اشرف غنی کابل را ترک کرد و طالبان به راحتی بر جان، مال و ناموس مردم افغانستان مسلط شد. هنوز معلوم نیست اشرف غنی با همسرش بی بی گل به کجا پناهنده شدند اما سیاست فارسی ستیزی او، میراثی برای حکومت طالبان است. اشرف غنی یک پشتون بود و این ویژگیاش مانع از آن بود تا دیگر اقوام افغانستان را در قدرت بپذیرد. پشتونها قرنها مانع از آن شدهاند که صدای دیگری در افغانستان شنیده شود. هر صدایی غیر از پشتون که در افغانستان شنیده شده است با تلاشهای بسیار و بعضا مسلحانه تاجیکها و هزارهها بوده و به بیان بهتر ثمره نثار خون آنان در این راه بوده است. نخبگان پشتون هیچوقت راضی به مشارکت دیگر اقوام در اداره امور افغانستان نبوده و نیستند. این سیاست پشتونها در راستای سیاست ایران ستیزی آنهاست که در طول تاریخ داشتهاند.
وانهادن افغانستان به طالبان توسط دولت اشرف غنی، این گزاره را تقویت میکند که نخبگان پشتون از قدرت یافتن تاجیکها و هزارهها، این دو قوم فارسی زبان افغانستان، هراسان شدهاند و طالبان را ابزاری بهتری برای سرکوب آنان یافتهاند و به همین دلیل قدرت را به راحتی به آنان واگذار کردهاند و بعضا در حال همکاری با طالبان هستند. افغانستان بیش از آن که دچار تحجر مذهبی باشد، مبتلا به فاشیسم قومی است و این فاشیسم قومی قوم پشتون است که عامل داخلی تسلط طالبان بر افغانستان است.
در روزهای اخیر، بسیاری از نخبگان غیرپشتون مانند ژنرال بسم الله محمدی، سرپرست وزارت دفاع و دیگر نخبگان غیر پشتون در افغانستان اعلام کردند که دولت غنی به آنها از پشت خنجر زده است. طالبان با اینکه رسما خونریزی نکرده یا افعال و اعمال متحجرانه مرتکب نشده است اما گزارشهایی در دست است که طالبان قوم خاصی را به مناطق خاصی میکوچاند. طالبان همچون دیگر حاکمان پشتون افغانستان به دنبال یکدست سازی قومی است. قتل عام مردم در مزارشریف و قتل عام پکاولنگ از جمله پاکسازیهای قومی طالبان در دوران حکومت اول خود بر افغانستان بود. همچنین در آن دهه طالبان مانع از آن میشد تا تا زبانی غیر از پشتو در افغانستان به کار رود. مولوی نیازی از رهبران طالبان در آن عصر اعلام کرد که ازبکها به ازبکستان، تاجیکها به تاجیکستان و هزارهها به گورستان باید بروند. بنابراین پیشینه غیرپشتون ستیزی در طالبان بسیار قوی است. در ماه گدشته هم طالبان 400 خانواده تاجیک را از قندوز کوچ اجباری داد و به بیان بهتر اخراج کرد.
این فاشیسم قومی که طالبان بازوی مذهبی آن است، در گذشته و حال نیز توسط دیگر نیروهای سیاسی پشتون اجرا میشده است. پروژه ناقلین، برنامه اسکان قبایل پشتون در شمال افغانستان است از زمان امان الله شاه تا امروز، به دست حکومتهای مختلف در افغانستان پیگیری شده است. پتشونها عمدتا در جنوب این کشور زندگی میکنند. از سال 98، سازمان ملل جمعی از پشتونهای پاکستان را به شمال افغانستان فرستاد و به نظر میرسد که نقش این پشتونها در سقوط مناطقی که در دهه 70 به دست طالبان نیفتاده بود هم کم نباشد.
فاشیسم قومی پشتون در دولت غنی هم نمود بالایی داشت. شخص اشرف غنی با زبان فارسی دشمنی داشت و ایرانیان را دزد این زبان میدانست. وزارت حج و امور اوقاف نیز زبان فارسی را از نشست علمای این کشور حذف کرد. در دولت او از هزارهها بسیار آزار دیدند و دولت غنی به بهنانه سقوط بالگرد نظامی، به بهسود که از مناطق هزاره نشین است لشکرکشی کرد و مردم را مورد آزار و اذیت داد. غیرنظامیان شیعه در این شهر چندین بار مورد حمله قرار گرفتند و چندی از آنان کشته شدند. دولت غنی در برابر حملات به هزارهها جز سکوت کاری نمیکرد.
با این پیشینهای که طالبان و نخبگان سیاسی پشتون داشتند، به نظر میرسد عامل داخلی تسلط طالبان این است که نخبگان پشتون با طالبان به ائتلاف رسیدهاند تا سلطه خود بر افغانستان را ادامه دهند. در این وضعیت دیگر اقوام این کشور مورد آزار و اذیت قرار خواهند گرفت و فرهنگ نوروز و زبان فارسی در افغانستان از میان خواهد رفت. دولت ایران به عنوان حافظ فرهنگ ایرانی باید تدبیری بیندیشد تا از ایرانی تباران در همسایه شرقی محافظت شود.
سجاد کمالی/ پژوهشگر علوم سیاسی
دیدگاه تان را بنویسید