تا چه اندازه توافق برجام میان ایران و آمریکا در دسترس است؟ این سوال کلیدی گمانه زنی های بسیاری را برانگیخته است. امیرعلی ابوالفتح پروهشگر، با شناخت عمیقی که نسبت به آمریکا دارد، راه برون رفت از فشارهای تحریمی آمریکا را تقویت اقتصاد، تقویت بنیه دفاعی کشور و در نهایت و به ویژه اجماع داخلی می داند و معتقد است این سه بر روی هم قادر است جمهوری اسلامی ایران را بیمه کرده و احتمال هرگونه پیمان شکنی جدید و خروج از برجام در دولت های آینده آمریکا را غیر محتمل می سازد. او معتقد است تضمین خواستن از آمریکا در جریان مذاکرات صحیح است زیرا اساسا به ماهیت آمریکا اعتمادی وجود ندارد چه رسد به تضمین او. ابوالفتح معتقد است سازوکار انسجام و پیشرفت سیاسی، اقتصادی و اجتماعی درونی تضمین اساسی برای بقای توافق با آمریکا است. این گفت و گو از نظرتان می گذرد:
ایران برای دست بالا داشتن در مذاکرات چه باید بکند؟
به نظر من ایران باید سه کار اساسی انجام بدهد: ۱- تقویت اقتصاد با هدف کاهش اثرپذیری از تحریم ها. در این باره انجام اصلاحات اقتصادی، تدوین نظام بانکی و مالیاتی قدرتمند، مبارزه بافساد، سرمایه گذاری در حوزه جدید تکنولوژی های نوین، دسترسی به بازارهای جدید منطقه ای و بین المللی به عنوان یک پکیج بزرگ مطرح است. ۲- تقویت بنیه دفاعی کشور است با این هدف که طرف مقابل بداند که اگر به ایران فشار وارد بکند ایران توانایی بازدارندگی و مقابله به مثل لازم را خواهد داشت. ۳- اجماع داخلی است. جنگ حیدری و نعمتی که تیم ظریف خائن بوده و تیم باقری خادم بوده و ... وحدت ملی و انسجام داخلی را سست می کند و میزان اقتدار ملی ایران را در مذاکرات کاهش می دهد. به عبارت دیگر نیروهای داخلی با توجه به میزان خطر طرف خارجی باید آرایش نوینی در تقویت وحدت ملی اتخاذ کنند.
این هدف چگونه قابل اجراست؟
به طور طبیعی رهبران سیاسی و جناح های سیاسی تعیین کننده باید در این حرکت پیشقدم بشوند. طبیعی است که جناح ها باید منافع سیاسی و انتخاباتی شان را برای تحقق هدف مذکور کنار بگذارند. از این منظر با توجه به آنچه در پاسخ به سوال قبلی مطرح کردم، اگر ایران نتواند خودش را تقویت بکند، میزان مقاومتش در برابر فشارها کاهش می یابد و اتفاقا همین سه موضوع رمز پایداری هر توافقی در آنده خواهد بود.
ایران تاکید دارد آمریکا باید به ایران تضمین بدهد، در نبود یا ضعف سه موضوعی که اشاره کردید، تضمین دادن آمریکا اهمیتی دارد؟
اتفاقا در فقدان سه موضوع بالا، هر گونه تضمین امریکا فاقد اهمیت است. تضمین واشنگتن برای ما هیچ ارزشی ندارد. آنچیزی که توافق ایران و غرب و را پایدار می کند فارغ از این که چه موادی در آن گنجانده شده باشد، این است که اقتصاد ایران اثرپذیری اش از اقتصاد کشورهای متخاصم کاهش پیدا بکند، بنیه دفاعی مان تقویت بشود، و در نهایت اجماع و انسجام داخلی به وجود بیاوریم. در این وضعیت دولت بعدی آمریکا حتی اگر دولت ترامپ باشد، با احتیاط بیشتری از توافق خارج خواهد شد. لذا بی محابا توافق را ازبین نخواهد برد. به عبارت دیگر در صورت تمایل به پیمان شکنی مجدد، به این موضوع همواره فکر خواهد کرد که ایران اقتصادش دچار فروپاشی و ضعف نمی شود، و انسجام اجتماعی اش اجازه تقویت خصومت های جدید بین المللی و منطقه ای را نمی دهد. در حوزه اقتصادی به ویژه منظورم اقتصادی است که فعال و در ارتباط با بازارهای منطقه ای و جهانی است. اقتصاد مقاومتی به این معنا نیست که درها را بر روی اقتصاد داخلی ببندیم. اقتصاد مقاومتی به معنای کسب بازارهای منطقه ای و جهانی در خاورمیانه، آمریکای لاتین و فروش نفت به بازارهای چین ، بده بستان با شرکت های معظم خارجی و امثالهم است.
