درباره مرحوم «ناصر آلادپوش» که عمر خود را به حقطلبی گذراند اما گزارش مبتنی بر عدل و انصافاش به عنوان بازرس پرونده «عباس امیرانتظام» مورد بیاعتنایی قرار گرفت.
روزنامه سازندگی :محمد عطریانفر
آشنایی بنده با خانواده آلادپوش درست نیم قرن پیش به سالهای 50 و 51 باز میگردد. نخستین حلقه این آشنایی با مرحوم «حسن آلادپوش» برادر بزرگتر آقای «ناصر آلادپوش» بود. در نیمه اول سال 1351 من برای تمهید مقدمات ورود بدانشگاه ، در کلاس کنکور دبیرستان خوارزمی، شرکت میکردم و منزلی در خیابان بوذرجمهری ، محله درخونگاه داشتیم که با تعدادی از دوستان در آنجا زندگی میکردیم. برخی رفقا و هم خانهایها کلاس کنکور می رفتند و بقیه هم بچههای مذهبی و سیاسی بودند که در آنجا محل بیتوته و ترددشان بود. در حقیقت این منزل مکان امن وتردد برخی از دانشجویان و انقلابیون بود و بوقت حوادثی که در دانشگاه رخ میداد، این منزل پناهگاه بعضا عزیزانی بود تادر آنجا شبی را بگذرانند و یا برای خروج از محیط ناامن وتور حساسیتهای پلیسی که نگران بودند، این خانه را ماوا و مامن خود قرار میدادند. از جمله دوستانی که به آن خانه تردد داشتند مرحوم آقای «حسن آلادپوش» برادر بزرگ آقای «ناصر آلادپوش» ومرحوم فضل الله تدین و برخی چهره های دیگر از مجاهدین خلق دران روزگار بودند.
خانواده آلادپوش ، متدین، وازمبارزین فعال و همگان دارای منزلت مذهبی و سیاسی بودند وبه یمن این برکت وعزت خانوادگی تجارب درخشانی در تلاشهای سیاسی وانقلابی عصرخود داشتند. این خانواده ذیل تربیت ،نظارت واموزه های دینی واخلاقی پدر ارجمند خود؛«حاج غفار» بزرگ شدند. فرزندان این خاندان هر کدام بنا به تکلیف ملی و تشخیص سیاسی که داشتند در مقام خدمت به وطن وهمنوعان بقدر استطاعت برامدند وبرای ایمان وارمان انسانیت فعالیت کرده و گامهایی را بر داشتند.
مرحوم حسن آقای آلادپوش، پسر بزرگ این خانواده، چهره شاخص اما ناشناخته ای در تاریخ مبارزات سیاسی خونبار ملت ایران است. وی با مرحوم دکتر علی شریعتی وحسینیه ارشاد که مرکز جوشش هیجانات ایمانی جوانان بود ارتباط و تردد داشت و از دوستان بسیار نزدیک مرحوم شریعتی بود. خانم «محبوبه متحدین» همسر آقای «حسن آلادپوش» که به توصیه مرحوم شریعتی با هم ازدواج کردند ، اهل مشهد ساکن تهران بود ومستعد مبارزه ودارای روحیات انقلابی ، وهر دو از چهرههای تحصیل کرده دانشگاه در رشتههای هنر و معماری بودند. این دو چهره مبارز ، بهمراه دوستانی چند ، پایگاه مبارزات خود را درپوشش فعالیت حرفه معماری با تاسیس «شرکت مهندسان مشاور سمرقند» بنا نهادند و دوستان سیاسی وطرفداران دکتر شریعتی نیز با این شرکت در ارتباط بودند کما این که بنده نیز بقدر اندک و با واسطه با این جمع آشنایی داشتم. در این شرکت چهرههای دیگری از جمله مهندس میرحسین موسوی، مهندس عبدالعلی بازرگان فعال بودند و در کنارشان حسن ومحبوبه ،دو دلداده انقلابی عاشق!
«حسن و محبوبه» که زندگیشان پس از شهادت مضمون کتابی به همین نام، به قلم دکتر علی شریعتی نیز هست به دلیل ارتباطشان با سازمان مجاهدین خلق، در سالهایی که تنگناها وخشونت پلیسی دام گسترده ای به وجود آورد، به فاصله شش ماه حدفاصل مهر تا بهمن ماه درسال ۱۳۵۵ در تعقیب و گریز با نیروهای ساواک مورد اصابت گلوله قرار گرفته و هر دو کشته شدند. این دو چهره در خانواده آلادپوش واجد تاثیر بودند، اوبه تبع انها ،خواهر و برادران دیگر این خانواده نیز فعال بودند.
