محمدرضا بیاتی: ریاست محترم صدا و سیما در ضیافت افطار ماه مبارک رمضان با هنرمندان دیدار کردند. طاعات و عبادات قبول!
در این ملاقات ایشان، جناب آقای پیمان جبلی، از درهای بازِ سازمان به روی هنرمندان حرف زدند و از قلهی فرهنگ و هنر و تمدن ایران یاد کردند. توصیه به تولید محتوای سالم و تأکید بر خوراک فرهنگی خوب هم از دیگر گفتههای ایشان بود. اما مهمترین بخش اظهارات ریاست محترم رسانهی ملی طرح این سؤال بود که چرا مخاطبان آثار هنری صدا و سیما دچار کاهش و ریزش شده و این که ما مقصریم؛ همهی ما مقصریم و نمیتوانیم خودمان را تبرئه کنیم.
جناب جبلی! سؤال قابل تأملی است ولی متوجه نشدم چرا از فعل جمع استفاده کردید؟! درست است گاهی در اتفاقات و اختلافات ناخوشایند و رخداد یک خطا، طرفین -کم و بیش- باید بخشی از تقصیر را گردن بگیرند تا مسأله حل شود یا غائله بخوابد اما مسألهی مورد اشارهی شما، مصداق این موقعیت نیست. جناب جبلی! ما مقصر نیستیم شما مقصرید؛ شمایِ نوعی، مدیران و تصمیمسازان فرهنگی؛ دیدگاهها و سیاستگذاریهای نابخردانه یا دقیقتر، لجوجانه، خِرَدستیز و هنرسوز است که باعث میشود مخاطبان از رسانهی ملی روی برگردانند.
کسی منکرِ ضعفهای تخصصی و حرفهای هنرمندان نیست و آثار آنها هیشه زیر تیغ انتقاد بوده ولی این کم و کاستیها در دهههای قبل هم بود با اینحال آثار مخاطبپسند و حتی ماندگاری خلق شد؛ بماند که هیچگاه در هیچ دورهای یک استراتژی فرهنگساز، ساختارها و ساز و کارهای کارآمدی وجود نداشته که رضایت نسبی هنرمندان را برآورده کند با اینوجود با درایت و نگرش و منش فردیِ برخی مدیران کاردان و هشیاردِل، گهگاه امکان خلق آثار ارزشمند فراهم میشد. راستی! واقعاً میخواهید بدانید چرا ریزش فاحشِ مخاطب پیدا کردهاید؟ چرا از خالقان خوراک خوب و ماندگار نمیپرسید؟ چرا از ایرج طهماسب و حمید جبلی سؤال نمیکنید؟ از مرضیه برومند، از کیومرث پوراحمدِ قصههای مجید، از حسن فتحی، کمال تبریزی و دهها نفر کاردانِ شایسته دیگر و بزرگان هنر که اساساً فرصت کار به آنها داده نشد. فهرست برنامههای ماندگار- در چند دههی اخیر- را بگذارید روی میزتان ببنید چند نخبهی خوشفکر را طرد کردهاند و به جای آنها چه نالایقانی بر صدر نشستهاند؟
شما که خود را متدین و متشرع میدانید مگر نشنیدهاید که پیامبر اسلام (ص) گفتهاند اگر کسی بر مَسند ریاست و تصمیم بنشیند و بداند عالمتر و شایستهتر از او هست، به خدا و رسول و تمام مردم خیانت کرده! چرا به اعتقادی که مدعی آن هستید عمل نمیکنید؟ فکر کردهاید یک مدیر متظاهر به ارزشها با شش ماه دورهی فیلمنامه نویسی یا مدرکهای دانشگاهی، هنرشناس و رسانهشناس میشود؟ شایستهسالاری کجاست؟ نخبهی نایابی مثل عادل فردوسیپور را ، که ممکن است چهل سال بگذرد و کسی همتراز او نیاید، مقابل یک مدیر بیصلاحیت قرار دادند که اگر قرار به لیاقت بود سزاوار نشستن در پارک ملت بود نه مدیریت یک شبکهی پُرمخاطب! انتظار دارید از درون چنین ساختاری چه تصمیماتی بیرون بیاید و چه آثاری خلق شود؟ همزمان با این بیاناتی که فرمودید سروش صحت -محبوبِ کتاببازان- را کنار گذاشتید! آیا در ادعای خود صادقاید یا رشتهی امور در دست شما نیست؟ عجیب اینجاست که گزینههای مدیریت حتی از شایستگان متدین هم انتخاب نمیشوند و اغلب کسانی هستند سوراخ دعا را پیدا کردهاند؛ مقید به ظواهر و مناسک و یقهدرانی برای ارزشها میتواند بسرعت از یک نادان نالایقِ سبکمغز یک گزینهی مدیریت بسازد.