با توجه به نکاتی که گفتید، به نظر می رسد ایران نیز به برجام نیاز داشته باشد. تا چه اندازه شکست برجام محتمل است؟
معتقدم ، نه ایران و نه آمریکا و نه دیگر طرف ها نفعی در اعلام رسمی شکست مذاکرات برجام ندارند. از این رو ممکن است ماه ها مذاکرات ادامه داشته باشد، ولی هیچ یک از طرفین اعلام شکست نکند. زیرا زمانی که اعلام می کنند که مذاکرات شکست خورده، دوطرف باید برنامه دوم (پلن B) داشته باشند. در حال حاضر نه ایران و نه آمریکا هیچیک دارای برنامه دوم نیستند. همچنین به مصلحت منطقه هم نیست که ایران و آمریکا به سمت تدوین پلن B بروند. از این رو با این که ایران بسیاری از دوربین های نظارتی را بسته و به غنی سازی ۶۰ درصد روی آورده است، حوزه پرتاب موشک های فضایی اش را دنبال می کند، با این همه کسی پایان مذاکرات برجام را دنبال نمی کند.
حتی در مذاکرات دوحه هم پیش از این که شروع شود، برخی رسانه ها دور دوحه را آخرین مرحله مذاکرات ذکر کردند، ولی آقای باقری کنی اعلام کرده که با آقای انریکه مورا در حال رایزنی است که مجددا مذاکرات در جای دیگری از سربگیرند. بنابراین همه طرف ها دنبال آن هستند که اگر حتی نتیجه ای هم حاصل نشود، اما مذاکرات ادامه داشته باشد. نکته دیگر آن است که اصل و اساس اختلاف بین ایران و آمریکا، برای خروج از بن بست برجام حوال خواسته ایران یعنی توافق حول برجام ۲۰۱۵ است، و آمریکا اصرار دارد که برجام دیگری با توجه به مختصات و اقتضائات ۲۰۲۲ به وجود بیاید.
جلال زاده : با آمریکایی ها در سه موضوع به توافق نرسیدیم
آمریکا از برجام ۲۰۱۵ بیرون آمده و همه خواست های جدیدش مبتنی بر شروط ۱۲ گانه پمپئو است. سیاست دولت جمهورخواه این بود که همه ۱۲ موضوع یک بار برای همیشه به بحث و گفت و گو گذاشته و در نهایت مشکلات حل شود. استراتژی دمکرات ها چه در دولت اوباما و چه در دولت بایدن آن است که مشکلات مذکور به صورت مرحله به مرحله بر اساس خطرهایی که متوجه آمریکا می کند، حل شود. به همین دلیل ابتدا به هسته ای پرداختند به این امید که بعد از حل آن سپس به حوزه های دیگر یعنی موشکی ، بعد تروریست، و سپس حقوق بشر بروند. بنابراین یک شکاف عمیق بین خواسته های ایران و آمریکا از مذاکرات وجود دارد. به همین دلیل من به توافق در آینده ای نزدیک خوشبین نیستم مگر این که یک تحول بنیادی در نگاه تهران به واشنگتن و بالعکس رخ بدهد.
