حکایت جالب ابن سیرین و احوال پرسی
ابن سیرین کسی را گفت: چگونه ای؟ گفت: چگونه است حال کسی که پانصد درهم بدهکار است، عیالوار است و هیچ چیز ندارد؟
ابن سیرین به خانه خود رفت و هزار درهم آورد و به وی داد و گفت: پانصد درهم به طلبکار بده و باقی را خرج خانه کن و واى بر من اگر پس از این حال کسی را بپرسم!
گفتند: وادار نبودی که قرض و خرج وی را بدهی. گفت: وقتی حال کسی را بپرسی و او حال خود بگوید و تو چاره ای برای او نیندیشی، در احوالپرسی منافق باشی…
اینچنین است رسم انسانیت و مردانگى…
پس بااین وصف ایا دربین حکمرانان هیچ منافقی هست ؟!بااین وجود کهازحسابهای بانکی ملت اگاه هستند
کاش باور داشتیم که بنی آدم اعضای یک پیکرند چو عضوی به درد آورد روزگار......فقط ای کاش باور داشتیم
ابر سرین چیست
حکایت امروز ماست
چه فقیهی پارسائی که ۱۰۰۰ درهم داده است حتما۱۰۰۰۰درهم در خانه داشته که بخشی از آن متعلق به همان بدهکار بوده است
در نظام اسلامی الان ما وقتی حال کسب را پرسیدیم واز گرانی نالید بلافاصله فردا باید اجناس را دو برابر میکنیم که گرانی قبلی براش بشه بهشت
هر کسی در حد توان خود باید به هم نوع خود که گرفتار است کمک کند این خودش نوعی عبادت است و غذای روح .