آیا دولت به پشتوانه به نتیجه رسیدن مذاکرات و احتمال برداشته شدن تحریمهای ایران سیاستهایی مانند افزایش یارانهها را دنبال میکند و چرا دولت از استراتژی مشخصی در زمینه اقتصادی برخوردار نیست؟ برای پاسخ به این سؤال با سید محمد غرضی وزیر سابق نفت و کاندیدای ریاست جمهوری در سال92 گفتوگو کرده است.
غرضی معتقد است: «یکی از شعارهای اصلی آقای رئیسی در رقابتهای انتخاباتی مبارزه با فساد و رانتخواری بود. این در حالی است که در عمل شاهد مبارزه بارانت خواری نیستیم و دولت هنوز در این زمینه عزم جدی از خود نشان نداده است. دولت سیزدهم هنوز موفق نشده دست رانتخواران را از دسترسی به منابع عمومی دور کند. بدون تردید اگرای اتفاق رخ ندهد وضعیت دولت سیزدهم نیز مانند دولتهای گذشته خواهد شد و توفیق قابلتوجهی به دست نخواهد آمد.» در ادامه ماحصل این گفتوگو را میخوانید.
دولت به چه میزان نسبت به وعدههای اقتصادی که به مردم داده عملکرد قابل قبولی داشته است؟آیا سیاستهای اقتصادی دولت میتواند در نهایت تورم را کنترل کند؟
وضعیتی که امروز در اقتصاد کشور وجود دارد یکشبه به وجود نیامده و نتیجه سیاستهایی است که درگذشته اعمالشده است. بهخصوص سیاستهایی که در هشت سال گذشته در کشور اجرا شد در شرایط کنونی بروز و ظهور پیداکرده است. مسأله اصلی کشور این است که عدهای از جناح چپ و راست همواره از رانت دولت استفاده کردهاند. در دهههای گذشته رانتخواری در بین دو جریان چپ و راست شیوع پیداکرده و امروز نیز ادامه دارد. در طول این سالها مردم از همه جریانهای سیاسی حمایت کردند و اجازه دادند برنامههای خود را اجرایی کنند و بسیاری از سختیها و دشواریها را تحمل کردند.
با این وجود کسانی که مدعی خدمت بودهاند و مردم به آنها فرصت دادهاند از این فرصت بهخوبی استفاده نکردهاند و از آزمونی که مردم برای آنها در نظر گرفتهاند سربلند بیرون نیامدهاند. به همین دلیل نیز مردم نسبت به قدرت سیاسی چپ و راست ناامید شدهاند و دیگر حاضر نیستند به آنها فرصت بدهند. این مسأله نشاندهنده عظمت مردم ایران است. عقل اجتماعی مردم از عقل سیاسی سیاستمداران قویتر است. مردم به مدعیان خدمت فرصت میدهند تا ماهیت واقعی خود را مشخص کنند و سپس درباره آنها قضاوت میکنند. یکی از شعارهای اصلی آقای رئیسی در رقابتهای انتخاباتی مبارزه با فساد و رانتخواری بود.
این در حالی است که در عمل شاهد مبارزه بارانت خواری نیستیم و دولت هنوز در این زمینه عزم جدی از خود نشان نداده است. دولت هنوز موفق نشده دست رانتخواران را از دسترسی به منابع عمومی کوتاه کند. بدون تردید اگر این اتفاق رخ ندهد وضعیت دولت سیزدهم نیز مانند دولتهای گذشته خواهد شد و توفیق قابلتوجهی به دست نخواهد آمد. نکته دیگر اینکه مشکلات معیشتی مردم بهصورت مستقیم به سیاستهای اقتصادی دولت آقای رئیسی مربوط نمیشود و بلکه ریشه در سیاستگذاری اقتصادی درگذشته دارد.
استراتژی دولت برای حل مشکلات اقتصادی چیست؟ آیا میتوان برای سیاستهای اقتصادی دولت قائل به استراتژی و برنامهریزی دقیق و مدون بود؟
واقعیت این است که بیبرنامگی مشاهده میشود. بهعنوانمثال اگر به لایحه بودجه1401 توجه کنیم به این نتیجه میرسیم که بین سازمان برنامهوبودجه و سایر نهادهای دولت انسجام وجود ندارد. بههمین دلیل نیز نمیتوان لایحه بودجه را لایحهای قلمداد کرد که فقر را در جامعه کاهش بدهد و شرایط زندگی فقرا را بهتر کند. امروز مواد غذایی با 40 درصد افزایش قیمت مواجه شده است. این اتفاق در شرایطی رخ میدهد که دولت عنوان کرده تنها 10 درصد به حقوق کارمندان و کارگران اضافه خواهد شد.
