شمارش معکوس برای جریانهای اصولگرا و اصلاحطلب آغاز شده است و هر کدام با سرعت بیشتر رکاب میزنند تا در خرداد پر حادثه بتوانند از خط پایان انتخابات عبور کنند و کاپ ریاست جمهوری را بالای سر بلند کنند. اما با توجه به تجربه انتخابات اسفند ۹۸ مسیر چندان هموار نیست و بار دیگر معضل مشارکت انتخابات بر سر زبانها افتاده است. محمد عطریانفر عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران که معتقد است اصولگرایی و اصلاحطلبی هیچگاه به پایان نمیرسد، نگرانیها درباره کاهش مشارکت در انتخابات را یک نگرانی بیمورد میخواند و معتقد است نهایتا مشارکتی بالا ۵۰ و حتی ۶۰ درصد رقم خواهد خورد.
او معتقد است ظریف به عنوان گزینه مطرح برای ریاست جمهوری میتواند مورد وفاق دو جریان قرار بگیرد و اتفاق سال ۶۸ و اجماع درمورد کاندیداتوری و ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی اینبار درباره ظریف اتفاق بیفتد.
در این گفت و گو پای اختلافات میان اصلاحطلبان و دوگانه اتحاد ملت و کارگزاران نیز به میان آمد و عطریانفر گفت: اختلافات کارگزاران و اتحاد ملت از جنس اختلافات درون خانوادگی است. او البته اتحاد ملتیها را فزند خواندهتر برای خاتمی معرفی کرد و گفت درحالی که تفکر خاتمی به کارگزاران بیشتر نزدیک است اما حزب اتحاد ملت خود را فرزندخواندهتر میداند.
*آقای عطریانفر! سال ۹۶ شعار عبور از اصلاحطلبی و اصولگرایی سر داده شد و به نظر می رسد این شعار هنوز هم در بین مردم تکرا رمی شود. به نظر شما آیا در انتخابات پیش رو باید دو جناح دستها را بالا ببرند و پایان اصلاحطلبی و اصولگرایی را اعلام کنند؟
خیر. اصولگرایی و اصلاحطلبی هیچ وقت تمام شدنی نیست. قطبی بودن همواره در حرکتهای اجتماعی و مردمی و پیشتازی و رهبری و اداره کشور همیشه وجود دارد، نظام تقسیم بندی همیشه وجود دارد، اگر امروز تمامی اصلاح طلبان را از منتها الیه مثبت تا منفی در یک کشتی جمع کنید و آنها را در دریا غرق کنید و کشور را یکپارچه نه به دست جریان اصولگرای معتدل بلکه به دست محمدرضا نقدی، جلیلی و الله کرم دهید، فردای آن روزی که احساس کردند مسلط هستند از درون به دو بخش تقسیم خواهند شد و این جدا شدگی و دو پاره گی در سیاست یک امر محتوم تاریخی و ذاتی است. در واقع نباید خود را تحت تاثیر شعارهایی که به صورت هیجانی در یک اتفاق تاریخی ظاهر می شود، فریب بدهیم.
کف مشارکت بالای ۵۵ درصد است
* نکتهای که وجود دارد این است که آنچه مردم را پای صندوق رای میآورد فضای دو قطبی بود و مسلم است اگر شرایط امروز در روز انتخابات حاکم باشد نمیتوان شاهد آن فضای دوقطبی و رقابتی باشیم.
این اتفاق می افتد و اصلا نگران نباشید. بنده به صراحت عرض می کنم کف مشارکت بالای ۵۵ درصد است(اگر از ۶۰ درصد بالاتر نرود).
*این دو قطبی که شما انقدر درمورد آن مطمئن هستید آیا از دوقطبی اصلاح طلب و اصولگرا است یا دو قطبی نظامی و غیرنظامی یا انقلابی و غیرانقلابی؟
این اختلاف نظر من و جناب مهاجری است که انشاالله در یک مناظره با هم پیش خواهیم برد که اصلا نظامی گری چه مفهومی دارد، آنچه از حکمرانی نظامیان در دنیا مطرح می شود اصلا در ایران سالب انتفاع موضوع است.
حداقل از باب فهم موضوع فکر می کنم آن مصیبتی که جریان راست، امروز اسیر آن است شباهتی به حادثه ای دارد که ما در سال ۸۴ گرفتار آن بودیم و چند پارگی شد و تاثیر رای ۱۶ میلیونی اصلاحات کمتر از ۹ و نیم میلیونی اصولگرایی شد و در عمل شکست خوردیم(به دلیل چند پارگی).
مدل زمان جنگ را پیش بگیریم
* فکر می کنید چند نوع رفتار انتخاباتی را در انتخابات پیش رو شاهد خواهیم بود؟
دو رفتار انتخاباتی می توان در ۱۴۰۰ داشت؛ یا رفتاری که در سال ۶۸ در پیش گرفته شد و یا رفتاری که در سال ۷۶ ظهور و بروز کرد. در انتخابات سال ۶۸ چپ و راست بر روی مرحوم هاشمی رفسنجانی توافق کردند و از پیش هم مشخص بود که رأی او قطعی است. ما یا باید در این مقطع با این مدل پیش برویم که اتفاقا به لحاظ زمان و شرایط هم شباهت دارد. در آن مقطع جنگ تمام شده بود و ما الان برجام را داریم، الان هم چنین وضعیتی شکل گرفته است، تجربه هایمان را کسب کرده بودیم و وضعیت اقتصادی کشور بد بود بنابراین با استفاده از آن تجربه امروز هم می توان این رویکرد را مدیریت کرد و بر روی یک شخصیت توافق کرد.
باید شبیه آیت الله هاشمی بسازیم
* آن زمان شخصیتی مانند هاشمی وجود داشت که دو جناح بر مرجعیتش توافق کنند اما امروز...
الان هم باید مشابه او را بسازیم. البته قطعا هاشمی تکرار نشدنی است. الان در این زمان بسیاری شاخص ها تنازل پیدا کرده و همه چیز دچار تنزل شده و آن صداقت سابق و آن حجم از اخلاصی که در سطوح عالی قدرت آن زمان بود الان وجود ندارد. ما قطعا هاشمی نداریم ولی می توان چهره ای شبیه به او را با مدیریت بسازیم. ما باید این را به یک رقابت کاملا معنادار تبدیل کنیم.
خاتمی، ناطق، لاریجانی و ظریف شبیه به مرحوم هاشمی هستند
*مصداق این شبیهسازی کیست؟
خاتمی و ناطق نوری. یک مدل این گونه. از نظر من الان لاریجانی و ظریف، هرچند تفاوت بسیاری بین آنهاست ولی چنین شباهتی مدنظر است.
ظریف مجبور شود می آید
*ظریف بارها تاکید کرده است که در انتخابات کاندیدا نخواهد شد، فکر می کنید در شرایط خاص تن به این امر بدهد
جبر زمانه و منحصرشدن امر منافع ملی، او را مجبور می کند بیاید.
لاریجانی و طریف بهترین ترکیب خواهد بود و یک دولت قوی معتدل و با تجربه شکل خواهد گرفت
اقای ظریف شاید بیشتر برای شورای یک محله مناسب باشد تا رییس جمهور