«سرور آلادپوش» همسر محمد حسین اکبری آهنگر، فرزند دیگر این خانواده بود که این زوج هم به سازمان مجاهدین خلق وابستگی داشتند و هر دو در فرآیند فعالیت های مبارزاتی کشته شدند . فرزند دیگر خانواده آقای «مجتبی آلادپوش» او هم عضوسازمان بود و کشته شد. برادر دیگر نیز «حسین آلادپوش» با نام مستعار «مرتضی» بود و سالیانی در زندان بود. تصور میکنم هنوز در قید حیات باشند.
بامرور سوابق انقلابی این چند نفر در خانواده آلادپوش به «ناصر آلادپوش» /علیرضا / متولد سال 1328 میرسیم. من قبل از انقلاب با ایشان آشنایی نداشتم و بعد از پیروزی برای نخستین بار با ایشان درسال ۵۹ آشنا شدم. وی دارای شخصیتی آرام، معتدل و دوست داشتنی بود. اولین نقش معنادار او بعنوان احدی از اعضای سه نفره شورای مرکزی جهاد سازندگی کشور بود. البته بموازات بطورنامنظم در همراهی با مقامات ارشد قوه قضاییه ازجمله شهید بزرگوار ایت الله دکتر بهشتی رییس دیوانعالی کشور فعال بود.به واسطه اعتمادی که دراین ارتباط به وجود آمده بود مرحوم بهشتی به ایشان علاقهمند و به عنوان مشاور ، فعالیتهایی را به ایشان محول میکرد.
از همین معبر است که «ناصر »با دادستانی انقلاب هم مرتبط میشود و از جمله فعالیتهای درخشانی که از ایشان به یادگار مانده نقش ممتاز او بعنوان بازرس ویژه پرونده آقای «عباس امیرانتظام» واعلام برائت از جاسوسی او بود
در پی تسخیر سفارت آمریکا، برخی چهرههای جوان دانشجوی خط امام به اسنادی برخورد کردند که دلالت بر ارتباط افرادی از اعضای دولت موقت با سفارت داشت. متاسفانه به دلیل برخی رویکردهای افراطی وبه بهانه وجود رد پای ملاقات برخی دولتمردان وقت باسفارت دراسناد، اشاراتی به ارتباط مرحوم امیرانتظام دراین زمینه شده بود، در نتیجه آقای امیرانتظام ذیل اتهام جاسوسی بازداشت شد. دران دوران ، فضای روانی جامعه علیه دولت موقت بود و ایشان چون از چهرههای برجسته و نزدیک به مرحوم بازرگان و سخنگوی دولت بود ، در تله افتاد و به زندان رفت.
آقای امیرانتظام ادم سرسختی بود و اگر روحیه چالشگری آنچنانی وی نبود، شاید پرونده اتهام جاسوسی راه دیگری میپیمود.
در پی این بازداشت، دولت موقت درگیر مساله شد، دادستانی نیز ورود کرد و مرحوم آقای قدوسی، ماموریت بررسی ویژه اتهام جاسوسی را به آقای ناصر آلادپوش داد. ناصر به اتفاق یکی از دوستان همراه ، پرونده را در مقام بازرس ویژه بررسی کردند و در نهایت شهادت دادند که دیدار آقای امیرانتظام با مقامات سفارت نسبتی با جاسوسی ندارد اما دران ایام قضاوت و داوری آقای الادپوش شنیده نشد. موضع ایشان به اندازهای صریح و شفاف و صمیمی بود که بسیاری در این رای قاطع دچار وقفه ذهنی شدند وپیش داوریهای شان بهم ریخت ، اما به دلیل غلبه فضای رادیکال ، پیام داوری آقای آلادپوش شنیده نشد و امیرانتظام در زندان باقی ماند. این صراحت لهجه و شجاعت وانصاف داوری ،خاطره خوشی را نزد خانواده آقای امیر انتظام باقی گذاشت. اخیرا نامهای در رثای آقای آلادپوش دیدم که سرکارخانم الهه - همسر آقای امیرانتظام- نوشته بود که در شبکه های اجتماعی نیز منتشر شد. این خاطره تاریخی نشان میدهد قضاوتهای عادلانه و شهادتهای شرافتمندانه انسانها در تاریخ میماند و تاثیر مثبت خود را میگذارد فراموش نکنیم در ایام تسخیر دانشجویان به سفارت آمریکا، فضایی در کشور حاکم بود که همه به دنبال جاسوس میگشتند بنابراین موضع و داوری آقای آلادپوش، منشی جوانمردانه و بس ارزشمند است . رفتار آقای آلادپوش نشان از تدین وخشیت معنوی انسانی خودساخته بود و بی دلیل وبسادگی تحت تاثیر هیجانات و فضای روز قرار نمیگرفت و تلاش میکرد واقعیتها را به درستی بشناسد و بعد اظهارنظر کند. در گفتوگوهای مختلفی که در زندگی پرثمر ایشان بارها با او داشتم میدیدم که هرگز الزاما تحت تاثیر فضای پیرامونی و گفتمان غالب نبود. با صبر و بردباری حرفهای طرف مقابل را میشنید و نظر خود را در نهایت مطرح میکرد. همواره منصف بود و داوریهای درستی داشت. بسیار اهل رفق و مدارا بود هیچ منیت و خودخواهی بر او غلبه نمیکرد.