نکته مهمتر اینکه دولت عنوان میکند قصد دارد بارانت خواری و تورم مبارزه کند اما این رویکرد در بودجه مشاهده نمیشود و بین حرف و عمل دولت فاصله افتاده است. بسیاری از روسای جمهور گذشته در مبارزات انتخاباتی خود شعارها و وعدههایی را به مردم دادهاند که پسازاینکه به ریاست جمهوری رسیدهاند رویکرد دیگری در پیشگرفتهاند. در چنین شرایطی مردم به این نتیجه رسیدهاند که بازیها و زدوخوردهای سیاسی هیچ نتیجهای برای آنها به همراه ندارد.
معتقدم خطکشیها و باندبازیها باید جای خود را به تعامل و همکاری بین جریانهای سیاسی بدهد. همه جریانهای سیاسی باید این نکته را در نظر داشته باشند که منافع عوام بر منافع خــواص ارجح است و کسی نمیتواند به نام مردم دعوای سیاسی در کشور راه بیاندازد. حق مردم بر صاحبان قدرت ترجیح دارد. این در حالی است که برخی حق صاحبان ثروت و قدرت را بر حق مردم ترجیح میدهند که برخلاف فرمایش صریح حضرت امــام(ره) و مسیر انقلاب اسلامی است. مــردم بهخوبی میدانند باید در شرایط کنونی چه اقدامی انجام بدهند. مردم از جریانهای سیاسی میخواهند صداقت و شفافیت داشته باشند.
کسانی که دارای چنیــن صفاتی نیستند و یا اینکه برای امتیاز طلبی وارد صحنه میشوند باید این نکته را در نظر داشته باشند که مردم آنها را ناکام خواهند گذاشت. اتفاقات سیاسی در چهار دهه گذشته نشان داده که مردم دیگر به مدیریتهای امتیاز طلب، حزبی و گروهی اعتماد نخواهند کرد. اغلب این مدیران در تریبونهای رسمی اظهاراتی را انجام میدهند که در عمل خلاف آن را انجام میدهند. به همین دلیل نیز تا زمانی که مسئولان حقوق عامه را به حقوق خاصه ترجیح ندهند کار به سامان نمیرسد.
دولت به دنبال افزایش یارانههای نقدی است. آیا این اقدام را در شرایط کنونی به سود اقتصاد و وضعیت معیشتی مردم میدانید؟
اینکه دولت یارانههای مردم را بیشتر کند که دست رانتخواران از آن کوتاه شود، اقدام مناسبی است. با این وجود افزایش یارانهها باید برای مردم نتیجه داشته باشند و بتواند وضعیت معیشتی آنها را تغییر بدهد. این در حالی است که در واقع چنین اتفاقی رخ نمیدهد و افزایش یارانهها به میزانی نیست که بتواند در زندگی مردم تغییر جدی و تأثیرگذار ایجاد کند. دولت عنوان میکند با چنین سیاستهایی به دنبال اجرای عدالت در کشور است. سؤال این است که آیا با چنین روشهایی میتوان عدالت را در کشور ایجاد کرد؟
امروز حجم عظیمی از بنزین و گازوئیل کشور توسط رانتخواران قاچاق میشود. این وضعیت درباره واردات نیز وجود دارد و حجم عظیمی از اقلام و کالاها توسط قاچاقچیان وارد کشور میشود. در طول سالیان اخیر اغلب دولتها مشکلات کشور را به دولت بعد از خود منتقل کردهاند و این وضعیت تاکنون ادامه داشته است. هیچکدام از دولتها مشکلات ساختاری و بنیادی کشور را مورد تحلیل و بررسی قرار نداده و برای آن راهحل عمیق و علمی پیدا نکرده است.
نکته دیگر اینکه دولت نباید با مصوبههای از بالا به پایین و دستوری مشکلات را حل کند و بلکه رویکرد مدیریتی دولت باید به سمتی باشد که ارتباط مستقیم با بدنه میانی و پایینی جامعه داشته باشد تا بتوان بهصورت عمیق مشکلات را مورد بررسی قرار بدهد. همکاری و خدمت به مردم زمانی حاصل میشود که قلوب به همدیگر نزدیک باشد. از سوی دیگر همکاری باید بهصورت متقابل بین همه نهادهای قدرت شکل بگیرد و هر نهادی وظایف خود را بهخوبی در پیشبرد اهداف نظام سیاسی انجام بدهد.
