حدود دو سه سال قبل، حین گذر از کوچه ای خانمی را دیدم که با فریاد و اشک و استیصال در حال مشاجره با مرد میانسالی بود و عده ای هم جمع شده بودند و از دور مشغول تماشا بودند.
از قرار معلوم مرد حاضر در آنجا کارگر سازمانی برق بود که به علت عدم پرداخت قبوض توسط این خانواده، مامور به قطع خدمات شده بود.
خانم با بی پناهی آزار دهنده ای التماس می کرد که پول نداریم و شوهرم مریض و بیکار است و شما را به خدا قطع نکنید و..
مرد مامور هم می گفت "خانم این مسائل به من مربوط نیست و من تا اینجا آمده ام باید قطع کنم وگرنه توبیخ می شوم و برای پیمانکار کار میکنم و برای هر قطعی سیم فلان مقدار می گیرم و.."
این جمله " به من مربوط نیست" جمله ای است که بارها و بارها از کارگزاران دولتی و قضایی و.. در ادارات و سازمانهای مختلف شنیده ایم.
حال دقیق که بنگریم در خیلی از مسائل و معضلات اجتماعی است که با پاسخ "به ما مربوط نیست" مواجه می شویم.
بیماری ملت به آنها مربوط نیست.
بیکاری ملت به آنها مربوط نیست.
فقر ملت به آنها مربوط نیست.
عدم استطاعت مالی برای پرداخت قبض آب و برق و گاز به آنها مربوط نیست
بیماری لاعلاج ملت به آنها مربوط نیست
اینکه فرزندانمان سالی یک وعده غذای مفید نداشته باشند و توانایی تهیه یک دست لباس خوب برایشان نداشته باشیم به آنها مربوط نیست.
قیمت افسارگسیخته مواد غذایی به آنها مربوط نیست.
بی کیفیتی و گرانی خودرو به آنها مربوط نیست.
اینکه فرزندانمان به خاطر شرایط بد خانوادگی و اقتصادی به دزدی و فحشا کشیده شوند به آنها مربوط نیست.
هر روز بر تعداد کودکان کار بر سر چهار راهها افزوده شود به آنها مربوط نیست.
عدم توانایی در پرداخت اجاره خانه، به آنها مربوط نیست. چگونگی دسترسی به واکسن کرونا، به آنها مربوط نیست.
کولبری به آنها مربوط نیست. وضعیت آب آشامیدنی سیستان و بلوچستان به آنها مربوط نیست و..
اما در مقابل، با چه کسی به خانه می رویم یا با چه کسی در خیابان قدم میزنیم به آنها مربوط است.
اینکه چه لباسی باید بپوشیم و چه لباسی نباید بپوشیم به آنها مربوط است.
چه غذا و نوشیدنی باید بخوریم یا نخوریم به آنها مربوط است.
از چه رسانه ای استفاده کنیم یا نکنیم به دولت آنها مربوط است.
فیلتر شبکه های اجتماعی به آنها مربوط است.
فوتبال را با گزارش چه کسی ببینیم به آنها مربوط است.
مدیریت بر فوتبال و تطمیع فوتبالیست از خزانه عمومی به آنها مربوط است و..
#فرهاد_قنبری
«خانوادههایی که معتاد نیستند اما بیسرپناه شدهاند»
مردانی که خانه را ترک میکنند
هجوم مشکلات اقتصادی سبب شده آسیبهای اجتماعی بیشتر از گذشته خانوادهها را نشانه بگیرد، طوریکه گاهی نهاد خانواده نهتنها ظرفیت کمک به اعضای خود را ندارد بلکه خودش محتاج و بیسرپناه شده است.