انسانی پرفضیلت،مجاهد، پراهتمام، بلندنظر و اصیل بود سعی میکرد خود را از اسیر دایره مسائل خرد نکند. مرور دوران زندگی او و گفتوگو با دوستان نزدیکاش حکایت از روح عدالتخواه و حقطلب او دارد. هرگز در هیچ خط و گروه سیاسی نگنجید و در موقعیتی بالاتر قرار گرفت و انتخاب مسئولیتی در نهاد داوری در کنار شخصیتی همچون مرحوم شهید بهشتی یا دورانی که در مسئولیت مرکزی جهاد سازندگی بود خدمات مهمی که در مناطق محروم داشت دلالت بر همین روحیه و روح عدالتطلبیاش دارد کما این که تمام طول عمر خود هرمظلومی که میدید دفاع میکرد. او همچنین تجارب آموزشی خوبی داشت؛ تحصیل کرده دبیرستان علوی بود. مو سسین این دبیرستان دو شخصیت برجسته « مرحوم علامه کرباسچیان» و «مرحوم رضا روزبه» که مرحوم «ناصر آلادپوش» به شدت تحت تاثیر شخصیت این دو بزرگوار بود. در کنار این دو شخصیت او در طول زندگی خود، تحت تاثیر عارفی به نام «میرزا اسماعیل دولابی» نیز بود به این معنی که مرحوم آلادپوش از این سه شخصیت بهره های روحی، اخلاقی، معنوی و مدیریتی فراوان برد. مرحوم آلادپوش در همان سالهای ابتدایی انقلاب خود را از دایره فعالیتهای دولتی خارج کرد. احساس میکرد در میانه این میدان حقطلبی رضایتبخش در مناسبات حاکم وجود ندارد. وقتی حرفش درباره مرحوم امیرانتظام شنیده نشد، باید از فضا دور میشد.همین شد که در عمل از ارتباط با دولت و نهادهای حکومتی فاصله گرفت و با برخی از دوستان خود و تحت تاثیر مرحوم روزبه که اشاره شد، به تاسیس مدرسهای به نام «روزبه» همت گماشت. مجموعهای فرهنگی و آموزشی که از مجموعههای درجه یک و برجسته تهران است. بنده سالیان متمادی این مدرسه را در ذهنم دنبال میکردم و شاهد بودم که خانوادههایی از متدینین طبقه متوسط شهری که دغدغه تحصیل فرزندانشان در مدارس خوب را داشتند، به این مدرسه مراجعه میکردند که در راس آن مدیریت دوست مرحوم ما ناصر آلادپوش بود.
ایشان فارغالتحصیل ارشدمدیریت صنعتی از دانشگاه صنعتی شریف و مدتی نیز در وزارت نیرو مشاور بود. بخش عمده عمر خود را در سه دهه اخیر در مدیریت مدرسه روزبه طی کرد در کنار این فعالیت نوعا ذهناش به مسائل خیر نیز معطوف بود و برای رفع محرومیت در کشور، گامهای مهمی برداشت.
ایشان همچنین پیش از انقلاب تجربه حضور در خارج از کشور رانیز داشت. با توجه به این که خانواده آلادپوش همه سیاسی و درگیر مبارزات انقلابی بودند، وی مدتی ایران را ترک کرد و با فعالان سیاسی و مبارزاتی ایرانیان و اعراب فلسطینی در منطقه لبنان و سوریه ارتباط داشت و در حلقه ارتباطی با شخصیتهایی از جمله « مرحوم محمد منتظری»، «مهندس غرضی»، «علی جنتی»،«سراج الدین موسوی» و «سعید متقی» قرار داشت. این چهرهها در مقطعی تکیهگاه و پناهگاه مبارزینی بودند که به خطه فلسطین و سرزمینهای عربی در منطقه شامات /لبنان و سوریه / سفر کرده و مورد حمایت و کمک انهاقرار میگرفتند. این ظرفیت بزرگی بود که انهابذل میکردند و در اختیار دوستانی که از ایران بقصد ارتقا منزلت مبارزاتی خود میرفتند، قرار میدادند.
فقدان ناصر عزیز غم انگیز و ناباورانه بود. ناصر بشاش ، خوشچهره و خوش برخورد بود . روح امیدواری داشت به حدی که باور دوستان از جمله بنده این بود که با روحیه بالایی که داشت بر بیماری سخت سرطان غلبه کرده و نجات میباید اما خداوند ایشان را دوست داشت و پیش خود برد و ما در غربت ایشان غم زده هستیم.
امیدواریم خداوند ایشان را در رحمت واسعه خود قرار دهد.
دیدگاه تان را بنویسید