جناب جبلی تا این ساختار و این مدیران تغییر نکنند هیچ گشایش پایداری در رسانهی ملی اتفاق نخواهد افتاد. تغییر در سطح اشخاص نیز مستلزم تغییر در نگرشهای کلان فرهنگی است. به ایرج طهماسب نگاه کنید! پروردهی کانون پرورش فکری کودکان است؛ نه فقط رسانهی ملی حتی آموزش و پرورش باید بروند ببینند مدیران کانون-بعد از انقلاب- چه کردند که این همه تولیدات درخشان و هنرمندان خلاق پرورش دادند.
رئیس محترم! معضل اصلی در فهم امر فرهنگ و هنر است. فرهنگ با روشهای آمرانه ساخته نمیشود. امر و نهی اخلاقی و دینی، اخلاق و دین یاد نمیدهد امر و نهی یاد میدهد. فرهنگ با قشرینگری و تحجر برای انطباق با حدود ظاهری ساخته نمیشود. فرهنگ هنگامی انسانساز است که انسانها را اشخاص ببیند نه اشیاء؛ انسانِ مختار نه اشیاء شکلپذیر و منفعل که با تزریق تحمیلی افکار، آنها را قالببندی کرد. فرهنگ و هنر با نگرشهای انقباضی و انسدادی، تضاد ذاتی دارند. این یک اصل همیشگی است که هنرمندان یا کارشناسان اصیل رسانه، شخصیتی مستقل دارند و اهل تملق و بلهقربانگویی نیستند. مدیران باید فروتنانه از آنها بیاموزند و راهکار بخواهند نه آن که انتظار داشته باشند منویات مدیران را توجیه و اجرا کنند. آن که چنین میکند شک نکنید یا از نظر دانش تخصصی، کممایه است یا از نظر اخلاقی، سفله و فرومایه و در جستجوی نام و نانی.
حتی فرهنگ غرب ریشه در تلاشهای جانکاه ِ فلاسفه و دانشمندان و هنرمندان و متکلمان دارد و هیاهوی پروپاگاندای آن- با انگیزههای گذرا- کفِ دریای متلاطم فرهنگِ آنهاست. این تصور سطحی که غلطی رایج است را فراموش کنید که رسانهی موفق یعنی پروپاگاندا. مدیران انقلابی پیش از شما به این حقیقت رسیدند اما شاید دیر؛ احمد پورنجاتی، از مدیران اسبق، سالها پیش گفت: "گرفتاری بنیادین این سازمان، تغییر تدریجی ماهیت رسانهای و فرهنگیِ آن به یک دستگاه بزرگ، پُرهزینه و آماس کردهی سیاسی-ایدئولوژیک [ و یک دستگاهِ] عملیات روانی برای هدایت و مدیریت افکار عمومی در راستای هدفهای سیاسی یک جریان خاص است."
جناب جبلی تا این دیدگاه دگرگون نشود هیچ اتفاق فرهنگساز مهمی رخ نخواهد داد. قبول ندارید؟ بنشینید و نگاه کنید.
دیدگاه تان را بنویسید