مظاهر گودرزی: «قبلتر بیشتر مراجعین ما زنهای مبتلا به اعتیاد بودند، اما الان خوابگاه سایر آسیبها هم دارد تکمیل میشود.» این بخشهایی از صحبتهای «سپیده علیزاده» مدیر مرکز کاهش آسیب «نور سپید هدایت» واقع در پارک شوش است. آنطورکه بهنظر میرسد هجوم مشکلات اقتصادی سبب شده خانوادههای بیشتری هرآنچه از دارایی دارند، از دست بدهند تا بیسرپناه سرگردانِ کوچه و خیابانهای شهر شوند، آنها زنان و مردانی هستند که بهواسطه بیخانمان شدن بهمراکز نگهداری(شلترها) پناه میبرند، خانوادههایی که دیگر نمیتوانند کنار هم بودن را تجربه کنند.
افزایش خانوادههای بیسرپناه
چرخه آسیبهای اجتماعی درحال تکمیل شدن است، اگر روزگاری انواع آسیبها فرد را نشانه میگرفتند و خانواده پناهگاه فرد بود، اما حالا خودِ خانواده در تیررس آسیب قرار گرفته است طوریکه نهتنها نمیتواند از کسی مراقبت کند بلکه به مراقبت و نگهداری هم نیاز دارد. این روزها تنگناهای زندگی در وضعیت نابسامان اقتصادی سبب شده زندگی مردم کوچک و کوچکتر شود طوریکه برخی خانوادهها دیگر سرپناهی ندارند. دراینباره علیزاده به خبرآنلاین میگوید: «در این مدت خانوادههای زیادی داشتیم که بیسرپناه شدهاند، خانوادههایی که معتاد نیستند اما بیسرپناه شدهاند و آسیبهای جدیای را دارند تجربه میکنند، دلیل بیسرپناه شدن آنها در اغلب موارد فقر مالی و موارد مرتبط با فقر مانند بیکاری است.»
او ادامه میدهد: «مشکل اساسی ما در مواجه شدن با این خانوادهها این است که ما هیچ مرکز نگهداری برای خانوادهها نداریم، در نتیجه خانوادههای بیسرپناه که در منطقه شوش به ما مراجعه میکنند مجبور هستیم زن و فرزند او را در مرکز زنان پارک شوش اسکان دهیم، آنهم اگر فرزندش دختر یا پسر کم سن و سال باشد و مرد خانواده را به مرکز آقایان معرفی کنیم.»
علیزاده بیان میکند: «اگر این خانواده یک پسر شانزده هفده ساله داشته باشد نه ما میتوانیم در مرکز زنان او را پذیرش کنیم و نه میتواند در مرکز مردان پذیرش شود چراکه سن پسر کمتر از ۱۸ سال است. وقتی خانوده را به بهزیستی معرفی میکنیم آنها میگویند که مادر و دختر بچه را با هم پذیرش میکنیم اما مادر و پسر بچه باید از یکدیگر جدا شوند.»
خانواده مانند سیاه چاله همه آسیبها را جذب میکند
درهمینباره امانالله قراییمقدم، جامعهشناس به خبرآنلاین میگوید: «ذهنیت حاکم بر جوامع امروزی مادیات و اقتصاد است، وقتی حالِ اقتصاد در یک جامعه پریشان است، یا وقتی اقتصاد سیاستزده شده است که در آن توزیع عادلانه ثروت صورت نمیگیرد، یا اختلاف طبقاتی زیاده شده است، آسیبهای آن مستقیماً به درون خانواده وارد میشود. خانواده مانند یک سیاه چاله همه آسیبها را به درون خودش میکشد، وقتی نظم میان جامعه و خانواده دچار آشوب میشود نه تنها صرفاً پدر خانواده بلکه همه اعضای آن دچار آسیب شده و گاهی مجبور به ترک خانه میشوند، آنها در این وضعیت یا به کارتنخوابی روی میآورند یا به سازمان و مکانهای نگهداری عمومی مراجعه میکنند.»
