گفتگو با فرناز رضایی درباره نمایشگاه «انتزاع مسطور» در گالری مژده
گالری مژده از تاریخ ۲۷ بهمن میزبان نمایشگاه انفرادی نقاشیهای هنرمند جوان فرناز رضایی با عنوان «انتزاع مسطور» است. نقاشیهایی که ایده اولیه آنها با الهام از دیوارنوشتههای مخدوش غارهای باستانی و خطوط نوشتاری کهن مربوط به پیش از اسلام شکل گرفته است. رضایی در این مجموعه سعی در خلق آثاری با نشانههای کهن اما به زبان مدرن داشته است.
حروف در نقاشیهای رضایی از جنبه نشانهشناسی کاربرد نمادین و کاریزماتیک دارند. ترکیب خطوط کهن و رنگها در بستری انتزاعی، با برداشتن و نزدیک کردن مرز رنگها، هویت بصری منحصر به فردی به این مجموعه بخشیده است.
نمایشگاه نقاشی فرناز رضائی | آثاری با نشانههای کهن اما به زبان مدرن
خطوط نخستین به نوعی اندیشهنگار بودند و با گذر زمان و رفتن به سوی آوانگارد و الفبایی شدن، توانستند به ثبت بهتر زبان در بستر نوشتار کمک کنند. ایران و بسیاری از کشورهای خاورمیانه، سابقه طولانی در زمینه خط، ابداع و تغییر شکل آن دارند. در مجموعه فرناز رضایی نیز، خطوط کهن با درهمآمیختگی، نشانی از امتزاج معنا و انتزاع آن دارند. گویی زبان در بیان شفاهی خود دارای نحوی متفاوت از بیان نوشتاری است و بیان نوشتاری برای ابداع فرمهای زیباشناختی مستلزم تغییر در نحو رنگها، خطوط و ترکیبهاست.
آمیختنِ خط و نقاشی در مجموعه انتزاع مسطور، نشانی از پیوند ناگسستنی این دو دارد. نخستین خطوط برای بیان اندیشه از شکلها و نقش آنها بهره میجستند و در این مجموعه نیز، بیان اندیشه با بستر خط به سوی گونهای انتزاع حرکت کرده که ناشی از کشف روابط پیچیده انتزاعی در صحنه واقعی و بستر طبیعت است.
فرناز رضایی متولد ۱۳۶۴ در زنجان است. او تحصیلات خود را در رشته گرافیک گذرانده و تاکنون در بیش از هفت نمایشگاه گروهی و دو سالانه و آرتفر استانبول شرکت کرده است.
نمایشگاه «انتزاع مسطور» تا هشتم اسفند در گالری مژده دایر خواهد بود.
در ادامه گفتگوی ما با این هنرمند را میخوانید:
آثار نمایشگاه «انتزاع مسطور» را میتوان نوعی بازخوانی کهنالگوها و خطوط باستانی در قالب زبان انتزاع تلقی کرد. چقدر این دریافت را به رجوع به لایههای ذهنی خود، درست میدانید؟
بله با شما موافق هستم، کهنالگوهای تصویری در حافظه تصویری ضمیر ما نقش بستهاند. چه بسا خود در مورد آن آگاه نباشیم؛ ولی همیشه در مواجهه با آن حس آشنایی داریم. در مورد آثارم میتوانم بگویم حین کار، جوششی از نقش مایهها در ذهن من متجلی میشد و آن را روی بوم منتقل کردهام. رگههایی از خطوط نوشتاری و تصویری زمانمانی و قبلتر از آن در سنگنوشتهها یا مکتوبات کاغذی، الهامبخش من بودهاند.
نقاشیهای این نمایشگاه در عین داشتن تجلیات بافت و رنگ و سطح، به جنسی از مراقبه هم اتکا دارند. این نقاشیها چقدر از روی آگاهی و چقدر ناخودآگاه و بر آمده از شهود هستند؟
همانطور که اشاره کردم حین اجرای آثار این مجموعهام الهام و جوششی از الگوهای تصویری کهن و خاطرهگونه در من جریان داشت. البته پلان کلی آثارم را از پیش در ذهن داشتم؛ ولی اجازه دادم حین انجام نیز، کشش غریزی بر سیال بودن کار بیفزاید .