پس برخلاف تحلیل کسانی که به زودی توافق خواهد شد، شما معتقدید که سال ها مذاکرات به طول خواهد انجامید یعنی مذاکره برای مذاکره؟ واکنش ایران چه خواهد بود؟
بله افق روشنی برای رسیدن به توافق فعلا نمی بینم. در این مرحله مذاکرات حول بازگشت آمریکا به برجام است. امریکا هم به برجام ۲۰۱۵ برنمی گردد. اگر قرار بود در دو الی سه هفته آینده اتفاقی بیفتد، ظرف یکی دو ماه بعد از تشکیل دولت بایدن، می توانستند به توافق برسند. هم دولت بایدن دولت ترامپ نبود، و هم دولت روحانی دولت رئیسی نبود. از این رو بعد از روی کار آمدن بایدن و حضور تیم ظریف در سیاست خارجی، می توانستند توافق کنند، ولی نمی خواستند به سمت توافق بروند، زیرا دولت آمریکا از ایران خواسته های فرابرجامی دارد. به زبان نمی آورند ولی آمریکایی ها مطمئن هستند که برنامه هسته ای ایران به سمت ساختن بمب نمی رود، و اگر بخواهد برود زمان مانیتور کردن را به اندازه کافی در اختیار دارند، از این رو وقت آن است که در شرایط کنونی در باره مسایل منطقه ای و موشکی صحبت شود.درواقع ، این که سپاه در فهرست تروریسم قرار می گیرد و از آن بیرون نمی آید، به این دلیل است که ایران تحت فشار، به برجام دو یعنی منطقه ای، و برجام سه یعنی موشکی تن بدهد. بنابراین این گره به این راحتی ها باز نمی شود.
کارشناسان ایرانی معتقدند که بعد از آمدن باید به منطقه و نتایج حاصل از آن دور دوم مذاکرات آغاز می شود، آیا واقعا تیم ایران بر این اساس برنامه خودش را تنظیم کرده است؟
دلیلی ندارد که توافق را به پیش یا پس از سفر بایدن به منطقه بدانیم. در فشارهای آمریکا به ایران در قبل و بعد از سفر بایدن تغییری ایجاد نخواهد شد. البته از نظر رسانه ای و روانی موجی را علیه ایران به راه می اندازد. ولی چیزی عوض نمی شود. زیرا در واشنگتن چیزی عوض نشده است، موضوعی که ایران به دقت آن را رصد می کند تا تغییرات واقعی را شاهد باشد. از این رو، این سفر خیلی از نظر توافق آتی بر سر برجام، حائز اهمیت نیست.
پس برجام حالا حالاها برای ایران منفعت اقتصادی نخواهد داشت؟ چون در عمل در فرآیند فرسایشی مذاکرات قرار می گیرد؟
پیامد عدم انعطاف در خواسته طرفین، منتفی شدن منفعت اقتصادی برجام برای ایران است. منتفع شدن ایران از برجام نیازمند اتخاذ تصمیم های بزرگ است. زیرا ما نمی توانیم به سادگی شاهد روزی باشیم که ایران از تحریم های آمریکا خارج شده باشد. مگر این که تغییر نظام سیاسی در ایران انجام شود که آن هم امری محال است. زمانی که نظام سیاسی عراق با سقوط صدام دگرگون شد، ۷ سال به طول انجامید تا تحریم ها علیه عراق برداشته شود. از این در ارتباط با ایران حتی اگر تحریم های هسته ای برداشته شود، تحریم های تروریستی، موشکی، حقوق بشر برقرار خواهد بود. از این جهت معتقدم حتی اگر آمریکا به برجام برگردد و برخی از تحریم ها هم برداشته شود، با بازگشت تیم جمهوری خواهان به کاخ سفید، سرمایه گذاران جهانی، به سمت سرمایه گذاری در ایران حرکت نخواهند کرد. زیرا روی عملکرد آمریکا در این باره هیچ تضمینی وجود ندارد. فراموش نکنیم که مایک پنس اعلام کرده که روز اولی که ما وارد کاخ سفید بشویم، هر توافقی که دولت باید با ایران به عمل آورده باشد، ملغی می کنیم. چون یک بار این کار را کرده اند، می توان با اطمینان گفت که باردیگر آن را انجام خواهند داد.
آیا رویکرد ایران به برجام باعث می شود که دولت بایدن هم مثل ترامپ یک دوره ای باشد؟
بله این رویکرد ایران دارای این پتانسیل هست که به سهم خودش در کنار دیگر عوامل، ابتدا یکی از دو نهاد نمایندگی به دست جمهوری خواهان بیفتد ، حال اگر در ۲۰۲۴ باز هم دمکرات ها پیروز شوند، شرایط برای ما باز هم دشوار خواهد بود. از این منظر جمهوری اسلامی ایران بر اساس سهمی که در این باره دارند به نظر می رسد که به بازاندیشی اساسی در برقراری نسبت میان خود و برجام نیاز دارند.
