بحران کمبود نیروی کارآمد یک بحران جدی است که امام مسلمین را محدود میکند تا با مشاهده لغزش و تخلفی دست به تعویض یک استاندار بزند چون تربیت مدیر لایق برای پستهای مهم مملکتی خم رنگرزی نیست که فورا بتوان مدیر توانمند تولید کرد.
سالها باید بگذرد تا یک رئیسجمهور، وزیر، قاضی، استاندار و فرماندار متخصص و متعهد و کارآزموده پرورش پیدا کند. لذا اگر جامعهای با بحران کمبود مدیر کارآمد صالح مواجه شود دست رهبر برای عزل و نصب مدیران بسته میشود و قدرت مانورش برای اقدام قاطع در مواجهه با لغزش مسئولان کم میشود؛ زیرا اگر مدیری را به علت برخی ضعفها عزل کند مدیر جایگزین بهتری ندارد تا به جایش بگمارد، چهبسا مدیر جایگزین ضعفهای مهمتر و خطرآفرینتری داشته باشد یا جای خالی او مفسده بزرگتر را بهبار آورد. که آسیبهای ناشی از بهکارگیری او بیش از مدیر اول باشد، چنانکه در مثال فوق کاملاً این امر مشهود است.
بحران کمبود نیرو به گونهای است که رهبر جامعه اسلامی نمیتواند آن را به صورت آشکار در ملأعام مطرح کند چرا که از یک سو موجب سوءاستفاده دشمنان و تضعیف نظام اسلامی میشود و از سوی دیگر برخی از خودیهای سطحینگر میگویند این چه مکتب و حکومتی است که نمیتواند مدیران لایقی تربیت کند تا جامعه و حکومت اسلامی را بر طبق موازین اسلامی اداره کنند. در حالی که اگر دقت کنند و عمیق به این مسئله نگاه کنند خواهند دید که پرورش یافتن مدیران کارآمد دهها شرط لازم دارد که احراز همه آنها کار دشواری است. امروزه نیز یکی از موانع عزل کارگزارانی که ضعفهایشان مشهود است مسئله کمبود مدیر لایق و کارآمد و جامع الشرایط است، بارها از طرق مختلف شنیده شد که رهبر معظم انقلاب حضرت آیتالله خامنهای «مدّ ظلّه» در جواب کسانی که از ضعفهای بعضی از مدیران منصوب از سوی ایشان گله کردند فرمودند من مدیری بهتر از این افراد سراغ ندارم و مسئله کمبود مدیر جامعالشرایط را به عنوان علت تحمل ضعفهای بعضی از مدیران منصوبشان مطرح فرمودند. البته در برخی از موارد قحطالرجال نیست، جهلالرجال است یعنی رجال کارآمدی و متعهدی وجود دارند ولی شناخته نشدهاند یا دستهای منفعتطلب و تمامیتخواه و انحصارطلب مانع روی کار آمدن آنها میشوند.
دیدگاه تان را بنویسید