معرفی کتاب ملت عشق
داستان ملت عشق در دو خط زمانی اتفاق میافتد. اولی در قرن هفتم هجری در قونیه دنبال میشود. زمانی که مولانا بهعنوان عالمی بزرگ در شهر قونیه میان مردم شناخته میشد. داستان اللا ساختهی خیال شافاک، اما داستان مولانا و شمس برگرفته از ماجرایی حقیقی در دل تاریخ و در قرن هفتم هجری است.
خلاصه و موضوع کتاب ملت عشق
داستان ملت عشق در دو خط زمانی اتفاق میافتد. اولی در قرن هفتم هجری در قونیه دنبال میشود. زمانی که مولانا بهعنوان عالمی بزرگ در شهر قونیه میان مردم شناخته میشد و مردم و طبقهی حاکم برای او احترام بسیاری قائل بودند. از طرفی شمس در آستانهی چهل سالگی احساس میکند به زودی از دنیا میرود و میخواهد از چهل قانون عشقی که در زندگیاش درک کرده برای کسی بگوید. دیدار میان صوفی و عالم و ماجراهایی که در این میان میافتد خواننده را تا آخر داستان درگیر میکند.
دومین روایت داستان در ۱۴ قرن بعد دربوستون آمریکا اتفاق میافتد. زمانی که اللا روبینشتاین در آستانهی چهل سالگی است و به تازگی ویراستاری کتابی را پذیرفته است. اللا درگیر نوعی رخوت و روزمرگی است و زندگیش از جنبههای متفاوت با مشکلاتی روبروست اما این کتاب که «چهل قانون عشق» نام دارد و در واقع همان ماجرای دیدار شمس و مولاناست، به شدت زندگی او را تحت تاثیر قرار میدهد.
الیف شافاک این دو روایت را با رفت و برگشتی ماهرانه به یکدیگر پیوند میدهد. تا حدی که برای لحظاتی حتی خواننده متوجه تغییر زمان نمیشود. اینکه عشق چگونه میتواند در هر زمانی بی هیچ کم و زیادی زیرِ زندگی کسی را رو کند، در رمان ملت عشق محور داستان است.
الیف شافاک در این کتاب از تغییری صحبت میکند که عشق در زندگی انسانها ایجاد میکند. از معنایی که به واسطهی تجربهی عشق انسانها در زندگیشان میتوانند درک کنند.
چهل قانون عشق؟ ملت عشق؟ عشق؟
گفتنی است که نام اصلی این کتاب، چهل قانون عشق است که در برخی نسخههای فارسی به همان صورت ترجمه شده است. اما ارسلان فسیحی به انتخاب خود نام این کتاب را ملت عشق گذاشت. ملت عشق درواقع نام کتابی است که شخصیت عزیز در اختیار اللا میگذارد تا ویرایش کند و برگرفته از شعری از مولاناست که در مثنوی آمده:
ملت عشق از همه دینها جداست / عاشقان را ملت و مذهب خداست
آیا داستان کتاب ملت عشق واقعی است؟
الیف شافاک داستان «اللا و عزیز» و «مولانا و شمس» را به صورت موازی پیش میبرد. داستان اللا ساختهی خیال شافاک، اما داستان مولانا و شمس برگرفته از ماجرایی حقیقی در دل تاریخ و در قرن هفتم هجری است.
کتابها و متون فراوانی به این واقعه اشاره کرده و بر آن صحه گذاشتهاند. برای مثال، تذکرهی مناقبالعارفین نوشتهی شمسالدین احمد افلاکی (درگذشتهی ۷۶۱ ه. ق) که از مثنویخوانان خانقاه مولویه در قونیه و سالها مشغول گردآوری مطالب کتاب خود بود، یکی از منابع معتبر و قدیمی در این زمینه محسوب میشود. در این کتاب بهتفصیل دربارهی آشنایی مولانا و شمس توضیح داده میشود. مناقبالعارفین آیینهای از موقعیت قونیه و زندگی مولوی و یاران اوست.
