سلام ، اینجا سال 2050…
ما از وقوع بدترین تغییرات آب و هوایی جلوگیری کردیم اما اینجا همه چیز متفاوت است.
بیایید یک لحظه تصور کنیم که به اواسط قرن رسیده ایم و اکنون سال 2050 است و ما لحظه کوتاهی برای درنگ داریم. نبرد آب و هوایی در عصر ما همچنان ادامه دارد اما بدترین مرحله آن ممکن است در پشت سر ما قرار داشته باشد. بنابراین می توانیم نگاهی به گذشته بیندازیم تا دریابیم چگونه توانسته ایم جامعه و اقتصاد خود را به طور چشمگیری تغییر دهیم.
بعد از سال 2020 نقطه عطف وجود داشت، ما به طور جمعی شروع به درک چند نکته اساسی کردیم:
* ما از این وضعیت جان سالم به در نمی بریم. تغییرات آب و هوایی، حتی در مراحل اولیه خود، شروع به آسیب رساندن کرده بودند: شهری در کالیفرنیا که به معنای واقعی کلمه بهشت نامیده میشد، ظرف دو ساعت به جهنم تبدیل شد. این موضوع روشن میکند همه آمریکاییها در معرض خطر هستند. هنگامی که نیمی از تابستان در ویلای قلعه مانندتان در سیلیکونولی، دود آتش سوزی را استشمام می کنید، یا برای یافتن بیمه خانه ساحلی خود در فلوریدا تلاش می کنید، در این شرایط حتی برای کسانی که تصور می کردند از تبعات آتش سوزی مصون هستند، نیز تردیدهایی بر می انگیزد.
* تا سال 2020، انرژیهای تجدیدپذیر ارزانترین راه برای تولید برق در سراسر سیاره بود. در واقع، ارزانترین روشی که تاکنون وجود داشته است. مهندسان کار خود را انجام داده بودند، خورشید و باد را با استفاده از پروژههای عجیب و غریب به فناوریهای پیشرفته تبدیل کردند. قیمت باتریها همانند قیمت انرژیهای تجدیدپذیر کاهش یافت. بنابراین، این واقعیت که خورشید در شب غروب میکرد دیگر چندان اهمیتی نداشت چون شما میتوانستید پرتوهای آن را ذخیره کرده تا آینده از آن استفاده کنید.
مردم این نکته را درک کردند که بزرگترین دلیل بازدارنده ما در بهرهگیری از فناوریهای جدید، قدرت سیاسی پشتیبان صنعت سوختهای فسیلی است. روزنامه نگاران جستجوگر پس از سه دهه تحقیق این نکته را افشا کرده بودند.
تظاهرات مداوم از سوی گروههای بزرگتری مانند شورش علیه انقراض[2] و به رهبری فعالان جوان، بهویژه در جوامعی که بیشترین آسیب را از تغییراتآب و هوایی میبینند، لازم بود تا اطمینان حاصل شود سیاست مداران بیش از یک لابی کربن خشمگین، از رأیدهندگان عصبانی میترسند. اما آمریکا که از نظر تاریخی بیش از هر کشور دیگری کربن در جو منتشر کرده است، مانع از پیشرفت بیشتر شد.
مجلس سنا، با کمترین حاشیه و یکی پس از دیگری، لایحه هایی را برای پایان دادن به پرداخت یارانه ها برای شرکت های زغال سنگ، گاز و نفت و پرداخت مالیات بر کربن تصویب کرد. سنا همچنین بر اساس اصول اولیه قرارداد سبز جدید بر ضرورت تأمین مالی پروژههای استقرار سریع پانل های خورشیدی، توربین های بادی، پایان دادن به حفاری و استخراج معادن در زمین های فدرال و… تاکید ورزید.
از آنجایی که آن زمین های متعلق به بخش عمومی در چین، ایالات متحده، هند و روسیه به عنوان مهم ترین منبع انتشار کربن شناخته می شود، این یک معامله بزرگ بود که بزرگترین تأثیر خود را در معاملات وال استریت نشان داد، جایی که سرمایه گذاران با تحقیر فزاینده ای شروع به رفتار با سهام سوخت های فسیلی کردند.
هنگامی که پکن اعلام کرد طرح «کمربند و جاده» با انرژیهای تجدیدپذیر و نه زغالسنگ اجرا میشود، آینده انرژی بیشتر مناطق آسیا یک شبه تغییر کرد.
زمانی که هند اجباری کردن خودروهای الکتریکی و اسکوترهای برقی در مناطق شهری را آغاز کرد، آینده موتورهای احتراق داخلی تا حدود زیادی مبهم شد.
شرکت «تسلا »[3] همچنان آمریکاییهای برخوردار از سطح درآمد بالا را به سمت خود جذب میکرد، اما اعداد سرسام آور متعلق به خودروهای برقی ارزانتر بود که به سمت کارخانههای آسیایی سرازیر میشدند.
دیگر دستاوردهای فناوری به آسانی در خانه های ما آمدند. پس از یک قرن نگهداری مخزن نفت یا گاز در زیرزمین برای گرم کردن آب و منازل، مردم به سرعت به جذابیت پمپ های حرارتی منبع هوا پی بردند که گرمای هوای بیرون را تغییر می داد (حتی در آن روزهای نادر که دما هنوز به زیر صفر می رسید). آخرین لامپهای رشتهای به موزهها سپرده شدند و حتی لامپهای فلورسنت با LED جایگزین شد.
