محمدباقر محسنی ساروی- شرط بنیادین توسعه تجاری و رونق اقتصادی،«ثبات سیاسی و امنیت پایدار» است.
از این رو توسعه و پیشرفت در کشور یا منطقهای که فضایی ناامن دارد و درگیر یک جنگ یا حتی تهدید نظامی است، تحقق نمی یابد.
اگر میبینیم ژاپن و اروپای غربی پس از جنگ جهانی دوم، با وجود زخم عمیق این جنگ، به توسعه دست یافتند و امروز در شرایط مطلوبی قرار دارند به خاطر آن است که از نظر امنیتی، وضعیتی سفید داشتند نه حتی خاکستری یا زرد.
چنانچه پیش از این هم اشاره شد بزرگان حزب کمونیست چین در عمل به همه دنیا ثابت کردند «برنامهریزانی صبور»، «تجارتپیشگانی آیندهنگر» و «بازیسازانی توانمند»ند.
اینان طی سه دهه اخیر بهطور خزنده و به دور از هر نوع جلب توجه، آرایش و سر و صدا توانستند رشد اقتصادی خود را به 12 درصد برسانند و طی 10 سال اخیر هم این نرخ رشد را حفظ و خود را به یکی دو اقتصاد بزرگ جهان تبدیل کنند.
همچنین با کشورهای عمدۀ دنیا قراردادهای تجاری مطلوب و درازمدت بستند و قرارداد 25 سالهشان با جمهوری اسلامی ایران نیز یکی از همانهاست.
همین رشد خزنده و حضور در کنار اقتصادهای بزرگ دنیا و تحلیل تغییر قریب الوقوع پ موازنه قوا در جهان موجبات نگرانی عمیق آمریکا و برخی متحدان را فراهم ساخت تا با اقداماتی ضمن احتناب از ایجاد تنش، مانع استمرار رشد اقتصاد چین شوند.
چینیهای شهره به روحیه آرام، بهویژه در تدوین برنامههای تجاری و اجرای چشماندازهای بلندمدت اقتصادی اما همواره آلترناتیو و راههای گریز در آستین دارند تا بتوانند بهدور از تنش و درگیری جلوی گسترش دامنه این اختلافات را بگیرند.
همین رویکرد و هراس از «چینِ ابرقدرت اقتصادی» موجب شد تا پروپاگاندای غربی، درخصوص جاهطلبی و سلطهجویی چینی نیز اغراق کنند و اینگونه به افکار عمومی جهان القا کنند چین تصمیم دارد جهان را ببلعد و در آینده با موانع این کار برخورد قهری و نظامی خواهد داشت همانگونه که در حوزه آزادیهای سیاسی و اجتماعی در داخل مرزهای خود داشته است و با «مسلمانان اویغور و ترکتبار» در استان «سینکیانگ» بهگونهای رفتار کرد که برخی رسانههای غربی از آن به «نسلکشی» تعبیر کردند و بر این باورند که تا امروز عمق فاجعه و سیاهی عملکرد چین در این پرونده آنگونه که شایسته بود، به گوش جهان نرسید.
تردیدی نیست که جمهوری خلق چین در داخل کشور، به نسخه اروپای آزاد عمل نمیکند و بر سرکوب خزنده و آرام آزادیهای سیاسی و اجتماعی، نقدهای جدی به «پکن» وارد است اما واقعیت این است که در خارج از مرزهای خود به ثبات سیاسی کشورها و امنیت در سطح جهانی نیازی مبرم دارد و از این رو می توان گفت نه از تصمیم «پوتین» در تجاوز به اوکراین اطلاع داشته و نه حتی با آن موافق است همانگونه که با رها کردن افغانستان توسط آمریکا در چنگال «طالب»های ناتوان از درک معادلات جهانِ جدید، مخالف بود.
