون IR ( 5/ 3 میلیارد دلار) برای کمک به توسعه زیرساختهای فناوری هزینه کرده است. جمعی از فعالان حوزه استارتآپ در بیانیهای از حسن روحانی در دوازدهمین انتخابات ریاستجمهوری حمایت کرده و در بخشی از بیانیه خود عنوان کردند: «چهار سال پیش که حسن روحانی رئیسجمهوری ایران شد، جامعه کسبوکارهای نوپای اینترنتی و فعالان حوزه فناوری اطلاعات سالهای سختی را پشت سر گذاشته بودند و تمام موانع دست به دست هم داده بود تا در عرصهای که دنیا متحول میشد با کمترین سرعت ممکن پیش رویم اما با رویکرد متفاوت دولت جدید، زود شاهد رشد این نهال نوپا بودیم و صدها استارتآپ در عرض سالهای گذشته پا گرفتند و هزاران نفر در این زمینه مشغول به کار شده و حتی شاهد مهاجرت معکوس نخبگان ایرانی به کشورمان هستیم. امروز سرمایهگذاران داخلی و خارجی زیادی حاضر شدهاند به این جوانان اعتماد کنند و آنها را جدی بگیرند. اجرای این ایدهها و طرحها و ایجاد این مقدار شغل در این حوزه ممکن نبود جز در شرایطی که نسبت به دوران گذشته بسیار باثباتتر بود و زیرساختهایی به مراتب مناسبتر داشت...»
این روزها برنامه ششم توسعه منتشر شده است که در این برنامه به جهش در سیاستهای سرمایهگذاری به ویژه در حوزه(ICT) و تسهیل شرایط برای سرمایهگذاری خارجی تاکید شده است. خیلی از کارشناسان اقتصادی میگویند شرایط ایران برای سرمایهگذاری خارجی مناسب است. این بستر بر اساس ازسرگیری روابط حسنه با اروپا و سایر کشورها و همچنین با توجه به وجود نیروی کار متخصص و تحصیلکرده، منابع فراوان و کاهش هزینههای تولید نسبت به سایر کشورها ایجاد شده است. این روزها حرف از ورود سرمایهگذاران خارجی به کشور است که نهتنها باعث تولید ثروت، دانش فنی و انتقال فناوری میشوند، بلکه این جنس از ارتباطات موجب بهرهمندی مثبت از سرمایههای تکنولوژیک سایر کشورها و ورود به بازار صادرات نیز میشود.
در همین ایام سرمایهگذاری در استارتآپهای فناوری در منطقه MENA و بازارهای نوظهور هم در حال افزایش است. بازاری که چشمانداز کوتاهمدت استارتآپهای ایرانی است. بسیاری از استارتآپها این روزها به فکر صادرات ایدههای استارتآپها و ایجاد شعبههایی در منطقه هستند.
از شاخص Seedstars) SSI) برای اندازهگیری کیفیت، بلوغ و پتانسیل آینده برخی از اکوسیستمها در سال 2015 استفاده شد. همانطور که در نمودار 1 مشاهده میکنید، تنها یک کشور در منا عملکرد خروجی قابلتوجهی دارد. در این نمودار میتوانیم ایران را با مصر مقایسه کنیم. در این قیاس به راحتی میتوان فهمید که بیشترین فرصتها در استارتآپهای فناوری در ایران جمعآوری شده است.
تیرماه امسال «دِ بنکر» در گزارشی با تیتر «حالا زمانش فرارسیده» مینویسد: «ایران یکی از بزرگترین ذخایر نفت جهان را دارد. اما برخلاف همسایگان خود، این کشور دارای اقتصاد کاملاً متنوع و متعادلی است. به همین دلیل، ایران دارای بزرگترین تولید ناخالص داخلی (GDP) در خاورمیانه، پس از ترکیه و عربستان سعودی؛ اما قبل از «کشورهای ثروتمند» مانند امارات و قطر است. با لغو تحریمها، جذب سرمایهگذاری مستقیم خارجی (FDI) در صنایع غیرنفتی کلید خورده است. در راستای برنامه ششم توسعه، دولت در تلاش است تا با بودجه اختصاصیافته به ریاستجمهوری، بازوی کارآفرینی و فناوری را ارتقا دهد. اگرچه نیاز به سادهسازی مقررات و رفع موانع متعدد در زمینه گواهینامهها، مالیاتها و... وجود دارد، اما اکنون زمان آن رسیده است که سرمایهگذاران خارجی تحقیقات خود را انجام دهند و هوشمندانه پول خود را به ایران بیاورند.»