به نظر میرسد با تبدیل فرمها به اشکال تکرارپذیر نوشتهها و ترکیببندیهای موزون انتزاعی و ترکیبِ رنگها، در پی رسیدن به نوعی زبان بصری انتزاعی خاص خود هستید. چیزی که شاید بشود نامش را انتزاع تغزلی نامید که در آن یک فضای انتزاعی ناب از جهان عینی جدا شده و تجسمی از ترکیببندیهای رازآمیز را عرضه میکند. با این حال زبان بصری شخصی زمانی شکل میگیرد که اجزا و عناصر در گشتالتهای صحیح خود قرار گیرد. در برخی آثار این نمایشگاه خطوط به کار رفته، چه در کادر، چه در ترکیببندی و چه در بافت در یک تعادل موزون کنار یکدیگر جای نگرفتهاند...
عنوان انتزاع تغزلی و توصیفی که فرمودید، برایم جذاب بود ممنونم از لطفتان، بله نقدتان در مورد زبان بصری شخصی را درست میدانم بنده در ابتدای این مسیرِ طولانی هستم و همیشه خود را در معرض تجربههای متنوع میگذارم و البته در این اثنا ممکن است همانطور که فرمودید، از منتهی شدن به امضای شخصی منحرف شوم.
خطری که در کمین این نوع بیانِ انتزاعی هست اینکه اثر، به نمایشی منریستی از خطوط و نقوش گذشته تبدیل شود...
بله این نقد را قبلا نیز در مورد آثارم شنیدهام و در حال مطالعه روی مفید بودن یا ایراد بودن اثر منریستی روی کارهایم هستم.
در برخی تابلوها رابطه کادربندی و فضای کلی اثر گاهی نشانههایی از معماری قالیبافی و تذهیب تداعی میکند و گاه نقوش پارچههای قدیمی را به ذهن میآورد. آیا تجربیاتی در زمینه این دست هنرها داشتهاید؟
به عنوان یک دختر ایرانی و یک هنرجو، طبیعی است که هنرهای ایرانی در مقابل نگاهم همیشه بوده و آنچه را که فرمودید ناخودآگاه در قالب و فرم بعضی کارهایم به طور پراکنده دیده میشود.
در اغلب آثار این نمایشگاه میتوان طبیعت پنهان را به تماشا نشست. آیا در زندگی شخصی هم همجوار با طبیعت هستید؟
بله از طفولیت در طبیعت و باغهای انگور و کوهپایه رشد یافته و همچنان نیز در ارتباط هستم.
در اثنای گفتوگو اشارهای به تاثیرپذیری از مانی کردید. میتوانید بیشتر این تاثیرپذیری را توضیح دهید؟
مانویت مذهبی مبتنی بر کتابت به شمار میرود. بنیانگذار این مذهب، الهامهایی را که به او وارد میشد، به صورت قانون جامعی به شکل یک سلسله آثار مکتوب گزارش میکرد. همچنین مانویان کتابهای خود را تذهیب میکردند و میآراستند و در این کار عالیترین گونه خوشنویسی را با بهرهگیری مکرر از رنگ به وجود میآوردند. البته همه کتابهای آنها مصور نیستند. مانویان از شیوه کتابنگاری هندیان کمتر استفاده میکردهاند، آنها بیشتر از طومار نوشته بهره میگرفتند که در چین خیلی رواج داشت. آنها الگوی غربی را نیز بسیار بهکار بردهاند: کاغذهای تاشده را با پوشهای جلد میکردند، جلدها نیز اغلب تزیینیافته و در حد افراط روی آنها کار شده بود.
با تمام اینها مانویت آیینی است که از همان زمان شکلگیری تاثیرات خود را حتی بر هنر زمان خود نیز گذاشته و این روند تا سدههای بعد ادامه داشته است. پس از اسلام نیز شاهد تاثیرات نمایان این هنر بر نگارگری ایرانی هستیم؛ برای مثال نوع آرایش، تزیینات و شیوه نگارگری مانوی در هنر دوره سلجوقیان به عنوان یکی از ادوار مهم هنر اسلامی ایران، نمایان است. اینها در فاز مطالعاتی کار من پررنگ بوده است و تاثیریپذیری من از نقوش مانوی با عنایت به همه این جوانب بوده است.
دیدگاه تان را بنویسید