همه مردانی که خانه را ترک میکنند
درکنار بیسرپناه شدن خانوادهها در مواجهه با مشکلات اقتصادی یکی دیگر از آسیبهایِ احتمالی چنین شرایطی، ترک خانواده توسط مردان است. مدتی قبل «فاطمه دانشور» مدیر موسسه خیریه «مهرآفرین» در صفحه اینستاگرام خود نوشت که مراجعه زنان با فرزندانشان به این موسسه به دلیل ترک همسران آنها در ماههای اخیر بیشتر شده است، چراکه همسران آنها به دلیل فقر و بیکاری نمیتوانستند هزینههای خانواده خود را تامین کنند، به همین دلیل آنها را ترک کردند. درهمینباره سیدحسن موسوی چلک، رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ایران به خبرآنلاین میگوید: «وقتی حال اقتصاد خوب نباشد حال بقیه بخشها خوب نخواهد بود، وقتی بحرانها تشدید میشوند بر روی همه چیز از جمله بر روی روابط اعضای خانواده تاثیر منفی دارد که یکی از آنها همین مسئله ترک خانه توسط مردان متاهل است.»
او درباره سایر دلایل این آسیب با بیان اینکه «در ایران مردان معمولاً کمتر خانه را ترک میکنند مگر اینکه با فشارهای زیادی مواجه باشند.» عنوان میکند: «دلایل متعددی برای ترک خانه توسط مردان متاهل وجود دارد چراکه این مسئله اصلاً تک عاملی نیست. در میان مجموعه عوامل اعتیاد یکی از عوامل اصلی است، اعتیاد میتواند سبب ناتوانی در تامین هزینههای زندگی شود و در نهایت منجر به ترک منزل توسط مرد خواهد شد.
این مددکار اجتماعی ادامه میدهد: «ازدواجهای تحمیلی و بیکاریِ مرد از عواملی هستند که میتواند سبب ترک خانه شود. حتی خشونتهایی که ممکن است توسط زن به مرد تحمیل شود از دلایل دیگر این مسئله است. ورشکستگی و شکست در کار و امور اقتصادی عامل محرکی برای ترک منزل است. گاهی تنشهای بیش از حد میان مرد و فرزندان از عوامل ایجاد این آسیب است.»
خودکشی و ترک منزل مردان یکی از نتایج نابهسامانی اقتصادی است
درهمینباره قراییمقدم میگوید: «بهقول حضرت سعدی «بر احوال آن مرد باید گریست، که دخلش بود نوزده و خرج بیست»، وضعیت اقتصادی، تامین معیشت، ریزش جامعه به زیر خط فقر از مهمترین عوامل فرار مردان از خانواده است. وقتی معیشت خانواده با مشکل مواجه شود و خواستههای اعضای خانواده محقق نشود آسیبهای جدی همراه دارد. وقتی هدف در زندگی زیاد شود اما وسیله رسیدن به هدف وجود نداشته باشد از سر ناچاری مردان یا به ترک خانه دست میزنند و یا اقدام به خودکشی میکنند.»
او ادامه میدهد: «خودکشی و ترک منزل توسط مردان یکی از آثار و نتایج نابهسامانی اقتصادی و شکاف طبقاتی است؛ بهخصوص برای کسانیکه جزو طبقه متوسط بودند و قبلاً میتوانستند خواستههای خانواده را تامین کنند اما الان به دلیل مشکلات اقتصادی چنین امکانی را ندارند، بهقول معروف وقتی مردی شرمنده خانواده میشود درگیر چنین آسیبهایی خواهد شد. حتی مردانی هستند که زیر فشارهای اقتصادی طلاق میگیرند و به خانواده اولیه و پدر و مادر خود برمیگردند.»