نمیتوان بهاجبار سایر قوا و نهادهای دیگر را به همکاری با دولت دعوت کرد. همکاری و همراهی قوا در یک نظام سیاسی یک اصل اساسی در علم سیاست است. اغلب مدیرانی که سرکار میآیند پس از مدتی بهجای اینکه منافع عامه مردم را در نظر بگیرند برای نزدیکان خود فرصت و موقعیت ایجاد میکنند و «ره صدساله را یکشبه طی میکنند.» این در حالی است که مردم باید احساس کنند تصمیماتی که برای مدیریت کشور گرفته میشود در مرحله اول به سود آنهاست و در کیفیت زندگی آنها تأثیر مثبت خواهد گذاشت.
اگر غیرازاین باشد مردم نسبت به تصمیمات اتخاذ شده توسط مسئولان واکنش نشان خواهند داد. نکته حائز اهمیت این است که با اتفاقاتی که در سالهای اخیر در کشور رخداده است اعتبار برخی افراد که درگذشته دارای اعتبار بودند در بین مردم ازدسترفته است. در کشور دو جریان سیاسی وجود دارد که همواره در حال کشمکش با همدیگر هستند. هرکدام از این جریانهای سیاسی هر زمآنکه به حاکمیت نزدیک میشوند نسبت به جریان دیگر موضع برتری میگیرند و هر زمآنکه از حاکمیت دور میشوند موضع انتقادی نسبت به جریان دیگر دارند.
سیاستهای اقتصادی دولت درحالی در دستور کار قرار گرفته که تیم مذاکرهکننده ایران در وین در حال گفتوگو و رایزنی با قدرتهای جهانی است. ارزیابی شما از رویکردی که ایران در مذاکرات در پیشگرفته چیست؟ آیا این رویکرد درنهایت به نتیجه دلخواه مردم ایران خواهد رسید؟
مردم ایران با دو دشمن داخلی و خارجی مواجه هستند. قدرتهای جهانی بهدنبال رانتخواری سیاسی از ایران هستند و این وضعیت شامل همه کشورهای مذاکرهکننده ازجمله چین و روسیه نیز میشود. از سوی دیگر ما بارانت خواران اقتصادی در کشور مواجه هستیم که بهصورت امتیازخواهی بر دولتها تسلط پیدا میکنند. این در حالی است که هنوز هم نشانههایی از اینکه با این دو نوع رانتخواری مبارزه جدی شود وجود ندارد. هنگامیکه پشتوانه داخلی وجود نداشته باشد شرایط مذاکره سخت میشود.
اگر تیم مذاکرهکننده ایران با پشتوانه قوی در داخل کشور مواجه باشد و شرایط اقتصادی جامعه به شکلی نباشد که کشورهای غربی بتوانند از آن سوءاستفاده کنند امکان مذاکره منطقی و منصفانه فراهم خواهد شد. کشوری میتواند با آمریکا بهصورت مستقیم مذاکره کند که رانتخوار داخلی نداشته باشد. هرکدام از روسای جمهور آمریکا با روشهای مختص به خود با ایران مقابله کردند. بهعنوانمثال اوباما بهصورت نرمافزاری با ایران برخورد کرد. این در حالی است که ترامپ رویکرد سختافزاری را در دستور کار خود قرار داده بود.
سیاستمداران آمریکایی همانهایی هستند که در ایران کودتا کردهاند و بارها تلاش کردند فضای داخلی کشور را به هم بزنند که موفق نشدند. در انتخابات اخیر آمریکا نیز بایـــدن به دلیل اینکه عنوان کرد سیاستهای غیر عقلایی ترامپ را تصحیـح خواهد کرد به پیروزی رسید. یکی از مهمترین شعارهای وی نیز این بود که در صورت پیروزی در انتخابات به برجام بازخواهد گشت. خروج آمریکا از برجام بیش از اینکه به منافع ایران در عرصه بینالمللی آسیب بزند به اعتبار آمریکا در جهان ضربه زد و شرایط را برای آمریکا سختتر از گذشته کرد.
در شرایط کنونی نیز اگر ما به رابطه آمریکا با کشورهای مختلف جهان دقت کنیم متوجه میشویم که آمریکا با اغلب کشورهای جهان و ازجمله اروپا، روسیه، چین، کره شمالی و... درگیری دارد و در اغلب این درگیریها نیز مقصر است. به همین دلیل معتقدم اگر تیم مذاکرهکننده ایران با پشتوانه واقعی و قوی در مذاکرات حضور پیدا کند این امیدواری وجود دارد که تحریمهای ایران در آینده برداشته شود.
سپاس از انعکاس بیطرفانه.