مینا وحید در کنسرت امیر مقاره، به دعوت این خواننده با حالی عجیب و ظاهراً غیرعادی روی سِن میرود. این حرکت مینا وحید در فضای مجازی سروصدای زیادی به پا میکند و انواع و اقسام اتهامها به سمت این بازیگر روانه میشود.
او ظاهراً آنقدر تحت تأثیر این فضای پرسروصدا قرار میگیرد که حتی صفحهاش را هم از دسترس خارج میکند. تا اینجا، فضای غیرعادی مملکت ما، حرکت این بازیگر خانم را پررنگ جلوه میدهد. هر جای دیگر دنیا اگر چنین اتفاقی میافتاد قطعاً اینهمه سروصدا به پا نمیشد.
اما گروه ماکانبند در کنسرت بعدیشان بیانیهای بر علیه دوست و همکارشان قرائت میکنند که طی آن، حرکتهای «خلاف عرف» آن «شخص» را مورد تأیید قرار نمیدهند و بهشدت محکومش میکنند. آنها ادعا میکنند که رفتار این شخص در کنترل گروه نبوده است.
اینجا باز هم پای فضای آلوده و غیرعادی مملکت وسط میآید؛ این گروه برای اینکه بتوانند مسیرشان را ادامه بدهند، چارهای جز خالی کردن پشت رفیقشان نداشتهاند. این جامعه طوری شکل گرفته است که آدمها برای زندگی باید از پشت و جلو به هم خنجر بزنند.
اما اینها ظاهر ماجراست. کمی که جلوتر برویم، به نکتهی دیگری هم میرسیم؛ جنگ همیشگی و نابرابر زن و مرد در این جامعهی نابههنجار. جنگی که طی آن یک گروه موسیقی متشکل از چند مرد، در حالی که کنار هم ایستادهاند و سینه سپر کردهاند، بر علیه یک زن بیانیه صادر میکنند. بیانیهی آنها تنها برای ادامهی حیات گروه و مصلحتاندیشی نیست، بلکه به شکلی غیرمستقیم برای له کردن و خفه کردن یک زن نیز هست. در فضایی که له کردن یک زن کار راحتیست، مردها پشت هم میایستند و برای نیفتادن از نان و آب، بر علیهش حرف میزنند.
برای جا افتادن ماجرا، بیایید یک مرد را به جای مینا وحید تصور کنیم. آن زمان آیا کار به تشکیل صف و بیانیه صادر کردن میرسید؟ چه بسیار هنرمندان آقایی که در کنسرتها و پشتصحنهی فیلمها، به شکلی غیرعادی جلوی چشم بقیه ظاهر شدهاند و حتی کارهای عجیبوغریبی هم انجام دادهاند اما صدای کسی در نیامده است.
اما در یک جامعهی ناسالم و نامتوازن، نتیجهی حرکت غیرارادی یک زن، به آدمفروشی و تشکیل صف و بیانیه صادرکردن برعلیهاش میرسد. چون مردها میتوانند و زنها نباید بتوانند. به این شکل ماکانبند به کارش ادامه خواهد داد و معلوم نیست کار مینا وحید به کجا خواهد کشید…
دیدگاه تان را بنویسید