آنالیز ضربات پنالتی دیدار چلسی- لیورپول
لیورپول در فینال جام حذفی چلسی را در ضربات پنالتی شکست داد.ضربات پنالتی یک بازی روانشناسانه است که با نحوه ارتباط سرمربی با بازیکنانش بعد از سوت پایان بازی آغاز میشود. کلوپ و توخل آن پنج دقیقه را کاملا متفاوت سپری کردند.
در ثانیه 60 بعد از سوت پایان بازی، کلوپ بازیکنان مورد نظرش را انتخاب کرده بود و با هر یک از بازیکنان صحبت کرده و از آنها پرسید که کدام ضربه را میخواهند بزنند. او به طور انفرادی با هر بازیکن صحبت کرد و با بغل کردن معروفش، از آن بازیکن به خاطر برعهده گرفتن مسئولیت تشکر کرد.
پروسه درخواست زدن پنالتی دوستانه بود
در دقیقه 1:30، کلوپ کارش را انجام داده و تیم حلقه زده و او یک سخنرانی کوتاه اما پرشور انجام داد. در دقیقه 1:45، او کارش را تمام کرد و حلقه تیمی به پایان رسید.
در دقیقه 1:50، توخل هنوز یادداشتهایش را مرور میکند و بالاخره وارد حلقه تیمی شد.
به نظر میرسد که توخل یکی دو دقیقه اول را صرف مرور انتخابهایش میکند و (شاید) از گوشه چشم میبیند که لیورپول پیش از اینکه بازیکنان چلسی جمع شوند، حلقه تیمیشان را تمام کردهاند. او سپس وارد حلقه تیمی چلسی میشود، پیش از اینکه کارش را تمام کرده باشد.
وارد شدن به حلقه بازیکنان پیش از کامل کردن انتخاب بازیکنان ضربهزننده، کاری است که گرت ساوتگیت در فینال یورو 2020 انجام داد- تاخیر دارید، آماده نیستید، واکنشی شدهاید و کاری که میتوانست به سادگی و در آرامش انجام شود، به کاری عصبی و پراسترس تبدیل شد.
در حلقه تیمی، توخل از بازیکنان در مورد زدن پنالتی سوال کرد، مقابل همه اعضای تیم. وقتی مربی چنین کاری میکند، فشار زیادی از سوی تیم به بازیکن وارد میشود و احتمال دریافت پاسخ صادقانه از طرف بازیکن کاهش پیدا میکند و استرس بیشتری به بازیکنی که قصد زدن ضربه دارد، وارد میشود.
چون لیورپولیها حلقه تیمیشان را زودتر به پایان رساندند، ابتدا به سمت دایره وسط زمین رفتند و در سمتی ایستادند که به کنار زمین نزدیکتر بود و در طول زدن ضربات هم از توصیههای کادر فنی برخوردار میشدند و از سایر اعضای تیم دلگرمی میگرفتند.
ذهنیت هیولاوار یورگن کلوپ ذاتی نیست، بلکه ساخته شده است. آمادهسازی فعال، اجرای بینقص و ارتباط گرم و دوستانه بهترین شرایط را برای عملکرد خوب بازیکنان در آن شرایط بسیار پرفشار فراهم کرد. حتی پیش از اینکه ضربات پنالتی آغاز شود، لیورپول 1-0 پیش بود.
منبع: توییتر Geir Jordet.
دیدگاه تان را بنویسید