اکنون سال 1396 است و اکوسیستم استارتآپی ایران سال گذشته یکی از بالاترین نرخهای رشد را در جهان داشته است. البته در تقابل با سایر اکوسیستمهای قدیمی و در عین حال قدرتمند اقتصادی کشور دچار مشکلاتی هم شده است. مثلاً واکنش رانندگان تاکسی به خدمات تاکسیهای آنلاین ازجمله آن مشکلات بود. «کدام شرکت در جهان در عرض دو تا سه سال این همه شغل ایجاد کرد؟» این جمله پاسخ یکی از مدیران اسنپ است. او میگوید: «استارتآپها اقتصاد ایران را تغییر میدهند. ما سیستم سنتی سواری ایران را کارآمدتر کردهایم، هزینههای حملونقل را تا 40 درصد کاهش داده و صدها هزار شغل ایجاد کردهایم.» همین موضوع علت پایان اعتراضات و پیروزی اسنپ بر سیستم قدیمی حملونقل شهری بود.
شهرام شاهکار، مدیر شرکت اسنپ، نازنین دانشور، بنیانگذار سایت تخفیفان، حسام آرمندهی، بنیانگذار کافه بازار، رضا اربابیان، بنیانگذار سایت شیپور و علیرضا صادقیان، بنیانگذار سایت نتبرگ تنها چند چهره از چندین متخصص و کارآفرینی هستند که از سراسر جهان به ایران بازگشتند تا در فضای جدید اقتصاد ایران فعالیت کنند. در میان کسانی که بازگشتهاند، مهدی نایبی که از لندن به تهران نقلمکان کرد تا AloPyk را راهاندازی کند، میگوید: «این تنها راه نجات اقتصاد ایران است. هیچ راه دیگری برای ایجاد شغل به این سرعت و با چنین سرمایهگذاری کم وجود ندارد. زیرساخت خوب (تجارت الکترونیک) و بازار بکر ایران به این معنی است که پتانسیل برای رشد بسیار زیاد است.» به گزارش خبرگزاری مهر، به نقل از وزارت خارجه امسال بیش از 1100 نخبه ایرانی مقیم خارج به کشور بازگشتند. به قول دویچهوله رسانه آلمانی زبان «اکنون زمان خوبی برای فکر کردن به ایران است».
اکونومیست در گزارشی درباره وضعیت امروز ایران نوشت: «جمعیت فعلی ایران حدود 80 میلیون نفر است و 53 میلیون نفر از آنها زیر 35 سال هستند، در حالی که این کشور دومین پایگاه بزرگ کاربران اینترنت در خاورمیانه و آفریقا را دارد و 55 میلیون نفر را کاربران اینترنت تشکیل میدهند. ایران دارای بالاترین تعداد افراد تحصیلکرده در منطقه منا و همچنین بالاترین ضریب نفوذ موبایل در منطقه با 120 درصد است. از سوی دیگر حجم گوشیهای هوشمند در ایران به سرعت در حال رشد است. حجم کل خردهفروشی گوشیهای هوشمند در ایران در
سال2014، 4/ 2 میلیون دستگاه بوده است. پیشبینی میشود در نتیجه اعطای مجوزهای اضافی G3 و G4 از سوی دولت، این بازار تا سال 2018 به 7/ 3 میلیون دستگاه افزایش یابد.» به قول کارشناسان اقتصادی انگار دولتها با رسانههایشان به سرمایهگذاران سیگنال سرمایهگذاری امن در ایران را میدهند. با کنار هم قرار دادن آمار، ارقام و این سیگنالها میتوان امید داشت ایران بهزودی به یکی از هابهای مهم استارتآپی با جذب سرمایههای قابل توجه تبدیل خواهد شد.