سیاست نگاه به شرق و قرار گرفتن ایران در کنار قدرت های شرقی مثل روسیه و چین و رفتن به پیمان های بریکس و شانگهای ، تا چه اندازه کمک حال جمهوری اسلامی ایران در مذاکرات برجام خواهد بود؟
هرچه زندگی روزمره مردم از اروپا و آمریکا منفک شود، طبیعی است مسئولان با قدرت بیشتری پشت میز مذاکره خواهند نشست. در این میان اگر هر روز میزان تجارت نفت و ... با متحدان ایران بیشتر شود، توازن قوا به سود ایران بیشتر تغییر خواهد کرد. فراموش نکنیم که این وضعیت را آمریکایی ها به وجود آوردند. در زمان برجام کشورهای اروپایی در ایران بازار خوبی داشتند. حتی بزرگترین قرارداد
برجامی با بوئینگ آمریکا به مبلغ ۱۸ میلیارد دلار بسته شد. در صورتی که در قرارداد توتال به مبلغ ۵ میلیارد دلار، سهم چین ۲ میلیارد دلار و سهم اروپایی ها تا سه میلیارد دلار بود. از این منظر این دولت ترامپ بود که ایران را به سوی چین و روسیه سوق داد. زیرا با خروج ترامپ از برجام و تشدید تحریم ها و به دنبال آن خروج اروپایی ها از ایران، ایران مجبور شد برای تامین احتیاجاتش به سوی چین و روسیه برود.
پس چه انگیزه ای برای ایران به منظور بودن در برجام باقی خواهد ماند؟
من معتقدم ایران کماکان نیازمند برجام و دنبال توافق است. اما اگر قبلا برای مصالحه بهای کمی می خواست، در حال حاضر بهای بیشتری را مطالبه می کند. زیرا مقاومت ایران زیر فشارها تحریم ها نسبت به گذشته بسیار بیشتر شده است. برای مثال صادرات صفر نفت برای کشور یک کابوس بود، ولی اکنون در این باره تجربیات زیادی آموخته و در عمل سیاست صادرات صفر نفت ترامپ می توانیم بگوییم شکست خورده است. البته ، نرخ دلار افزایش یافت، ولی نتایجی که از تحریم تعریف کرده بودند، حاصل نشد.
مهمترین محورهایی که باعث می شود ایران و آمریکا توافق نکنند چیست؟
من معتقدم که اولویت های آمریکا قبل و بعد از برجام تغییر کرده اند. قبل از برجام آمریکا بین دوراهی بد و بدتر قرار داشت. بد تقویت اقتصاد ایران بود و بدتر دست یابی به بمب هسته ای بود. برای این که ایران به بمب نرسد، تحریم ها را برداشتند و باعث اقتصاد ایران تقویت شود.
در دولت ترامپ شیفت معکوس در این باره رخ داد. برای دولت ترامپ بد سلاح اتمی ، و بدتر تقویت اقتصاد ایران بود. به همین دلیل زمانی که ایران میزان غنی سازی اورانیوم را به ۲۰ درصد رساند، دنیا بر سر ایران آور شد و مطرح می کردند که ایران دارد بمب هسته ای می سازد. این در حالی است که ایران دارد ۶۰ درصد غنی سازی می کند و با وجود بستن ۲۷ دوربین، خیلی نگران نیستند. آمریکایی ها دست و پایشان را گم نکردند. زیرا معتقدند بیرون رفتن اقتصاد ایران از تحریم ها به معنا افزایش توان اقتصادی و نفوذ منطقه ای آن است. به همین دلیل حتی ممکنه حاضرباشند ایران به سمت ساخت بمب برود، ولی تحریم های اقتصاد ایران برداشته نشود. این در حالی است که خواست اساسی ایران برداشتن تحریم ها و میزان انتفاع ایران از رفع تحریم ها است. از این رو ایران تا نسبت به انتفاع از توافق اطمینان پیدا نکند، آماده امضاء برجام نخواهد بود .
دیدگاه تان را بنویسید