گزاف نیست اگر گفته شود این روزها آقای «شی» حال و روز خوبی ندارد چرا که در بخشی از نقاط جهان سود و سرمایه خود را رو به زوال میبیند چون تا ماه قبل نگران گسترش درگیریهای افغانستان به کشورهای همسایه بود اما از چهارده روز قبل، ترس و هراس از کشیده شدن دامنه یک نبرد منطقهای در شرق یا حتی کل اروپا، به نگرانیهایش اضافه شده و درصورت گسترش اشغال پوتین به چنین نبردی، بخش اعظمی از رویاهای تجاری چین نابود میشود.
به یاد داشته باشیم یکی از کریدورهای مهم صادراتی کالاهای چینی، با وساطت برخی اُلیگارشهای روس کنترل میشود که تولیدات این کشور را در مقیاس بالا خریداری و به مسکو وارد میکنند و از مسکو این تولیدات چینی را به سایر کشورهای همسایه با روسیه، عمدتاً در حوزه «سی آی اس» و برخی کشورها چون «روسیه سفید» بازصادرات میکنند.
غرب با درک این شرایط از «شی جین پینگ» بهعنوان تنها متحد نزدیک «پوتین» یاد میکند که برعکس دیگر متحدان نزدیک مانند «سوریه» و «روسیه سفید» نه تنها موافق با این اقدام روسیه نیست که عمیقاً با آن مخالف است و لذا میتواند برای میانجیگری به مسکو برود و «پوتین» را از برنامههای نظامی اخیر خود در اوکراین منصرف کند و برخی اخبار حکایت از این دارد خواست آمریکا و شرکای غربی از طریق یکی از مقامات بلندپایه سازمان ملل به رییس دولت پکن منتقل شده و این احتمال که تا چند روز آینده، چنین اقدامی عملی شود دور از انتظار نیست.
این دو هفته نه تنها برای «زلنسکی» و «مردم اوکراین» دردناک بوده که برای همه شهروندان دغدغهمند جهان نیز شوکهکننده بوده اما همان گونه که مردم اوکراین و رییسجمهوری این کشور، بیکار ننشستند و جانانه از سرزمین خود دفاع میکنند رهبران سایر کشورها نیز نمی خواهند ارتباط خود را با پوتین قطع کنند کما این که هر کدام به نوعی، تلاش دارد دست به اقدامی بزند تا ماشین جنگی پوتین را متوقف کند.
بر این اساس باید گفت از جمله این احتمال وجود دارد که رییسجمهوری چین به چنین مأموریت بزرگی برود هرچند تا این لحظه پاسخی از سوی پکن به این سیگنالها داده نشد.
جمهوری خلق چین درحال حاضر سریعترین اقتصاد جهان است. اقتصادی که با اتکا بر نیروی کار وافر و ارزان داخلی، تولید و به تَبَع آن صادرات فراوانی دارد به شکلی که در کمتر کشوری میتوان این حجم از صادرات و نیاز به بازارهای جهانی را دید.
چین برای توسعه و صیانت از کریدورهای تجاری نیاز به فضاهای امن و آرام دارد و شاید بیراه نباشد اگر ادعا کنیم «شی جین پینگ» به اندازه مردم اوکراین و همه کشورهای اروپای شرقی، از گسترش نبرد آسیب میبیند و قطعاً در اندیشه ورود به این بحران است و در چنین شرایطی نیز هرگز متعرض «تایوان» نخواهد شد هرچند از ادعای خود در این خصوص کوتاه نخواهد آمد.
نکته آخر اینکه ایجاد یک جنگ جهانی یا حتی جنگی گسترده در اروپا به زیان کشورهای بسیاری است اما به همان اندازه میتواند چین -کشوری با یک و نیم میلیارد جمعیت- را به ورشکستگی و رکود بکشاند و آن روز، روز خوبی برای اعضای کمیته مرکزی حزب کمونیست چین بهویژه آقای «شی» نخواهد بود.
دیدگاه تان را بنویسید