اکنون؛ گذشته بربادرفته
در طول یک دهه اجرای تحریمها علیه ایران، جهت فلج کردن اقتصاد کشور در سطوح مختلف، استارتآپهای ایرانی مجبور بودند بدون دسترسی به بازارهای خارجی فعالیت کنند. بسیاری با ایجاد نسخههای بومیسازی استارتآپهای بینالمللی و ایجاد استارتآپها بر اساس نیازهای محلی مشغول فعالیت شدند؛ از جمله دیجیکالا الهامگرفته از آمازون، تخفیفان بر اساس Groupon، فروشگاه برنامههای اندرویدی فعال در کافهبازار، سرویسهای پخش صوتی و تصویری آپارات مشابه یوتیوب، نواک الهام گرفته از اسپاتیفای، ایسام مشابه ئیبی و اسنپ ایرانیزه شده اوبر.
روزی که اپلیکیشن careem در امارات رونمایی شد، پنج سال از فعالیت اسنپ، استارتآپ ایرانی که ایرانیزهشده اوبر بود، میگذشت. در بیزینس پلن این اپلیکیشن اماراتی ذکر شده بود که قرار است کریم همانند اسنپ در منطقه فعال شود. بنیانگذاران کریم در گزارشی اعلام کرده بودند در حال حاضر اسنپ فقط در تهران فعالیت میکند، اما آنها پیشبینی میکنند که اسنپ به دنبال گسترش خدمات به شهرهای جدید هستند و حتی ممکن است به دنبال گسترش بینالمللی باشند. امروز در نیمه دوم اردیبهشت 1402 کریم در مصر، عمان، عربستان و پاکستان شعبه دارد و اوبر مهمترین و معروفترین اپلیکیشن تاکسی آنلاین جهان به دلیل نوع فعالیت کریم از امارات خارج شده است اما در مقابل اسنپ در هیچ کشور دیگری نتوانست فعالیت کند.
این داستان در سراسر بخش تجارت الکترونیک تکرار میشود. دیجی کالا، نسخه ایرانی آمازون، از طریق برادران دوقلوی حمید و سعید محمدی در سال 2007 با تنها 20 هزار دلار تاسیس شد. این صندوق از طریق سرآوا، برترین صندوق سرمایهگذاری خطرپذیر کشور، وجوه بیشتری جمعآوری کرد و بیش از 85درصد از بازار خردهفروشی آنلاین ایران را کنترل میکند.
آتلانتیک اروپا درباره امروز ایران نوشته است: «تحریمها و محدودیتهای داخلی استارتآپهای ایران را فلج کرده است.» بیش از دو دهه تحریم و تنش بینالمللی بر سر برنامه هستهای؛ انتقال فناوری و دسترسی به بازارهای بینالمللی و سرمایهگذاری خارجی را بسیار محدود کرد و این امر بهشدت به اقتصاد ایران آسیب وارد کرده است. اکوسیستم استارتآپی ایران پس از رونق در سالهای 2012 تا 2016 رو به وخامت گذاشته، زیرا تحریمها و محدودیتهای داخلی توامان چالشهای جدی برای آنان ایجاد کرده و خیلی از کسانی را که طی سالیان گذشته به ایران بازگشته بودند فراری داده است.
