ارسال به دیگران پرینت

منافع ملی ایران و تحولات افغانستان

فرصتی استثنایی و تاریخی برای ایران فراهم آمده. غرب و غرب گرایی در افغانستان شکستی مفتضحانه را تحمل کرده است. در این چند روز مردم افغانستان از گلایه های دیرینه دست برداشته و با درک خیانت آمریکا به آنان، همه جانبه دست نیاز عاطفی و روحی به ایران دراز کرده اند. ما ایرانی باید این دست را به گرمی بفشاریم.

منافع ملی ایران و تحولات افغانستان

در ایران چه در گذشته و چه در عصر حاضر، چه در میان روشنفکران و دانشگاهیان و چه میان دیپلمات ها، درک دقیق و درستی از منافع ملی ایران در افغانستان وجود نداشته؛ معدود کسانی بودند مانند چنگیز پهلوان که تعریف درستی از منافع ملی ایران در افغانستان ارائه داده اند، اما منافع ما در افغانستان چیست؟

منافع ما در افغانستان، برقراری نزدیکترین مناسبات سیاسی و اقتصادی و حتی نظامی با افغانستان در محور پیوندهای فرهنگی و تمدنی است، همان هدفی که ترکیه در جمهوری آذربایجان به آن رسیده است، اگرچه باتوجه به فقر افغانستان و تکثر قومی و مذهبی آن و ورشکستگی دولتش، کار ایران در افغانستان به مراتب سخت تر و انگیزه هایش نیز شاید کمتر باشد، اما هدف گذاری و جهت گیری یک سیاست خارجی مبتنی بر منافع ملی ایران در افغانستان، نباید جز این باشد.

مشکل کار اینجاست که سخن گفتن از اشتراکات و پیوندهای مدنی و فرهنگی در ایران و افغانستان با سو تفاهم ها و تنش هایی همراه بوده و این گویا منجر به دلسردی در میان ما ایرانیان شده است که تصور کنیم پیوندهای فرهنگی و مدنی مان قابل اعتنا و سرمایه گذاری نیستند، اما با این وجود رکن رکین سیاست خارجی ایران نسبت به افغانستان بایستی ایجاد اتحاد همه جانبه بر محور پیوندهای مدنی و فرهنگی باشد.

افغانستان به عنوان کشوری با هویت فرهنگی مشترک با ما، ایران را به چین و آسیای مرکزی و کمربند فارسی متصل می سازد که به کشمیر و تورفان چین و پامیر می رسد، رهاسازی افغانستان در چنگال نیروهای ضد فرهنگ نوروز، خطایی بس بزرگ و استراتژیک خواهد بود. در این میان، تحولات اخیر برای ایران تهدیدی است که با هوشیاری و تعمق می تواند به فرصتی تاریخ ساز تبدیل گردد.

پس از دویست سال استعمار غرب که عامل اصلی جدایی و افتراق ایران و افغانستان بود با نکبت و فضاحت افغانستان را ترک کرده است. حال انتخاب باماست آیا می خواهیم از خلا حضور غربی ها استفاده کرده و در کنار مردم افغانستان بایستیم و یا می خواهیم به سود پاکستان و قطر و ترکیه و سعودی و عامل و کارگزار اجرایی شان یعنی طالبان، کنار بکشیم.

فرصتی استثنایی و تاریخی برای ایران فراهم آمده. غرب و غرب گرایی در افغانستان شکستی مفتضحانه را تحمل کرده است. در این چند روز مردم افغانستان از گلایه های دیرینه دست برداشته و با درک خیانت آمریکا به آنان، همه جانبه دست نیاز عاطفی و روحی به ایران دراز کرده اند. ما ایرانی باید این دست را به گرمی بفشاریم. بله تعامل و ایجاد و حفظ کانال های ارتباطی با طالبان مثبت بوده و می تواند در کاهش خشونت علیه مردم افغانستان موثر باشد، هم چنین عدم دخالت نظامی در افغانستان بی تردید اقدامی سنجیده بوده و جای تعجب دارد که برخی تحلیلگران، هر انتقادی به سیاست ایران در قبال افغانستان را با این کلیشه توخالی پاسخ می دهند که توقع داشتید در افغانستان بجنگیم؟ خیر چنین توقعی نبود و نیست، ارتباط با طالبان هم مثبت و ضروری بوده ولی تطهیر طالبان چه توجیه و مبنایی دارد؟! رها سازی مردم افغانستان و پشت کردن به انان و نگاه به مسائل افغانستان از زاویه صرف خروج آمریکا، نادرست و غیر سازنده است.

ایران باید کانال های ارتباطی خود را با طالبان حفظ کرده و طالبان را به تعامل سازنده با سایر جناح های سیاسی افغانستان فرا بخواند، تاکید نماید که انحصار قدرت به وسیله طالبان و انتقال قهر آمیز قدرت را نمی پذیرد و نیز ما باید دیپلماسی فرهنگی و ارتباط رسانه ای خود با مردم افغانستان را تعمیق ببخشیم، باید امروز در کنار مردم پشتون جلال آباد باشیم که به درستی از پرچم ملی خود در برابر پرچم یک گروه صیانت کردند باید در کنار هزاره ای باشیم که حق دارد از تعدی به مجسمه شهید مزاری عزیز جگر خون گردد و باید در کنار احمد مسعود فرزند قهرمان ملی افغانستان و اسطوره معاصر حوزه تمدنی مشترک مان قرار بگیریم و تا طالبان عملا به روند صلح و پذیرش دولت انتقالی فراگیر نپیوستند، دولت قانونی افغانستان به رهبری امرالله صالح را به عنوان دولت مشروع و برخاسته از قانون اساسی بشناسیم.

منبع : انتخاب
به این خبر امتیاز دهید:
بر اساس رای ۰ نفر از بازدیدکنندگان
با دوستان خود به اشتراک بگذارید:
کپی شد

پیشنهاد ویژه

    دیدگاه تان را بنویسید

     

    دیدگاه

    توسعه