بی بی سی فارسی به مانند دیگر بخش های بی بی سی با مرگ شاهزاده فیلیپ همسر ملکه انگلیس، برنامه های عادی خود را قطع کرد و تقریبا کل برنامه های خود را به این موضوع اختصاص داد. در وب سایت هم اینگونه شد. حتی برخی مطالب و بخش ها در وب سایت بی بی سی به طور موقت کنار گذاشته شد تا جا برای مطالب مرتبط با این اتفاق فراهم شود. در شبکه های تلویزیونی بی بی سی هم این اتفاق روی داد.
علاوه بر این، بخش زیادی از مجری ها و خبرنگاران بی بی سی از جمله در بخش های فارسی و عربی به نشانه عزا، رخت سیاه به تن کردند.
این شیوه پوشش خبری بی بی سی با انتقاداتی همراه شد و بی بی سی هم متنی را در پاسخ منتشر کرد.
در این باره می توان گفت:
1- شیوه پوشش خبری این اتفاق توسط بی بی سی در زبان های مختلف و از جمله بخش فارسی با تکنیک بزرگنمایی و به شدت ملال آور، غیرحرفه ای انجام شد و یادآور پوشش خبری رسانه های حکومتی در کشورهای دیکتاتوری بود؛ وقتی دیکتاتور اعظم می میرد و روند بت سازی از مرده او هم ادامه دارد. این شیوه پوشش خبری، نه تنها نقض بی طرفی و استقلال حرفه ای رسانه است بلکه به اعتبار حرفه ای رسانه و روزنامه نگاران آن نیز ضربه غیرقابل جبرانی وارد می کند.
شرح عکس: "مارتین کروکسال" گوینده خبر بیبیسی در حالی که لباس سیاه بر تن داشتن؛ خبر مرگ شاهزاده فیلیپ را اعلام کرد.
نکته اینکه به طور طبیعی انتظار می رود بی بی سی نسبت به دیگر رسانه های غیرانگلیسی، خبرها و محتوای بیشتری درباره این اتفاق منتشر کند زیرا هم این اتفاق در لندن روی داده و هم مرکز بی بی سی در انگلیس است اما نه به صورت افراطی و انتشار یک باره حجم انبوهی از خبر و گزارش و مصاحبه و مستند و ... .
عدم رعایت تناسب میان خبرهای این موضوع و دیگر موضوعات و تلاش برای بزرگ کردن بیش از اندازه موضوع خبر و لباس سیاهی که برخی مجری ها و خبرنگاران بی بی سی در بخش های مختلف به این مناسبت به تن کردند بحث را از پوشش خبری رسانه ای، حرفه ای و واقعگرایانه خارج کرد.
2- بی بی سی فارسی متنی را درباره دلایل این شکل از پوشش خبری منتشر کرد گرچه نکات مهمی داشت اما عذر بدتر از گناه بود و بیش از آنکه دلیل باشد توجیه کرد. البته به نظر می رسد این متن نه در بخش فارسی بی بی سی یا برای آن، بلکه به صورت کلی در بخش اصلی / مادر بی بی سی (انگلیسی) نوشته و ترجمه آن در زبان های مختلف منتشر شد. این متن در بهترین حالت ممکن است برای بخش های داخلی بی بی سی (رسانه های بی بی سی با مخاطب هدف مردم بریتانیا) قابل استفاده یا توجیه باشد اما قطعا برای بی بی سی ورلد یا بی بی سی در زبان های مختلف، مناسب نیست.
در متن بی بی سی فارسی گفته شده است: "بودجه بیبیسی را دولت بریتانیا تامین نمیکند بلکه مردم این کشور مستقیما با پرداخت نوعی مالیات به نام هزینه پروانه خبری، پول مورد نیاز این تشکیلات را میپردازند. دلیل این ترتیبات این است که تحریریه بیبیسی مستقل از دولت عمل کند. در عین حال، بیبیسی موظف است ثابت کند که ارزش پولی را که مردم میپردازند دارد و به خواسته آنان پاسخ مثبت دهد. و مردم این کشور علاقه خود به خانواده سلطنتی را به طور مداوم در طول سالیان گذشته نشان دادهاند ...
این بخش از واکنش بی بی سی درباره یک موضوع بسیار مهم در همه رسانه های جهان یعنی منبع درآمد توضیح می دهد. رسانه مدعی شفافیت دیگران خود باید در درجه اول، از شفافیت درباره بخش های مختلف و از جمله موضوع مالی برخوردار باشد و این کاری است که رسانه های حرفه ای جهان انجام می دهند.
با این حال بخش پایانی این بند همان عذر بدتر از گناه است. بی بی سی فارسی و عربی و ... برای مخاطبان خارج از بریتانیا برنامه پخش می کنند. این مخاطبان به دنبال رفع نیازهای اطلاعاتی خود و دریافت اطلاعات صحیح، دقیق و سریع درباره موضوعات روز هستند. مرگ همسر ملکه انگلیس، به لحاظ ارزش خبری در بخش خبرهای جذاب، دسته بندی می شود اما این اتفاق به همان اندازه که ممکن است برای مردم در بریتانیا مهم باشد برای مخاطبان در زبان های فارسی و عربی از چنین ارزش و جذابیت بسیار بسیار بالایی برخوردار نیست.
در جای دیگری از توضیح بی بی سی فارسی آمده است: " ... سادهتر بگوییم، این رویدادها اخبار بزرگ جهانی محسوب میشوند و بیبیسی هم به همین نحو با آنها برخورد میکند".
