بالاخره به مرگ هم عادت کردیم. مرگ هر روز حدود 600 ایرانی را در آغوش میگیرد و ما نگاه میکنیم تا روز بعد دوباره مرگ جلویمان رژه برود. تعداد فوتیها به معنای واقعی کلمه تبدیل به عدد شدهاند و دیگر هیچ حسی را در ما به جوشش در نمیآورند.
مسئولین که برایشان فرق نمیکند، آنها در هر حالتی تصمیمات یکسان میگیرند. حالا میخواهد تعداد فوتیهای کرونایی 5 باشد یا 600.
مردم هم هیچ کاری به آمار و شرایط قرمز کرونایی ندارند. ماسک نمیزنند، مهمانی میروند، مراسم میگیرند و انگار نه انگار که کرونا به کشور زده است.
کرونا رسما به کشور حمله کرده است و همه بیخیال نشستهایم و نگاه میکنیم که چگونه عزیزانمان ازدست میروند. اگر این حس عادت ادامه پیدا کند، نه تنها ما کرونا را شکست نمیدهیم بلکه این ویروس هر روز در یک لباس، شانههای ما را به خاک خواهد مالید.
ما نباید اینقدر راحت بمیریم. وقتی میشود با ماسک، مهمانی نرفتن، دورهمی نگرفتن، واکسن زدن و ... جلوی مرگ را گرفت، چرا این همه سهل انگاری میکنیم و اجازه میدهیم کرونا ما را در آغوش بگیرد.
البته ما دست به عادت کردنمان خوب است. چندان علاقه نداریم مشکلات را حل کنیم بلکه تلاش میکنیم به آن عادت کنیم. آلودگی هوا را ببیند. اینقدر راهکاری برای آن پیدا نکردیم که دیگر به آن عادت کردهایم. همه میدانیم زمستان که میآید دیگر نباید منتظر برف باشیم. بلکه باید خود را برای هوایی پر از دود آماده کنیم. عادت کردهایم به جای آدم برفی، آدم دودی بسازیم.
ما به گرانی عادت کردهایم. روند عادی شدن گرانی در ایران هم روش مشخصی است. آن قدیمها یکم غر میزدیم. الان در فضای مجازی جک و کمپین میسازیم و بعد عادت میکنیم.
اینقدر به گرانی عادت کردهایم که هرچه قیمت یک کالا گرانتر بشود ما آن را بیشتر میخریم که خدای ناکرده ضرر نکنیم. ما حتی اینقدر عادت کردهایم که به راحتی شعارهای همه نامزدهای انتخابات مختلف را باور میکنیم. عادت کردهایم که باور کنیم. عادت کردهایم نمایندهای بگوید برای یک شهر هزار نفری فرودگاه میسازد. عادت کردهایم رییس جمهوری بگوید ابر مشکلات را برای همیشه از سر ایران دور خواهد کرد.
بیایید حداقل برای اولینبار عادت، عادت کردن را تکرار کنیم و مقابل مرگ بایستیم و اجازه ندهیم به همین راحتی بر روی سرمان پرواز کند.
آمارتلفات کروناازهفتصدنفرهم بالاتررفت!