در ادامه موسوی چلک درباره پیامدهای ترک منزل توسط مردان میگوید: «پیامد این مسئله اول روی بچههاست چراکه بچهها به هر دوی پدر و مادر نیاز دارند، اما وقتی پدر خانه را ترک کند مادر بار بیشتری را روی دوش میکشد و این مسئله میتواند آسیبهای جدی داشته باشد. اگر زن شاغل نباشد و حمایتی نداشته باشد مشکلات متعددی سر راه زندگی او قرار میگیرد، ممکن است برای جبران وضعیت پیش آمده درپی شغل و درآمد بیشتر باشد و همین مسئله کمک میکند مراقبت از فرزندان کمتر شود، این کاهش مراقبت میتواند آسیبهای بیشتری را برای خانواده ایجاد کند.»
رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ایران بیان میکند: «همچنین مردی که از خانه را ترک میکند، پایگاه و منزلت اجتماعیاش خدشهدار میشود، طبیعتاً در تعامل با دیگران و ایفای نقشهای اجتماعی دچار مشکل خواهد شد، اگر هم جایی برای زندگی نداشته باشد طبیعتاً هزینههای زندگیاش افزایش پیدا میکند و اگر توان تامین این هزینهها را نداشته باشد ممکن است با کارتن خوابی و بیخانمانی مواجه شود، همین مسئله مشکلات دیگری هم برای او ایجاد میکند، مثلاً ممکن است در قاچاق و توزیع مواد مخدر و سایر جرائمی از این دست شرکت کند.»
شمارابه خدابه اوضاع مردم .گرانیهابیکاری بیپولی گرسنگی اعتیاد فشارگرانیهاوهزاراران مشکل ات مردم رسیدگی کنید.من میشناسم خاتواده ای راکه یک سال است گوشت نخورده.این چه اوضاعی است
دقیقا ۴۲ سال هست همینطوره
آری برادر.مسئولین مملکت ما . مسئول افزودن حقوق کارکنان دولت ورفاه آنانند در قبال سایر اقشار جامعه مسئولیتی ندارند.
دقیقا همینطوره .بنیاد مسکن متولی ساخت مسکن هروز قیمت رو بالا میبرند و وقتی میگیم چرا هروز قیمت رو بالا میبرین و طلب وقت میکنیم میگویند به مربوط نیست باید پرداخت کنی وگرنه امتیازت صلب میشه و بند ج هم حذف میشه
خدایا مسببان بدبختی این مردم را نابود وعذاب آخرت را از آنها دور نکن
پس نتیجه میگیریم که خاک بر سر مسعولینی که آب از سر مملکتشون گذشته و آنها کک شان هم نمیگزد. مملکتی که کارگرش ماهانه سه تومن حقوق بگیرد و مسعولش خدا تومن همین میشود. مملکتی که اینهمه سرمایه دارد ومردمانش اینچنین زندگی کنند خرابه ای بیش نیست
حکومت در همه موضوعات به انتهای یک هیچ بزرگ رسیده است و با رها کردن وضعیت معیشتی مردم و بیتوجهی کامل به آن ،خود را برای آینده ای تاریک آماده میسازد.
صدر در صد زندگی خصوصی مردم به کسی ربطی نداره وکسی حق سرک کشیدن در حریم خونه کسی رو نداره ولی رفاه واسایش وامنیت وسلامت روحی مردم صد در صد به عهده شماست زیرا اداره کشور رو به دست گرفتید وقسم یاد کردید برای ابادانی واسایش مردم این مطلب رو روزی هزار بار با خودتون زمزمه کنید تا فراموش نکنید وقتی مسولیت مردم رو گردن گرفتید باید ثابت کنید توانشو داشته اید مدیریت خوب انجام دهید
دیدگاه خود را اینجا بنویسید: ننوشتید هم زیاد مهم نیست چون منتشر نمیشه :))))
منتشرهم بشه دردی از مردم درمان نمیشه
درود بر 55 آنلاین
باید به این مسئولین گفت شما که مملکت داری بلد نیستید یا نمیتوانید کار بکنید این ملت بدبخت چه گناهی کرده اند که جور وستم بکشند