توافق هستهای موسوم به برجام نقش مهمی در انگیزه سرمایهگذاری در استارتآپها ایفا میکرد و در زمان اجرایی شدنش جوامع استارتآپی ماهر و باهوش توانستند فناوری را توسعه دهند، تجارت الکترونیک، هوانوردی، اتوماسیون و روباتیک، بازیها، هوافضا، فناوریهای ارتباطی، رسانههای اجتماعی و سرگرمی را پوشش دهند و در حوزه خدمات شهری و شهرهای هوشمند، فناوریهای نانو، رایانش ابری و راهحلهای فینتک ورود کنند. در حالی که هم پیشبینیهای استارتآپیهای داخل و هم کارشناسان بینالمللی بر آن بود که ایران بهزودی به یک مرکز قابل توجه نوآور تبدیل میشود اما امروز شرایط 180 درجه تغییر کرده است. اکوسیستم استارتآپی ایران، مانند هر محیط کارآفرینی دیگری، در طول این سالها با چالشهایی روبهرو بوده است. با این حال، طی چهار سال گذشته، همانطور که پیشتر هم اشاره شد پس از خروج ایالاتمتحده از برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) در ماه می 2018، فضای کسبوکار برای استارتآپها در چندین زمینه بدتر شده است. بهطورکلی محیط ناپایدار فزاینده نهتنها از تبدیل شدن اکوسیستم استارتآپی به یک اکوسیستم واقعاً پرجنبوجوش و در حال رشد جلوگیری میکند، بلکه مسیرهای آن را برای ادامه حیات صنعت و ایجاد اشتغال نیز مختل میکند.
بنابراین، چندین مانع و چالش اصلی برای اکوسیستم استارتآپی ایران وجود دارد:
اول اینکه؛ میدانیم که سرمایهگذاری در استارتآپها پتانسیل بازدهی قابل توجهی دارد، اما یک شرکت بدون ریسک نیست. اشتهای داخلی و خارجی برای سرمایهگذاری در استارتآپهای فناوری ایران بهدلیل ریسکهای بالا و چالشهای سیاسی و مالی فزاینده هم در داخل و هم در سطح بینالمللی، از زمان خروج ایالاتمتحده از برجام بهطور قابل ملاحظهای کاهش یافته است. حتی با وجود جسورترین سرمایهگذارانی که مایل به ریسکپذیری برای بازدهی بلندمدت در ایران هستند، با افزایش تنشهای سیاسی از نظر سرمایهگذاران، ریسکها بهطور غیرمنطقی بالا رفته است. سرمایهگذاران داخلی ترجیح دادهاند منتظر بمانند یا به سرمایهگذاریهای کمتر حساس سیاسی بپردازند، در حالی که سرمایهگذاران خارجی به دنبال فرصتهایی در جای دیگری هستند.
دوم اینکه؛ یکی دیگر از چالشهایی که برای فعالان این حوزه وجود دارد این است که به اندازه کافی انگیزه هدفگذاری برای ورود به بازار بینالمللی ندارند. حمید محمدی همبنیانگذار دیجیکالا در اینباره توضیح داده است: «هیچ راه آسانی برای دسترسی استارتآپها به بازار جهانی وجود ندارد. همچنین برای استارتآپهای seed-stage5 کمبود بودجه وجود دارد. برای حضور در بازارهای بینالمللی حتی وکیل مناسب زیادی هم نداریم تا استارتآپها را در مسیر درست و قانونی تجارت بینالملل یاری کنند.»
سوم اینکه؛ زیرساخت شبکهای ایران پاسخگو نیازهای استارتآپها نیست. بر اساس آمار وزارت فناوری اطلاعات و ارتباطات ایران، تعداد مشترکان اینترنت در سال 2020، 6/ 70 میلیون نفر بوده است. ضریب نفوذ اینترنت 84 درصد بسیار بالاتر از میانگین جهانی است. همچنین ضریب نفوذ گوشیهای هوشمند در ایران در سال 2020، 69 درصد برآورد شده است که نسبتاً بالاتر از میانگین جهانی (49 درصد) است. این بدان معناست که 2/ 58 میلیون نفر در ایران گوشی هوشمند در اختیار دارند. اما این میزان مصرفکننده با اینترنت کند و کنترلشده دولتی روبهرو هستند. از یکسو مصرفکننده قیمت اینترنت را نسبت به کیفیتش گران میداند و از طرفی اپراتورهای اینترنت از قیمت دستوری و دستورالعملهای دستوپاگیر دولت ناراضی هستند. به دلیل تحریمها و دستورالعملها نیز برندهای مطرح و معروف و کارآمد تک و فناوری که میتوانند باعث شتابدهی استارتآپهای ایرانی شوند امکان حضور در بازار ایرانی را ندارند. بنابراین زیرساختهای موجود کهنه و مستهلک هستند یا کالای دستچندم گران و قاچاقشده هستند که نیاز متخصصان ایرانی را برآورده نمیکند.
