تقی آزاد ارمکی: دولتها دل خوشی از طبقه متوسط جامعه ندارند!
تقی آزاد ارمکی: در جمهوری اسلامی تمامی دولتها، چه دولتهای اصولگرا، چه عدالتخواه و...، دل خوشی از طبقه متوسط نداشته و ندارند و همواره آن را به حاشیه راندهاند. در ادامه متن گفت و گو با تقی آزاد ارمکی را بخوانید.
بخشهای مهم این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
- در جمهوری اسلامی تمامی دولتها، چه دولتهای اصولگرا، چه عدالتخواه و...، دل خوشی از طبقه متوسط نداشته و ندارند و همواره آن را به حاشیه راندهاند.
- ما با یک طبقه متوسط در حاشیه قرار داده شده، البته نه منفعل، بلکه «معترض» و«منتظر» روبهرو هستیم. این طبقه متوقف نشده تا نابود شود، بلکه به اجبار به خاموشی گراییده، اما در این قلمرو شروع به بازسازی خود کرده تا در لحظه موعود نقشآفرینی خود را برای ساخت جامعه مورد نظر خود آغاز کند.
- طبقه متوسط و نسلهای نو در انتخابات 1402 غایب بوده است. نه غیبتی از روی انفعال، بلکه غایبی است که با اختیار این راه را برگزیده است. کنشگری این طبقه و این نسل فعال است. انتخابات که چیزی نیست، در بحرانهای بزرگ، این طبقه و این نسل خود را برای نقشآفرینی لازم آماده میکند تا کشور به عقب بازگشت نکند.
طبقه متوسط و جامعه بحران زده ایران | دولت رانتیر و مسئلۀ طبقه متوسط
- یکی از مشکلات کشور ما این است که در بحرانهای بزرگ به عقب باز میگردد. وقتی صفویه سقوط کرد، ایران 300سال عقبگرد میکند. افشاریه که سقوط میکند ما 50سال عقبگرد میکنیم. قاجار و...همینطور است.نباید این اتفاق دوباره تکرار شود. طبقه متوسط صاحب یک آگاهی تاریخی شده تا اجازه ندهد در بحرانها و ابرچالشها، کشور عقبگرد کند.
- گروهی که در جناح راست قدرت را به دست گرفته، افراطیترین لایه اصولگرایی در جامعه ایران است. این طیف تندرو به خوبی هم میداند که تداوم حضورش با عدم مشارکت مردم و طبقه متوسط ممکن خواهد بود. بنابراین همه تلاش خود را صورت میدهد تا طبقه متوسط وارد میدان نشود.
- این طیف در یک انتخابات بدون رقیب، ظاهرا دستاوردی کسب کرده. اما حالا که روی کار آمده متوجه شده دیگر کسی وجود ندارد که با او کار کند یا معامله و مذاکره و ائتلاف کند. نخبگان دانشگاهی را رانده. استادان و عالمان را اخراج کرده. دانشجویان را ذیل محدودیتهای سخت قرار داده. مدیران توسعهطلب را کنار گذاشته و نهایتا مردم را ناراضی کردهاند. به دلیل این حس تنهایی است که فغان و فریاد سر دادهاند.
- این روند باعث میشود تا ساحت اعتراض مدنی طبقه متوسط و جوانان، به اعتراض هیجانی و رادیکال بدل شود. اصولگرایان رادیکال از وقتی کار را به دست گرفتهاند، فقط کمک کردهاند به رادیکال شدن بخش مدنی و متوسط جامعه و قدرتمند شدن رویکردهای برانداز. در واقع با نیرویی وارد ستیز شدهاند که در گوشهای نشسته تا لحظه مناسب را دریابد. با این رویکردها جامعه مدنی، طبقه متوسط و نسلهای نو قدرت بیشتری را پیدا میکنند برای نزاعی که به نفع هیچ کس نیست. در این وضعیت گسلهای خطرناکی در جامعه به حرکت در میآید.
- من اعلام خطر میکنم که در آینده نزدیک با پدیده فعال شدن مجموعهای از گسلهای اجتماعی و قومیتی روبهرو خواهیم شد. علت بروز این وضعیت هم قدرت گرفتن بنیادگرایان تمامیتخواه به ظاهر مذهبی رادیکال و قشری هستند که هیچ مفهومی را به معنای میانه انسجامبخش قائل نیستند. آنها خود را عامل وحدت قلمداد میکنند.
- پیروز آوردگاه اخیر بدون تردید جامعه مدنی و طبقه متوسط و نسل های نو و البته مصلحان هستند و بازنده این رخدادها، اصولگرایی رادیکال.
- فرد و جریانی که پیروز می شود، قیل و قال که نمی کند، داد نمی زند و فریاد نمی کشد. آدم پیروز اظهار شادی می کند و بزرگوارانه رقیب را تجلیل می کند.
دیدگاه تان را بنویسید