به نام او که هرچه بخواهد همان میشود
بخشی از آنچه را که در صدمین و هزارمین شماره انتشار روزنامه نوشتم، باید در دوهزارمین شماره هم بنویسم و آن را در سههزارمین و چهارهزارمین و هزارهای بعدی تکرار کنیم.
در انتشار شماره ۱۰۰ روزنامه نوشتم که آیا انتشار صدمین شماره یک روزنامه «اتفاق» مهمی است؟
در شماره ۱۰۰۰ نوشتم که آیا در جهان امروز انتشار هزارمین شماره یک روزنامه یک «اتفاق» است؟
درباره «اتفاق» در صدمین شماره توضیح دادم که «پیتربروک»، نمایشنامهنویس مشهور در یکی از تئاترهایش، یک پروانه را آتش میزد. تماشاگری به او گفت: پروانه را نباید آتش بزنی؛ این کار بیرحمی است. بروک پاسخ داد: پروانه مصنوعی است. تماشاگر گفت: پس من مصنوعی بودن پروانه را فردا شب روی صحنه اعلام میکنم. بروک گفت: در این صورت من پروانه طبیعی را آتش خواهم زد، اما آتش زدن پروانه مصنوعی چنان که واقعی جلوه کند، همان «اتفاقی» است که از صحنه تا تماشاگر جریان مییابد و در تماشاگر، دگرگونی به وجود میآورد.
«اتفاق» یعنی وقتی که فیلم سینمایی به پایان میرسد، فیلم تازهای در ذهن تماشاگر کلید بخورد.
«اتفاق» یعنی وقتی در تئاتر پرده میافتد، نمایشی تازه در ذهن تماشاچی شروع به اجرا کند.
«اتفاق» یعنی وقتی خواندن یک رمان به پایان میرسد، قصه تازهای در خیال خواننده جان بگیرد.
«اتفاق» یعنی وقتی یادداشت و مقالهای میخوانم، در من خواننده تحولی بهوجود آورد که نتوانم بیتفاوت از کنار موضوع بگذرم و سوالات جدید در ذهنم فوران کند.
بدونشک باید بپذیریم با این همه گرفتاریهای اجتماعی و اقتصادی و تورم و گرانی و کمبود کاغذ و عدم مطالعه مردم و رشد دنیای مجازی و دوری جوانان از رسانههای مکتوب و رسمی و فشار سازمانهای بالادستی و فرهنگ توطئه و توهم و هزار گرفتاری دیگر در حوزه انتشار روزنامه و مجله و کتاب، انتشار صدمین و هزارمین شماره یک روزنامه یا مجله، میتواند یک «اتفاق» مهم برای جامعهای مثل ما باشد.
در سرزمینی که بیش از صد سال است مطبوعه دارد و هنوز نشریات، بعد از چند شماره انتشار «سر زا» میروند، حتما شمارههای ۱۰ و ۱۰۰ و ۱۰۰۰ و ۲۰۰۰ میتوانند شمارههای ماندگاری باشند که من حداقل باید به احترام یارانم برپا خیزم.
همین صفرهای بیارزش، وقتی کنار عدد یک یا دو قرار میگیرند، نمایشی از مردانگی یا زنانگی قلمبهدستانی است که با ایستادگی و توانمندی و بدون درآمدهای چندهزار میلیاردی و با دستمزدهای ناچیز، عشق به این سرزمین را تمرین میکنند.
انتشار دوهزارمین شماره یک روزنامه تخصصی یک «اتفاق» بزرگ است که حکایت از مقاومت و عشقی دارد که در آن رد پای یک «اتفاق» مهم را میتوان دید. پروانهای آتش گرفته است؛ مجنونی پدید آمده است؛ فرهادی تیشه بر کوهی سترگ زده است؛ سیاوشی پای بر آتش گذاشته است و همه این دلاوریها و از خودگذشتگیها را مسئولانی که باید ببینند، ندیدهاند؛ سازمانهای مسئول و معاونتهای مطول ندیده و از ارسال یک پیام خشک و خالی هم دریغ کردهاند.
من قبلا هم نوشتهام، نشریاتی را که در فاصله شماره ۱ تا ۱۰ از حرکت باز میمانند دچار «مرگ کودکی» مینامم.
نشریاتی را که بین انتشار ۱۰ تا ۱۰۰ شماره میمیرند، نوجوانانی میدانم که سر به هواییشان آنها را به «مرگ نوجوانی» فرا میخواند.
سهرقمیها نشریاتی هستند که جوانی را آغاز میکنند و تجربه انتشار بین ۱۰۰ تا ۱۰۰۰ شماره را با خود خواهند داشت. این گروه به لحظههای شگفتانگیزی دست مییابند. در جوانی، پیرانی باتجربه میشوند که شور جوانی را با اندیشهای محتاط در هم میآمیزند. اگر آنها بمیرند من آنها را «جوانمرگ» مینامم.
چهاررقمیهای مطبوعاتی آنقدر خوشبخت هستند که پل صراط را طی کردهاند و به میانسالی رسیدهاند. آنان زنان و مردان جسوری هستند که از مراحل کودکی و نوجوانی و جوانی به سلامت عبور کردهاند و با کولهباری از علم و عمل در عرصه سخت مطبوعات شمارههای ۱۰۰۰ تا ۱۰۰۰۰ خود را منتشر کردهاند؛ توقفشان بهمنزله «مرگ میانسالی» اهل خرد و دانش است.
آنها که این سعادت را مییابند پنجرقمی شوند و به پیرسالی برسند در هر سرزمینی که باشند باید باور کنیم که یک «اتفاق تاریخی» روی داده است. باید اسکار مقاومت و ایثار و ماندگاری دریافت کنند.
در ذهن ندارم که در طول تاریخ مطبوعات ایران و جهان، چند نشریه پنجرقمی شدهاند، اما میدانم که نشریاتی در جهان هستند که یک قرن انتشار خود را جشن گرفتهاند و ما مطبوعاتیها شادی انتشار هزارمین و دوهزارمین شماره خود را با شما خوانندگان عزیزمان تقسیم میکنیم و سپاسگزار خداوندی هستیم که عبور از جوانمرگی را برایمان تدارک دیده و خیال تنهایی را از ذهنمان زدوده است.
یادمان باشد که در زمانهای زندگی میکنیم که تولید کلمه در هر شبانهروز معادل چند میلیارد شده است. وسعت پخش دانش و خبر و اطلاعات بهوسیله اینترنت و رایانه و موبایلها، در اینستاگرام و تلگرام و یوتیوب و توئیتر و واتسآپ و دهها برنامه دیگر همه مرزهای ذهنی را در نوردیده و بهعنوان فرامرزی به رقمهای غیرقابل باور دست پیدا کرده و بهسادگی در دسترس همگان قرار گرفته است و دانش و دانایی، در مسیر متفاوتی قرار گرفتهاند و دانشمندان میگویند تازه این آغاز یک راه جدید است و باید صبر کرد تا صبح دولتش بدمد.
در چنین شرایطی ما برای انتشار شماره ۲۰۰۰ یک روزنامه مکتوب بسیار خوشحالیم و آرزو میکنیم بتوانیم در رشد دانایی، نقشی کوچک یا بزرگ برعهده بگیریم و به مسئولیت خود افتخار کنیم.
دیدگاه تان را بنویسید