نویسنده: حمیدرضا سروری
دروازۀ شیر یا شرزه دروازه(Sharza Darwaza) در دژ بیدر جای دارد و به دلیل وجود دو نقش برجستۀ قرینهوار روی تاق ورودی دروازه به این نام نامبردار شده است. دو نقش برجستۀ مورد نظر نقش دو شیر یا چهبسا ببر است و تا اندازهای از نظر شکل و ترکیب به نقش ببرهای روی تاق قصر تختمحل در همین دژ بیدر شبیه است. نکتۀ جالب در مورد این دروازه اینکه با کاشیهای ایرانی تزئین گردیده است. کاشیکاران ایرانی کارگاه کوچکی را در دژ بیدر درست کرده بودند و با استفاده از کاشیهای ساخت خود کار تزئین تختمحل و شرزه دروازه را برعهده داشتند. تکههایی از این کاشیها در موزۀ دژ بیدر که مقابل رنگینمحل جای دارد به نمایش درآمدهاند. کاشیها به رنگهای زرد، قهوهای، سپید و لاجوردی هستند و در بیشتر موردها دارای نقشمایههای هندسی و گیاهی هستند و در یک مورد ویژه روی کاشی نقش یک طاووس دیده میشود. علیالصوفی و شکرالله قزوینی دو تن از کاشیکاران برجستۀ ایرانی بودند که طی دورۀ فرمانروایی بهمنیان بناهای آنان را با کاشی تزئین میکردند.
کاشیهای شرزه دروازه به رنگهای سبز و آبی هستند و بسیار با سلیقه با نوارهای زرد و سپید تزئین شدهاند. روی نقشبرجستههای شیران و زیر رخبامهای بالای دروازه و در زیر بخشی که با کاشی تزئین شده است. قاب دراز سیاهرنگی دیده میشود که بخش بالایی روی تاق دروازه و روی پنجرهها را میپوشاند. درون این قاب کتیبهای به پارسی و عربی به خط ثلث، متعلق به دورۀ فرمانروایی محمدشاه بهمنی و به سال1503م. نگاشته شده است. متن کتیبه چنین است:
ای زمین آستانت آسمان ملک و دین- آسمانی آسمان گرنقش بندد بر زمین
اشکوب اولت سمیع سموات طباق- نقش درگاه تو طبتم فادخلوها خالدین
طاق درگاه تو طغرایست بر منشور ملک- رسم ارکان تو بنیادیست بر ارکان دین
حلقۀ درگاه جاهت گوشوارۀ عز و جاه- پایۀ صدر رفیعت دستگاه ملک و دین
بانی هذا الباب ایاز المخاطب بسفیخان کوتوالیک فی سنه تسع و تسعمایه کتبه محمودشاه بن محمدشاه السلطان البهمنی
در واقع به این موضوع اشاره میکند که دروازه در سال1503م. در زمان فرمانروایی محمودشاه بهمنی به وسیلۀ کوتوالبیگ ساخته شده است.کوتوال(کُتوال) در اصل واژهای سانسکریت به معنای محافظ شهر و دژ است. کوتوال در دورۀ بهمنیان از منصبهایی بود که نقشی اساسی در بسیاری از مسائل سیاسی و اجتماعی بازی میکرد. به نظر میرسد کوتوال در دورۀ شاهان گوناگون وظیفههای گوناگونی را برعهده داشته است. به طورکلی و با توجه به اینکه کوتوال منصبی نظامی به حساب میآمد، وظیفههای او را میتوان با وظیفههای رئیس پلیس در دورۀ معاصر مقایسه کرد. اصلیترین وظیفۀ کوتوال حفظ نظم و نظارت بر اجرای درست قانون در شهر بود. رئیس کوتوالان هر شهر صدرکوتوال یا کوتوالبک نام داشت. او نفوذ و قدرت فراوانی در شهر داشت. به جز سیفخان که به نام او درکتیبۀ شرزه دروازه اشاره شد درکتیبهای متعلق به سال816ه،که مربوط به بنای یک مسجد در شهر مِرَج، واقع در ایالت ماهاراشترای امروزی است از فردی به نام سهیل سلطانی سخن رفته است که کوتوالبک(کوتوالبیک/بیگ) شهر و چهبسا بانی مسجد مورد اشاره بوده است. بیان نام این افراد درکتیبههای مورد اشاره و اقدام آنان به کارهایی از قبیل بنای مسجد، نشاندهندۀ اهمیت و اعتبار کوتوال در این دوره است. صدر کوتوال، به ویژه در پایتخت، در واقع حاکم شهر به حساب میآمد. افرادی که به این منصب گماشته میشدند همگی از سرداران و امیران برجسته بودند. قیرخان در دورۀ حسن گنگو(کانگو) بهمنی پایهگذار دودمان بهمنی، یوسف عادلخان در دورۀ محمدسوم و قاسم برید در دورۀ محمودشاه از برجستهترین این صاحبمنصبان بودند. صدر کوتوال وظیفههای خود را به وسیلۀ افرادی که تحت امر او بودند انجام میداد. این افراد در منابع کوتوال نامیده شدهاند. به گفتۀ نیکیتین، در دورۀ محمد سوم در شهر بیدر هر شب هزارکوتوال با تجهیزات کامل و چراغ به دست از شهر نگهبانی و پاسداری میکردند. مراقبت از نظافت و آبادانی شهر، نگهداری از بازار، تنبیه دزدان و حرامیان، نگهبانی از زندانها و گاه اجرای مجازاتهای مشخص شده از جانب قاضی، برخی دیگر از وظیفههای کوتوال بود (معصومی،1389: 92-91).
کتیبۀ دیگری در امتداد این باند کتیبهدار شرزهدروازه زیر برجهای دیدهبانی به چشم میخورد و از آنجا که روی کاشیها نگاشته شده به مقدار بسیار زیادی از بین رفته است. نوشتههای این بخش به رنگ سپید روی زمینۀ آبی رنگ است. در بخشهای باقیمانده میتوان نوشتهها را چنین خواند: مقیم در سلطانی...ثانی...محکم بنیاد او ک سیفخان ثانی... ایوانی بارگ سلطانست.
شرزه دروازه درارای نقارهخانه(تالار موسیقی) است و این بخش به وسیلۀ پلههایی که پشت برج دروازه جای دارد قابل دسترسی است. در این بخش تزئینات گچبری هم وجود دارد، پنجرههای کوچک این بخش دارای قابهایی از سنگ سیاه است و این پنجرهها بر فضایی احاطه دارند که دشمن میتوانسته بر آن حمله برد و از این رو این پنجرهها نقش برجهای دیدهبانی را برای زیر نظر گرفتن اطراف داشتند.
شرزه دروازه در دورۀ فرمانروایی اورنگزیب و پس از اینکه بیدر بخشی از قلمرو گورکانیان گردید مورد مرمت قرارگرفت و جالب اینکه در زمان فرمانداری شخصی به نام مختارخان حسینی سبزواری، فرماندارگورکانی بیدر و به سال1683م. بخشهایی نیز به آن افزوده گشته است.
کتابنامه
معصومی،محسن.1389. فرهنگ و تمدن ایرانی- اسلامی دکن در دورۀ بهمنیان، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی. صص92-91.
Yazdani,Gholam.1947,Bidar its History and Monuments,London:Oxford University Press,pp:32-33.
دیدگاه تان را بنویسید