زهرا رضازاده، دانشآموخته روانشناسی و فعال حقوق زنان
هیئت دولت دوازدهم در تاریخ ۱۳۹۹/۱۰/۱۴ لایحه حفظ کرامت و حمایت از زنان در برابر خشونت را تصویب نکرد.
بعد از ۱۰۶ روز معاون رئیسجمهور در امور زنان و خانواده البته در دولت یازدهم یادشان آمد که "ای بابا لایحهای که سالهاست به دست دولت یازدهم و دوازدهم چرخیده و خاک خورده، هنوز هم معلق و پادرهواست و حتی به مجلس همم اعلام وصول نشده".
رئیس فراکسیون زنان در مجلس هم یادشان آمد که به ایشان یادآوری کنند "شما علاوه بر اینکه ابتکاری نداشتید فراموشی هم گرفتهاید و یادتان رفته که این لایحه سالها در دولت شما سرگردان مانده و اخیراً به مجلس رسیده است."
حال میگویند با یک فوریت این لایحه به تصویب رسیده و در فرآیند تصویب نهایی مجلس و نظرات تخصصی کمیسیون مربوطه است. ما که هرچه پرسیدیم و گشتیم سوالمان بیجواب ماند که خب حالا چه؟ تصویب شد؟ نشد؟ کی می شود؟ چیزی دستگیرمان نشد! حال اینجا چقدر خاک بخورد و بچرخد و بچرخد الله اعلم؟
تمام اینها را گفتیم تا بگوییم ۱۰سال از عمر زنان بیدفاع این سرزمین در قفسهها و کشوها و فایلهای اداری شما خاک خورد و خاک خورد و خاکستر شد. در این ۱۰سال با اینهمه مدعی و ادعا نتوانستید یک لایحه را به قانون تبدیل کنید فقط بگویید چند ۱۰ماه و ۱۰سال دیگر از رویاهای زنان این سرزمین باید بسوزد و خاک و خاکستر شود تا قانونی به نام《کرامت و حمایت از زنان》 این آب و خاک، قانون شود؟ چند زن و دختر دیگر باید سر بریده شوند و بینام و نشان با آتشی به خاکستر بدل شوند تا این قانون، قانون شود؟!
حداقل بگویید بدانیم و تا آن روز، دست از رویابافیِ آرزوهای محال برداریم. حداقل بگویید تا گوشبهزنگ، بخوابند زنان بیپناه این سرزمین تا مبادا شبی و صبحی و طلوعی و غروبی خونین پرپر نشود؛ تمام آنچه رویا بافته بودند.
اگر هنوز معلق ماندهاید و معلق مانده است-قانون کرامت و صیانت از زنان عفیف ایرانم- کمی عجله کنید. نفسهایی به شماره افتاده است از اضطراب زنکشی و ناموسکشی و...
به ۲۵نوامبر/۴آذر، روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان که نرسیدید، نمیرسید، اصلاً نخواهید رسید؛ چون جهان را قبول ندارید چه رسد به تقویمش! و این روز، روز زنان سرزمین من نیست؛ چرا؟ ای بابا! کدامش بود که این باشد؟! پس لااقل به بهار سبز این سرزمین برسید تا شاید کمتر سفره هفتسینی به ماتم بنشیند و کمتر کودکی یتیم مادر و در وحشت مرگ خواهر باشد. کمی عجله کنید خیلیخیلی دیر شده است!
عشقورزی در سرشتم بود اما این جهان/فرصت اثبات استعداد را از من گرفت/شهرت آوازخواندن در گلویم داشتم/ بیمحابا قدرت فریاد را از من گرفت/من برای خلق آزادی به دنیا آمدم/طبع خلاقیت و ایجاد را از من گرفت/من به عشق و گندمِ خاکِ تو ایمان داشتم/خانه موروثی اجداد را از من گرفت/من برای زندگی بینقص جنگیدم ولی/با تمام سعی خود ایراد را از من گرفت...(سرودهای از فاطمه دوگوهرانی)
دیدگاه تان را بنویسید