منبعی دیگر برای آشنایی با روحیات و عقاید شمس و مولانا، آثاری است که خود این بزرگان مکتوب کردهاند یا در مجالس خود خوانده و شاگردانشان تحریر کردهاند. از میان آنها میتوان به کتابهای «در جستجوی آینه؛ گزیدهی مقالات شمس تبریزی» به تصحیح استاد بزرگ محمد علی موحد، «غزلیات شمس تبریز» تصحیح و گزینش دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی و «مثنوی معنوی» به تصحیح مجدد حسن لاهوتی از مرکز نشر میراث مکتوب اشاره کرد. مقدمهی دو کتاب دکتر موحد و شفیعی کدکنی، خود به اندازهی یک کتاب مفصلْ خواندنی و دارای اهمیتاند و خواننده را بهخوبی با مولانا و شمس آشنا میکنند. در ثانی، چه منبعی، موثقتر از غزلیات شمس تبریزی که خود رساتر از هر گفته و سند دیگری ارتباط عارفانه و عاشقانه بین شمس و مولانا را با زبان شعر فاش میسازد؟
دربارهی الیف شافاک، نویسنده کتاب
الیف شافاک در استراسبورگ فرانسه در خانوادهای ترکتبار به دنیا آمد. در کودکی و پس از جدایی پدر و مادرش به ترکیه بازگشت و در آنجا در رشتهی مطالعات زنان تحصیل کرد. شافاک در ترکیه دو فضای متفاوت را تجربه کرد. از طرفی مادرش که زنی تحصیلکرده و روشنفکر است مسئولیت بزرگ کردن او را داشت و از طرفی بخش زیادی از کودکیاش را همراه با مادربزرگش که زنی سنتی و تا حدودی خرافاتی است، گذراند.
الیف شافاک در ترکیه به عنوان چهرهای مدافع حقوق زنان و فعال مدنی شناخته میشود.
بخشی از کتاب ملت عشق
– بهشت و جهنم را فقط در آن دنیا جست و جو نکنید. هرگاه بتوانیم یک نفر را بدون حساب و کتاب دوست داشته باشیم، آن زمان در بهشتایم و هرگاه با کسی منازعه کنیم و دچار حسد و کینه و نفرت شویم آن زمان در جهنم سقوط کردهایم.
– برای آنکه به حق نزدیک شوید باید قلبی به نرمی مخمل داشته باشید. و البته هر انسانی سرانجام نرم شدن را یاد میگیرد. بعضیها وقتی دچار تصادف میشوند، بعضیها وقتی به بیماری مهلکی دچار میشوند و بعضیها وقتی درد جدایی را میچشند. همهمان فرصتی بهدست میآوریم تا قساوت قلبمان را نرم کنیم. اما فقط بعضیها هستند که به دنبال حکمت آن میگردند و دلشان را نرم میکنند و بعضیها هم متاسفانه سنگدلتر میشوند.
– تمام حجابهای بینتان را بردار تا به خداوند با یک عشق صاف و بیریا متصل شوی. قوانینی داشته باش، اما از آنها برای طرد کردن و تحقیر دیگران استفاده نکن. از بتها دوری جوی، هیچوقت از باورهایت بت نساز. ایمان بزرگی داشته باش اما با ایمانت در پی بزرگی نباش.
– نگران مکر و دسیسهٔ دشمن نباش. اگر کسی برای تو دامی گسترده باشد و بخواهد ضرری به تو برساند، خداوند هم بر سر راه آنها دام پهن میکند
– عاشق حقیقی خداوند حتی اگر وارد میخانه شود آنجا میشود نمازخانه. اما اگر آدم دائمالخمری وارد نمازخانه بشود، آنجا میشود میخانه. در این دنیا هر کاری که میکنیم، بر اساس نیتمان است. پس آنچه که مهم است نیتمان است.
دیدگاه تان را بنویسید