چهارم اینکه؛ چالش رگولاتوری دیگر معضل استارتآپهاست. پیش از آغاز تحریمها چه در بخش دولتی و چه در بخش خصوصی، فعالیتهای زیادی برای جذب سرمایه، تحقیق و توسعه استارتآپها شد تا زیرساختی را ایجاد و حفظ کنند و در نهایت از اکوسیستم استارتآپی ایران که میتواند اقتصاد دیجیتال را پویا کند، محافظت شود. این طرفها شامل ارائهدهندگان خدمات ارتباطی (CSP)، ارائهدهندگان دیجیتال و محتوا و تولیدکنندگان سختافزار و نرمافزار بوده و هستند. اما آن حلقهای که در واقع باید فضا را برای این گروهها باز میکرد اما الان عرصه را بر آنها تنگ کرده ناظر قانونی و تصمیمگیرنده بوده است. سالهاست استارتآپها و شرکتهای نوآور گله میکنند که دستورات رگولاتوری با نوع فعالیت آنان همخوانی ندارد و قوانین سد راه پیشرفتشان هستند. اما این قوانین نهتنها تسهیل نشد بلکه روزبهروز عرصه را بر آنان تنگ کرد. روزی دفتر یک استارتآپ پلمب میشود و روز دیگر علیه مدیرعامل استارتآپ دیگری اعلام جرم میشود.
پنجم اینکه؛ سرمایه از زمین زلزلهخیر استارتآپها فرار میکند. علاوه بر دستوپاگیری مقررات دولتی، چالشهای تامین مالی و سرمایهگذاری نیز گریبانگیر شرکتهای نوآور شده است. اقتصاد کشور شرایط تورمی و توامان شرایط رکودی را تجربه میکند. روابط بینالمللی محدود شده و صادرات نفتی به محدوده ناچیزی رسیده است. در چنین شرایطی که چشمانداز خوبی برای اقتصاد وجود ندارد، سرمایهگذاران ترجیح میدهند سرمایههای خود را از کشور خارج کنند یا در حوزههایی فعالیت کنند که ریسکپذیر نباشد و سود صددرصدی را تامین کند. از اینرو است که جذب سرمایه استارتآپها از سال 1396 تاکنون آنقدر ناچیز بوده که در آمار گفته نمیشود. خروج سرمایه VCها به فضای استارتآپی لطمه میزند. سرمایهگذاری در استارتآپها شکل منحصربهفردی دارد و با سرمایهگذاری در بازار سرمایه و شرکتها بسیار فرق دارد. پیشتر این دانش و تجربه را در ایران نداشتیم. استارتآپهای موفق امروز آنهایی هستند که در اوایل دهه 90 شکل گرفتند و اغلب آنها با اتکا به سرمایه VCهای خارجی رشد کردند. اوایل دهه۹۰ سرمایهگذاران خارجی هم پول وارد این صنعت کردند و هم دانش و تجربه خود را. از سال 1395 به این طرف، مسائل سیاسی و بانکی و ماجرای نفوذ از طریق استارتآپها و... سبب شد سرمایه جدیدی وارد صنعت استارتآپی کشور نشود. الان ممکن است که پول کافی برای سرمایهگذاری در این حوزهها وجود داشته باشد، اما دانش و تجربه لازم وجود ندارد. نباید وارد نشدن سرمایه هوشمند به کشور را دستکم گرفت. کارشناسان میگویند ما این را از دست دادهایم.
