روز پدر؛ در عجبم که تقویم چگونه بار عظیم این روز را به دوش میکشد؟!
راضیه سعیدی
دانشآموخته ادبیات و فعال فرهنگی
درست است که پدر، این فرشتهی سیبیلوی زمخت، هرگز ابراز نیاز به محبت و نوازش نمیکند، اما مبادا یادمان برود که همهی آدمها نیازمند توجه و محبتاند و قدرِ بودنشان و هر نفسی که میکشند را به نیکی بدانیم.
به تو که میاندیشم، فضای اندیشهام آکنده از رایحهی دلنشین آرامش میشود؛ عطر اعتماد و امنیت، چراکه تو آن درخت تنومند بودی که پر بود از شکوفههای آرامش؛
در سایهی امنیتت با فراغ بال نفس میکشیدم و اعتماد داشتم به اینکه این امنیت همیشگیست و تا آن ساعت که قلب بزرگ و پرمهرت میتپید، آن احساس امنیت و آرامش هم در من جریان داشت.
بودنت موهبتی بزرگ بود که شاید آنطور که باید آن را قدر ندانستم. تو مجموعهای از تضادها بودی؛ مقتدر و مهربان، دستانت زمخت بود اما دلت لطیف و نرم، میخندیدی اما نگاهت غمی ناشناخته را بر دوش میکشید! شانههای محکمت بلندترین کوهها را به سخره میگرفت و برای من دنیایی از شکوه و اقتدار و آرامش بود.
اولین عشق من!
تو تنها مردی بودی که میشد با خیال راحت، عاشقت باشم.
یادش بخیر، به خانه میرسیدی و قندهای ذوق در چای کمرنگ دلم آب میشد و به تو تقدیمش میکردم تا خستگی بهدرکنی. آه که دنیایی از ناگفتهها داشتی در برکهی ساکت چشمانت؛ و این را امروز که خود سرد و گرم روزگار چشیدهام میفهمم، امروز که نیستی تا دستانت را بگیرم و در آغوش امن مردانهات گم شوم و فارغ از تمام ماجراها و تمام مشغلهها یک دل سیر ببویمت.
هنوز به خاطر دارم که هربار لحظهی خداحافظی با آن چشمان مظلومت از من میخواستی که بیشتر بمانم و من که چارهای جز رفتن نداشتم، با بغضی در گلو و اشکهای سرازیرنشده- که مبادا تو ببینی- با تو وداع میکردم و ترس روزی که حسرت این لحظهها مرا از پای درآورد وحشیانه به قلبم چنگ میانداخت.
تو رفتی و من با نگاهی گنگ و مبهوت، برای آخرین بار با جسم سرد و چون همیشه آرامت، وداع کردم و پروازت را به نظاره نشستم. دریای پرسخاوت و باشکوه من به یکباره خشکید و من تشنهترین بودم برای جرعهای از مهربانیات.
میدانم که حضرت عشق تو را از من گرفت تا روح تو را در وجود خود زنده نگه دارم، تا چون تو مقتدر و مهربان باشم و قادر باشم قدمهایم را محکم بردارم و با قدرت، زندگی و ماجراهایش را به چالش بکشم.
پدرم از آنجا که هستی نگاه مهربانت را چون خورشید بر من بتابان که این زمهریرِ سرد را به بهاری دلپذیر برسانم.
روزت مبارک پدرم. چقدر غبطه میخورم به فرشتههایی که در آسمان، برای تو و تمام پدرانِ آسمانی جشن میگیرند.
به یاد اول مظلوم عالم امام علی روز میلادش را برای پدران که مظلوم ترین افراد بشر هستند روز پدر نام گذاشتند