ارسال به دیگران پرینت

افت تحصیلی دانش‌آموزان | فاجعه‌ی افت تحصیلی دانش‌آموزان

ادامه‌ای بر فاجعه‌ی افت تحصیلی دانش‌آموزان | یک عددِ ۲رقمیِ اعشاری و یک دنیا حرف برای گفتن!

نوشته‌ی کوتاهی پیرامون خبر نقل‌شده از رئیس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس در خصوص معدل ۱۱.۵ دانش‌آموزان داشتم؛ نوشته‌‌ای که احوال ِ پریشان نظام آموزشی را با یک عدد بر همگان آشکار کرده است.

ادامه‌ای بر فاجعه‌ی افت تحصیلی دانش‌آموزان | یک عددِ ۲رقمیِ اعشاری و یک دنیا حرف برای گفتن!

ادامه‌ای بر فاجعه‌ی افت تحصیلی دانش‌آموزان...

یک عددِ ۲رقمیِ اعشاری و یک دنیا حرف برای گفتن!

زینب شکری

نویسنده و فعال اجتماعی

نوشته‌ی کوتاهی پیرامون خبر نقل‌شده از رئیس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس در خصوص معدل ۱۱.۵ دانش‌آموزان داشتم؛ نوشته‌‌ای که احوال ِ پریشان نظام آموزشی را با یک عدد بر همگان آشکار کرده است. (اینجا بخوانید)

حالا می‌خواهم از این نوشته وامی بگیرم و سمت و سوی دوربین ذهنم را به جهتی دیگر منعطف کنم.

بروم به کوچه و شروع کنم به راه رفتن، هیچ چیز ملموس‌تر از مشاهدات دیداری نمی‌تواند جرقه‌ی ذهنم شود. وقتی در کوچه و خیابان راه می‌روم، مردمی از جنس خودم، در طبقات مختلف اجتماع را با برداشت خودم صرفا مشاهده می‌کنم.

ما در نوشته‌ی قبلی با هم رو‌راست بودیم پس بر همین منوال یادداشت را ادامه می‌دهم.

 

گمان نمی‌کنم کسی باشد که این نوشته را بخواند و با ده یا پانزده دقیقه قدم زدن در خیابان؛ گاهی هم کسری از ثانیه؛ چیز‌هایی را که می‌گویم ندیده باشد.

چه چیز‌هایی؟!

چهره‌ی بی‌رحم اعتیاد، کارتن‌خوابی، صورت‌های تهی از شور، مشاجرات خیابانی بر سر هیچ و پوچ، بوق زدن‌های ممتد و بی‌نظمی در رانندگی و...

بله، احوالات خوب و صدای خنده هم دیده و شنیده می‌شوند و هرگز نمی‌توان به سیاه‌نمایی پرداخت چون سودی برای من و شما نخواهد داشت.

با احوالات خوش مردم؛ که امید دارم بیش‌تر از پیش شود، کاری ندارم.

دلم می‌خواهد، خودمانی بیاییم و مثلا به همین اعتیاد بپردازیم. راجع‌ به آن سمینارهای برگزارشده، اجتماعات تشکیل‌شده، فیلم‌ها و مستندها و هزاران هزار کار فرهنگی انجام‌شده، اما آیا تعداد مصرف‌کنندگانِ روبه افزایش و گروه سنی مصرف‌کنندگان ِ رو به کاهش اجازه می‌دهند که من بگویم این کارهای انجام‌شده تاثیری هم داشته‌اند؟!

در فیلم‌هایمان معتادان را با گرمی در آغوش گرفتیم و فهمیدیم و فهماندیم، "معتاد مجرم نیست و بیمار است‌" ، در به تصویر کشیدن آثار مخرب و گاهی جبران‌ناپذیر مصرف مواد، تلاشی فراوان کردیم.

در مقوله‌ی طلاق، هم‌ می‌توان همین روند را پیگیری کرد و تمام تلاش‌های انجام گرفته را، با آمار وحشتناک طلاق زوجین در سالهای اول زندگی، به کل رد کرد.

پس باید بررسی کنیم، مبدا و منشا این دو بحران ِ رو به افزایش در کجاست؟!

من جواب را در همان معدل ۱۱‌.۵ و همان خونسردی نقل‌کننده‌ی خبر می‌بینم!

بله، جواب در همان محیط‌ مدرسه پیدا خواهد شد که باید با تعاملش با خانواده، موثرترین خروجی را به جامعه می‌داد نه آمارهایی این‌چنینی!

در همان زمانی که ما به دنبال مقصر کردنِ محصّل یا معلّم بودیم، دختر و پسری که نه گفتن و عزت نفس را، نه در مدرسه و نه در خانه یاد گرفتند، تن به اعتیاد دادند. در همان فواصل بود که جوانان ما که از کار گروهی در اکثر محیط‌های آموزشی محروم بودند، تجزیه و تحلیل روابط زن و مرد را یاد نگرفتند و قدرت صبر در مواجهه با مسائل را ندیدند، اکنون در پله‌های دادگستری هراسان و دلزده از تشکیل زندگی به دنبال طلاق هستند.

بله دردمان می‌آید اگر مقصر را خودمان بدانیم و به تکرار همان چرخه‌ی پُر از نقص نپردازیم. اما چیزی عوض نخواهد شد تا وقتی که مدرسه و خانواده با هم‌دستیِ پرمهر یکدیگر این آلودگی را پاک کنند و بتوان شکوفایی را همه‌جانبه پیش برد.

به این خبر امتیاز دهید:
بر اساس رای ۰ نفر از بازدیدکنندگان
با دوستان خود به اشتراک بگذارید:
کپی شد

پیشنهاد ویژه

    دیدگاه تان را بنویسید

     

    دیدگاه

    توسعه