ششمین مورد به دانش روز بازمیگردد. درست است که بر اساس دستورالعملها دانشگاهها و دولتیها موظف به همکاری با استارتآپها و فناوریهای کارآفرین هستند اما به دلایلی که پیشتر ذکر شد این اتفاق نمیافتد. از سوی دیگر درهای بسته دنیا به روی ایران فقط در حوزه اقتصادی نیست. تعامل علم و دانش و تکنولوژی روز دنیا نیز دیگر موضوع استارتآپهاست که وقتی همکاری میان دانشگاهها و مراکز علمی داخلی و خارجی با آنان صورت نمیگیرد انگار غذای مغذی به استارتآپ در حال رشد داده نمیشود و رشد علمیاش متوقف میشود.
هفتمین مورد به موضوع عدم عرضه سهام استارتآپها در بورس بازمیگردد. شرکتهای سرمایهگذاری سرمایه خود را اصولاً از سه راه خارج میکنند؛ یک راه عرضه سهام در بورس است که در ایران کمتر رخ داده است. مسیر دوم در جهان ادغام است به این نحو که یک استارتآپ با دیگری ادغام میشود. در ایران این ادغام در مسیر رشد رخ نداده و این مسیر اصولاً زمانهایی رخ میدهد که یکی از استارتآپها در آستانه شکست باشد. اما شکل سوم به گفته این کارشناس اقتصاد دیجیتال تملیک است. در این حالت ما با یک استارتآپ موفق مواجهیم که یک مجموعه بزرگتر این استارتآپ را در مالکیت خود قرار میدهد. این مسئله در جهان در میان خودروسازان و بانکها رایج است و به استارتآپهای موفق اجازه میدهد در یک بازار بزرگتر و با سرعت بیشتری رشد کنند. عدم اجازه ورود استارتآپ به بورس از سوی قانونگذار این چرخه را معیوب کرده است. کمااینکه دو مورد دیگر هم در حال حاضر بهدرستی محقق نشده است.
هشتمین مورد به چشمداشت دولتی-خصولتیها به صندلیهای مدیریتی در استارتآپها اشاره دارد. در ماههای گذشته اخبار متعددی از حاشیه تا واقعیت درباره فشار خصولتیها و دولتیها به مدیران استارتآپی منتشر شد تا آنها رضایت دهند مالکان این شرکتهای نوآور تغییر کنند.
نهمین موضوع به سختی همکاری استارتآپها با دولتیها برمیگردد. دولت چابک نیست و بوروکراسی خستهکنندهای دارد و در مقابل ماهیت استارتآپها برخلاف این کندی است. همین تقابل رفتاری همکاری با دولتیها را برای استارتآپها سخت و گاهی ناممکن میکند.
دهمین چالش امروز استارتآپها مهاجرت نیروی متخصص است. نیما نامداری مدیرعامل کارنامه در اینباره گفته است؛ نیروی انسانی فعال در حوزه استارتآپ دو دسته است؛ یک دسته افرادی که در اصطلاح بنیانگذار و فاندر یک کسبوکار هستند و دسته دوم افرادی که در استارتآپها مشغول کارند. اما برای هر کدام از این دو دسته چه اتفاقی رخ داده است؟ الان اکثر نیروهای جوان ما از همان زمانی که در مقطع لیسانس در حال تحصیل هستند، در فکر مهاجرت هستند. به همین دلیل اساساً مسیر ایجاد استارتآپ در ایران در ذهن این افراد، فعال نمیشود و افراد قبل از اینکه به خلق یک استارتآپ و ایده جدید برسند از کشور خارج میشوند. اصولاً افرادی راحتتر مهاجرت میکنند که توانایی و مهارتهای فنی و تحصیلی بالایی دارند، ریسکپذیرند و آماده تجربههای تازه هستند. حالا نکته اصلی چیست؟ اینکه اینها همان ویژگیهایی است که در راه انداختن استارتآپ بسیار کلیدی است. در نتیجه این مهاجرت، آن اجتماعی که باید استارتآپها از دل آن متولد شود، کوچک و کوچکتر میشود و نهایتاً ما به جایی میرسیم که استارتآپی خلق نمیشود چون نیروهای خلاق ما مهاجرت کردهاند. گروه دوم فعال در استارتآپها همان افرادی هستند که قرار است در استارتآپ کار کنند. یک استارتآپ را چند نفر راه میاندازند اما چند صد نفر در این استارتآپ مشغول کار میشوند و مسیر رشد استارتآپ را فراهم میکنند. اگر اسنپ، دیجیکالا، دیوار و... را نگاه کنید میبینید مسیر رشد این استارتآپها به افراد گره خورده است. گلوگاه رشد این استارتآپها، کمبود نیروی انسانی متخصص است. این استارتآپها عموماً مشکل کمبود سرمایه ندارند بلکه با کمبود نیروی انسانی مواجهند. افراد فعالیت خود را در یک استارتآپ آغاز میکنند اما زمانی که قرار است سنیور شوند، کشور را ترک میکنند و استارتآپها از وجود نیروهای متخصص و توانا خالی میشود. به دلیل تحریمها کار فنی در ایران بسیار سخت است و دسترسی ما به ابزار و تکنولوژیهای جدید سخت و طولانی است. این افراد ترجیح میدهند به جای کار در ایران و دستوپنجه نرم کردن با مشکلات، در یک شرکت مشابه خارجی کار کنند که این محدودیتها را ندارد و تکنولوژی و امکانات بهروزی در اختیارشان قرار میدهد. اینها سبب میشود که در بدنه استارتآپها ما با کمبود نیروی انسانی مواجه باشیم.
رویای ازدسترفته
حالا 11 سال از آن روزی که یکی از مهمترین نشریههای جهانی جایگاه یگانهای برای استارتآپهای ایرانی پیشبینی کرده بود گذشته و تحریمها، رگولاتوری، عدم سرمایهگذاری، جنگ نانوشته بخش دولتی علیه خصوصیها و... همه آن رویای قابلدسترسی را نقش بر آب کردند. صحنه استارتآپ تهران هزارتویی از افراد بههمپیوسته است که سعی میکنند ایدههایی برای بزرگتر کردن سریع آن ارائه کنند. برای تقویت واقعی این بخش، تمامی عوامل اشارهشده در این گزارش باید فعال شود. تنها بازگشت متخصصان ایرانی مقیم خارج یا تنها اختصاص بودجهها و جذب سرمایهگذاری یا تنها برطرف شدن موانع قانونی مشکلی را حل نمیکند. استارتآپ ایرانی برای خارج شدن از این بنبست اجباری و آب شدن یخهایی که فریزش کرده به باز شدن این انسدادها نیاز دارد. اسنپ از آن روزی که سوپراپ شده نتوانسته برنامه جدیدی را اجرایی کند. توسعهای در علیبابا رخ نداده است. دیوار از امکان جدیدی رونمایی نکرده است. استارتآپ ایرانی نتوانسته در منطقه و جهان سر برآورد و روزبهروز بر آمار مهاجرت فعالان این حوزه اضافه میشود. حاصل این جنس فریز شدن نهفقط از دست دادن بازار منطقه بلکه توقف پلنهای توسعه استارتآپهاست.
اکنون اوایل سال 1403 است. اقتصاد ایران تحریم است. صادراتی انجام نمیشود. واردات بانظارت و محدود نمیتواند نیاز متخصصان داخلی را برطرف کند. موج مهاجرت متخصصان و نخبگان ایرانی آنقدر جدی است که باری انتشار آمارش امنیتی خوانده شد. سرمایهها که به دنبال امنیت هستند از ایران فرار کردند و سرمایهگذاران مایل به سرمایهگذاری در حوزههای خطرپذیر مثل استارتآپها نیستند. رگولاتوری همسو و همسان نیاز و خواستههای شرکتهای نوآور نیست. اینترنت محدود و فیلتر است. هزینه تمامشده خدمات نوآور برخلاف گذشته گران است. قوانین به نفع این نوع از کسبوکارها نیست و آخرین قانونی که در مورد تجارت الکترونیک نوشته شده به پیش از راهاندازی اولین استارتآپ ایرانی بازمیگردد. در موتور سرچ گوگل رنک بینالمللی استارتآپهای ایرانی وجود دارد اما در رسانههای مطرح دنیا خبری از آنان منتشر نشده است. صدف صمیمی
دیدگاه تان را بنویسید