در مرداد ماه سال گذشته صدور مجوز سازمان سینمایی برای یک اینفلوئنسر اینستاگرام (یا به زبان رایج یک شاخ اینستاگرامی) با حجم زیادی از نقد و حاشیه همراه شد.
محمد امین کریمپور فعال اینستاگرامی است که بیش از 4 میلیون و 700 هزار فالوور دارد و محور فعالیتش هم ساخت ویدئوهای طنز و اخلاقی کوتاه است، حال که فیلم «حکم تجدید نظر» به کارگردانی او و تهیهکنندگی رضا کریمی ساخته و اکران شده است بر اساس اعلام سایت سمفا تا به امروز فیلم حدود 190 میلیون تومان فروخته است (13 روز بعد از اکران). این آمار نشان میدهد که فیلم در گیشه مورد توجه قرار نگرفته است. اگرچه ژاله صامتی، همایون ارشادی، فرید سجادی حسینی، گیتی قاسمی، زیبا کرمعلی، آیدین خطایی، شاهرخ فروتنیان و آرش عدلپرور (خواننده پاپ) بازیگران این فیلم هستد.
سال گذشته زمان جنجالهای مربوط به صدور مجوز ساخت به صراحت در یادداشتی نوشتم بگذاریم «جناب شاخ» هم فیلمش را بسازد، چرا که نه ؟ و در آن اشاره کردم: «چه اشکالی دارد یک شاخ اینستاگرامی فیلم بسازد؟ این اتفاق تصمیم شخصی اوست و مسئولیت تمام پیامدهای آن متوجه خود او و همراهان او (تهیهکننده، سرمایهگذار، بازیگران، عوامل و ...) در این فرآیند است. البته به شرط این که سرمایه آن دولتی یا منتسب به نهادهای دیگر حکومتی نباشد.
در شرایط کنونی هر کسی که بتواند از راه سالم و درست سرمایهای (از طرف بخش خصوصی) به سینمای ایران وارد کند و مطابق با ضوابط بتواند فیلمی بر چرخه تولیدات سینمای ایران اضافه کند باید ورود او را خوش آمد گفت. البته این اتفاق تا زمانی خوشایند است که سرمایه از طرف بخش خصوصی باشد اما اگر قرار است با رابطه و رانت، پول آن از بیت المال تامین شود طبیعتا بسیاری بهتر و شایستهتر از او وجود دارد که باید این اتفاق برای آنها رقم بخورد.»
تقریبا یک سال قبل از کریمپور "سحر قریشی" گفت که تصمیم دارد تا آخر سال اولین فیلم سینماییاش را بسازد (سال 1398) ، آن موقع هم این خبر با اعتراضات و البته بیشتر نکات طنز و شوخی همراه شد و همان موقع در یادداشتی ذکر کردم: بگذاریم «سحر قریشی» فیلم سینمایی بسازد امروز هم بر همان موضع قبل هستم.
واقعیت این است که مقدسسازی از هیچ حرفه و شغلی درست نیست و علی الخصوص در زمینههای هنری از اساس کار غلطی است. این که ذکر شود با ورود یک شاخ اینستاگرامی به جرگه فیلمسازی فاجعهای رخ داده و فریاد "وامصیبتا" سر دهیم با هیچ معیار منطقی همخوان نیست.
حال بعد از اکران فیلم، این اتفاق یک پیام جالب توجه دارد: اگر بیش از 4 میلیون و 700 هزار فالوئر (دنبال کننده) در اینستاگرام هم داشته باشی و در این مدت اخیر تمام فعالیت صفحه اینستاگرامیات متمرکز بر اکران فیلم هم باشد باز دلیل نمیشود که مخاطب به سینما برود و فیلمت را ببیند.
بهر جهت اکران فیلم اینفلوئنسر اینستاگرام از چند منظر قابل بررسی و تامل است که از جنبه های مختلف میتوان به آن پرداخت. سینما و فیلمسازی با ساختن ویدئوهای کوتاه طنز تفاوت زیادی دارد، در سینما مخاطب وقت و هزینه میگذارد تا فیلمی را ببیند اما در اینستاگرام اگر حوصله داشته باشد می بیند و اگر هم نه به سرعت عبور میکند.
بر این باورم که اگر این معروفیت فضای مجازی نبود این فیلم همین رقم فروش هم به دست نمیآورد، و البته این مقایسه هم جالب است که فیلم "خون شد" مسعود کیمیایی، فیلمساز باسابقه و مشهور سینمای ایران در زمان بسیار طولانیتر (حدود 8 ماه اکران) فقط 195 میلیون تومان فروش داشته است!
آنچه معلوم است این است که اگرچه بسیاری از قواعد بازی در زمان معاصر عوض شده است ولی همچنان خود فیلم است که پرفروش بودن یا استقبال مخاطب را رقم میزند. هر اندازه هم که معروفیت داشته باشید باز دلیلی بر توجه مخاطب به یک فیلم نخواهد بود مگر آنکه خود فیلم یک اتفاق خاصی را داشته باشد.
البته در سینمای ایران انصافا بسیاری از این قواعد همیشه شکسته شده است و گاهی اوقات فیلمهایی پرفروش شده اند که همگان را به تعجب وا داشته است.
گویا فرمول جوابگوی این 2 دهه اخیر سینمای ایران فیلمهای کمدی است که به مسائل و تابوهای اجتماعی، فرهنگی، سیاسی جامعه از منظر طنز نگاه بیاندازد. همین امسال فیلم دینامیت و گشت ارشاد 3 نمونه هایی از این اتفاق هستند که علی رغم کرونا ، بحران اقتصادی و ... همچنان مخاطبانی ثابت برای خود دارند و میتوان گفت مخاطب دوست دارد بخندد.
نویسنده : کاوه معینفر
دیدگاه تان را بنویسید