تعدادی عکس از مدارس دخترانه ناخواسته منتشر شد
تعدادی عکس از مدارس دخترانه وایرال شده است در ادامه برای مشاهده عکسهای جنجالی این مدارس دخترانه با ما همراه باشید.
بوی نارنگی، بوی شیر، بوی کاغذ. فرقی ندارد چند سالتان باشد؛ مدرسه برای همه شما این بوها را داشته. برای بچههای دهه شصت اما مدرسه بوهای دیگری هم داشته. از بوی نفت بخاری نفتی بگیرید تا بوی فلز زنگزده جامیزیها. در آن سالها مدرسهها به مدرنی مدرسههای امروز نبودند. بچههای مظلوم دهه شصت قانع بودند به همان محیط کوچک و هرچند نامرتبی که در آن میتوانستد همکلاسیهایشان را ببینند و احتمالا از بینشان یک همبازی هم پیدا کنند برای بازیهای بعد از ظهرشان در کوچه.
تصاویر خاطرهانگیز کتابهای درسی دهه شصت+ویدئو
در دهه ۶۰، بچهها هیچ خوراکی خاصی برای تفریحشان در مدرسه نداشتند. بوفهها برای خرید خوراکی وجود نداشتند، بنابراین اکثریت از یک لقمه پنیری که مادرشان در یک پلاستیک بسته کرده بود راضی بودند، حتی از خوردن آن به تنهایی متنفر بودند. ابزارهای نوشتاری آن زمان معمولی بودند و مدادها و خودکارها به تدریجی شکلها و رنگهای پرافتخار امروزی را نداشتند. به همین دلیل بسیاری از دهه ۶۰ مجبور بودند به وسیلههایی از جمله پاککن براق یا جامدادیهای قفلدار از دوستان خود به شکلهای مختلفی برای خودشان به اختیار بیاورند یا حتی به والدین خود با برخوردهایی خاص تقاضا کنند.
در دهه ۶۰، کولهپشتیهایی با تصاویر کارتونی به بازار عرضه شدند. در مدارس دخترانه، بسیاری از دختران از این کولهپشتیها استفاده میکردند و با افتخار آنها را به همکلاسیهای خود نشان میدادند. این کولهپشتیها معمولاً تصاویری از شخصیتهایی مانند باربی و دختر کفشدوزکی داشتند. اما در مدارس پسرانه، این موضوع کمتر مهم بود و بسیاری از پسران تفاوتی بین داشتن کولهپشتی با طرح و یک کولهپشتی ساده نمیدادند. برای آنها، اهمیتی نداشت که کولهپشتیشان عکس سوباسا یا تصویر دیگری داشته باشد. این تفاوت در نگرش به کولهپشتیها در دوران دهه ۶۰ بین دختران و پسران وجود داشت.
در یک صبح زمستانی وقتی وارد یک مدرسه ابتدایی پسرانه میشدم، میدیدم که پیش رویم پر از پسربچههایی با کلاههای لبهدار بافتی است. تنها بخشی از چهرهشان از زیر این کلاهها بیرون میآمد و نوک دماغهای بسیاری از آنها قرمز بود. بسیاری از این کلاهپوشان هم با آبریزش بینی دست و پنجه نرم میکردند. پوشش اکثر آنها نیز خیلی مرتب نبود و به نظر میرسید که انگار فقط به پوشیدن کلاه و نه به نظم و ترتیب فکر میکردند. این کلاهها، کلاههایی از نوعی بافت گرم بودند که کل صورت را میپوشاندند. آنها شاید شیک و جذاب نبودند، اما به دلیل گرمیشان، تقریباً در کمد لباس تمام پسربچهها و حتی برخی دختر بچههای دهه ۶۰ قرار داشتند.
چند روز پیش، از جلوی یک مدرسه ابتدایی پسرانه عبور میکردم. یک پسر بچه با نظم و شکوه، با موهای پرپشت و بور از خودروی پدرش پیاده شد و به سمت در مدرسه رفت. این منظره مرا به فکر انداخت که چقدر خوب است که این روزها کودکان میتوانند موهای پرپشت خود را داشته باشند و نیاز به کچل کردن یا تراشیدن موها نداشته باشند. دلم برای دهه ۶۰ میسوزد که بسیاری از پسربچهها مجبور به کچل کردن موهای خود بودند. حتی با وجود کچل کردن، برخی از آنها هنوز هم با مشکلاتی مانند شپشها دست و پنجه نرم میکردند. اگر موها را کچل نمیکردند، وضعیت قطعاً بسیار دشوارتر میشد.
تصویر اول صبح در یک مدرسه دخترانه دهه ۶۰ کمی با مدرسه پسرانه متفاوت بود. اگر صبح زود وارد حیاط یک مدرسه ابتدایی دخترانه میشدم، احتمالاً با صفی از کوچولوهایی که زیر مقنعههای بلند و تاریک مخفی شده بودند، مواجه میشدم. مقنعههای دخترانه دهه ۶۰ بلند و تیره بودند، تا جایی که بعضی از دختران حتی نمیتوانستند آنها را به خوبی ترتیب دهند! این کوچولوها با اشتیاق کولهپشتیهای طرحدار خود را، که هم اندازهشان بود، به دست میگرفتند و سعی میکردند که آنها را به دیگر هممدرسهایهایشان نشان دهند. کولهپشتیهای آن دوران رنگارنگ بودند و مدرسه دخترانه واقعاً یک جشنواره رنگ بود. این رنگهای شاد، احساس شادی را در دختران مدرسه تقویت میکردند.
امروزه، کفشهای کتانی سفید به عنوان یکی از مدلهای محبوب کفشها محسوب میشوند. این کفشها با انواع استایلها و لباسها سازگاری دارند و توسط افراد مختلفی انتخاب میشوند، از جمله دانشآموزان برای پوشش مدرسه. رنگ سفید با هر رنگی ترکیب مناسبی دارد.
اما در دهه ۶۰، کفشهای کتانی سفید به همین طریق متداول نبودند. در آن دوران، شخصی که کفشهای کتانی سفید داشت، به عنوان خوشتیپ مدرسه شناخته میشد. نهایتاً، رنگ و تمیزی کفشها برای نشان دادن وضعیت اجتماعی و اصطلاحاً "با شاه هم فالوده نخوردن" اهمیت داشت.
به هر حال، آن دوران زیباتر و کمدغدغهتر به نظر میآید. احساسات و خندهها واقعیتر بودند و مشکلات کمتر. این روزها، بچههای دبستانی ممکن است دغدغههای بیشتری داشته باشند و به مسائل جامعه فکر کنند. اختلافات طبقاتی نیز برای بسیاری از دانشآموزان مشکلساز شده است. احتمالاً دهه ۶۰ با مسائل کمتری مواجه بوده و زندگیشان را بهتر از این روزها تجربه میکردهاند. این سالهایی که بوی فلز زنگ مدرسه میدادند، قطعاً زیباتر از سالهایی بودند که بوی شیرقهوه و کیک شکلاتی میدهند.
دیدگاه تان را بنویسید