سرخوشی اولیه خیلی سریع به پایان رسید. در پایان دهه 2020 مشخص خواهد شد بهای تاخیر انداختن برخی اقدامات برای چندین دهه را باید بپردازیم. به عنوان مثال کاهش انتشار گازهای گلخانه ای که دانشمندان تجویز میکردند، تقریباً غیرممکن بود. یک فیزیکدان برجسته توضیح داد: «اگر در سال 1990، زمانی که برای اولین بار در این زمینه به شما هشدار دادیم، کار را شروع کرده بودید، می توانستید یک یا دو درصد کربن را در سال کاهش دهید. اما 30 سال انتظار، کار را دشوار ساخت.»
طبق معمول، «راهحلهای» آسان به هیچ وجه کمکی نکردند چون از چاههای گاز طبیعی و سوختن زیستتوده (قطع درختان و سوزاندن آن ها برای تولید برق) مقادیر زیادی متان به اتمسفر نشت میکرد. طرفداران حفظ محیط زیست دریافتند که نیاز به مصالحه دارند. اکثر راکتورهای هسته ای قدیمی آمریکا پس از اتمام دوره فعالیت، به حال خود رها شدند. با این حال، مشکل واقعی از آنجا چهره خود را نشان داد که تغییرات آب و هوایی به خودی خود شتاب گرفت.
بدتر از آن، به نظر میرسید دانشمندان به طور نظام مند میزان صدمات واقعی افزایش دما را دست کم گرفته بودند، نکتهای که در سال 2032 زمانی که یک قطعه غول پیکر از ورقه یخی غرب قطب جنوب به طرز نگران کننده ای شکست و به سمت اقیانوس جنوبی روانه شد، چهره نمود. در آن زمان بود که ناگهان عنوان شد افزایش سطح آب دریاها بر حسب فوت اندازه گیری می شد نه اینچ!
این دنیای داغتر، موجی از رویداد های اضطراری را به دنبال آورد: « آتشسوزی جنگلها» اساساً در تمام طول سال به چشم می آمد و اقیانوسِ گرمتر، بیشتر از حد معمول به وقوع طوفانها منجر شد. اما بزرگترین بحرانها، آهستهتر و اجتنابناپذیرتر بودند: خشکسالی و بیابانزایی مداوم تعداد زیادی از آفریقاییها، آسیاییها و آمریکاییهای مرکزی را مجبور به جابهجایی کرد. در بسیاری از نقاط، امواج گرما به معنای واقعی کلمه غیرقابل تحمل شده بود، با دمای شبانه بالای 100 درجه فارنهایت، کار در فضای باز برای هفته ها و ماه ها غیرممکن بود.
سازمان ملل مدتها پیش تخمین زده بود قرن بیست و یکم شاهد هجوم یک میلیارد پناهنده آبوهوایی خواهیم بود و به نظر میرسد این پیشبینی درست از آب در آمد.
در واقع دو راه ممکن وجود داشت. بدیهی ترین مسیر، رقابت دائمی بین ملت ها و افراد بود تا ببینند چه کسی می تواند در این رژیم آب و هوایی جدید رشد کند، یا با خوش شانسی خود را به مناطق امن بالای سیل برسانند. اما پاسخ دومی هم وجود داشت که در اغلب کشورها روز به روز بیشتر مطرح شد، زیرا تعداد فزایندهای از مردم دریافتند زمین زیر پای ما واقعاً جابجا شده است. اگر « اقتصاد» دریچهای بود که برای مدت یک قرن جهان را از آن منظر می نگریستیم، اکنون «ادامه زندگی» تنها مبنای معقولی برای تصمیم گیری به شمار می رفت. آن تصمیمات نه تنها انتشار دی اکسید کربن را هدف قرار داد بلکه جوامع متوجه نابرابری وحشتناکی شدکه ویژگی متمایز این دوره یا عصر بود.
این جایی است که ما امروز هستیم. واضح است ما از تغییرات آب و هوایی فرار نکرده ایم همچنین موفق نشده ایم گرمایش جهانی را حل کنیم. دما همچنان در حال افزایش است، اگرچه میزان افزایش آن قدری کاهش یافته است. وارد شدن به « قرن نکبت بار» به طور قابل توجهی بهتر از وارد شدن به یک «قرن فاجعه بار» است. ما در نهایت با عمیق ترین و خطرناک ترین تغییرات فیزیکی در تاریخ بشر مواجه شدیم. تمدن ما مطمئناً متزلزل شد و تعداد زیادی از مردم بهای ناعادلانه و هنگفتی پرداختند.
روی سطح کره زمین؛ چیزی که بیشتر از همه تغییر کرده، حال و هوای خود ما انسان ها است. این تصور سرکش که ما برای همیشه بر طبیعت غلبه خواهیم کرد، جای خود را به غرور داده است ولی باید به طور فزاینده ای توانایی خود را برای خم شدن بدون شکستن، تطبیق هر چه زیباتر با دنیای طبیعی که به خلق و خوی آن احترام می گذاریم، تقویت نماییم. وقتی به آغاز قرن نگاه می کنیم، البته از این که مردم برای کند کردن گرمای بزرگ کم کاری کردند، از کوره در میرویم چون اگر یک یا دو دهه زودتر تغییرات آب و هوایی را جدی گرفته بودیم، ممکن بود درجه ای از دمای کره زمین و درد و آلام مردم آن را کاهش دهیم. اما می دانیم درک آنچه در حال رخ دادن است برای مردم سخت بود: تاریخ بشر به 10 هزار سال پیش باز میگردد و آن هزاره ها از نظر فیزیکی پایدار بود، بنابراین منطقی است که فرض کنیم ثبات نیز مانند گذشته به جلو کشیده میشود.
ما اکنون خیلی خوب می دانیم که به سیاره زمین از پایه و اساس آسیب زده ایم و این موضوع از سال ها قبل، قابل پیش بینی بود. اکنون باید بسیار خوشحال باشیم که زمین تاکنون از بین نرفته است.
دیدگاه تان را بنویسید