خبر مرگ شاهزاده فیلیپ یک خبر بزرگ جهانی نیست اما یک خبر جهانی هست همانطور که ازدواج و داستان های نوه های ملکه یک خبر جهانی است. ولی خبر مرگ خود ملکه انگلیس، یک خبر بزرگ جهانی است.
مرگ همسر ملکه، منجر به اتفاقات و تغییراتی نمی شود. شاهزاده فیلیپ، یک شاهزاده بریتانیایی نبود بلکه شاهزاده ای از خانواده سلطنتی یونان بود. او شاهزاده نبود و در سلسله پادشاهی هم جایگاهی نداشت یعنی قرار نبود در آینده با احتمال کم یا زیاد پادشاه شود. این موضوع را با مرگ ملکه انگلیس مقایسه کنید. اینکه بعد از 70 سال پادشاهی در سن 95 سالگی درگذشت. اینکه دارنده رکورد طول پادشاهی در بریتانیا درگذشت. اینکه چه کسی جانشین او خواهد شد. این که پادشاه جدید جایگزین می شود وانتقال قدرت روی می دهد. پادشاه جدید چه تغییراتی می دهد. این انتقال قدرت، چه تاثیراتی خواهد داشت. ولیعهد جدید که خواهد بود. مرگ همسر ملکه هیچ کدام از اینها را ندارد.
علاوه بر همه این موارد، برای افکار عمومی، مرگ شاهزاده فیلیپ همسر ملکه در سن 99 سالگی و با وجود بیماری شدید، خبر غیرمنتظره یا شوک آوری نبود. این را مقایسه کنید با خبر درگذشت شاهزاده ویلیام یا هری (نوه های ملکه) یا مگان (عروس رنگین پوست و معترض ملکه) که هم غیرمنتظره می شود و هم شوک آور و جنجالی.
شاهزاده فیلپ در تاریخ بریتانیا فرد مهمی نیست او قهرمان ملی یا فردی با کارنامه اقدامات بزرگ نیست ولی او برای ملکه و خانواده سلطنتی مهم بود.
البته انتظار از بی بی سی این است که خبرهای مربوط به این حادثه را صحیح و دقیق پوشش بدهد. به عنوان مثال، مراسم تشییع را زنده پخش کند اما این با پوشش خبری بیش از اندازه و بزرگنمایی و انتشار انبوه محتوا متفاوت است.
آیا خواسته مردم بریتانیا که هزینه بی بی سی را می پردازند این است که بی بی سی چون صاحب عزا، همه برنامه های خود را درگیر این موضوع کند؟ حتی اگر پاسخ بله باشد (که نیست) این تنها برای شبکه های بی بی سی با مخاطبان داخلی صدق می کند و نه خارجی.
آمارهای بعدی نشان داد تعداد مخاطبان شبکه های بی بی سی در روزهای جمعه و شنبه کاهش یافته است.
روزنامه گاردین در این باره این خبر را منتشر کرد: بسیاری از بینندگان بی بی سی از این روند راضی نبودند و تلویزیونهای خود را در روز جمعه خاموش کردند. براساس تجزیه و تحلیلهای صورت گرفته مخاطبان کانال بی بی سی 1 که به صورت سنتی وقایع ملی در این کشور را گزارش میکند، نسبت به هفته گذشته 6 درصد کمتر شد.
بی بی سی 2 نیز دو سوم مخاطبان خود را به دلیل پوشش خبری درگذشت همسر ملکه الیزابت دوم از دست داد. در حالت معمول روزهای جمعه حدود 340 هزار نفر بین ساعات 7 تا 11 شب به تماشای این کانال تلویزیونی میپردازند. شبکه "ITV" نیز به دلیل پوشش برنامههای مربوط به همسر ملکه با افت مخاطبان مواجه شد".
دوباره باید به این نکته اشاره کنم: مرگ شاهزاده فیلیپ ارزش این همه پرداختن را نداشت اما مثلا خبر مرگ خود ملکه، مارادونا یا نسلون ماندلا یا کشته شدن 20 کودک در حادثه تصادف اتوبوس یا موارد مشابه ارزش پرداختن به شکل گسترده را دارند. البته بازهم براساس مخاطب سنجی.
3- اینکه رسانه ای با استفاده از ترفندهای رسانه ای - خبری، تلاش می کند یک خبر دارای ارزش خبری معین و مشخص را به عنوان خبری با ارزش خبری بالاتر ارائه کند نه تنها غیرحرفه ای است بلکه غیراخلاقی هم هست.
یکی از وظایف رسانه، اطلاع رسانی با رعایت بی طرفی و عدم سوگیری است. رسانه باید امانتدارانه از طرف مردم / مخاطبان فعالیت اطلاع رسانی را انجام دهد. ارزش های خبری نیز با نگاه و خواست مخاطبان مرتبط است. هر گونه دستکاری در این معیارها بدون رعایت معیارهای حرفه ای، نوعی نقض امانتداری رسانه در اطلاع رسانی است.
4- به نظر می رسد آنچه که در بی بی سی روی داد نوعی دستکاری اولویت های خبری بود. برگرفته از نظریه "اولویت بندی/ دستور کار" در رسانه ها که در زبان فارسی به نام نظریه برجسته سازی شناخته می شود.
در این شیوه، خبری که دارای اولویت بالایی نیست با ترفندهای رسانه ای در اولویت بالا قرار می گیرد و نوعی اطلاع رسانی انجام می شود که مخاطب نیز ممکن است تصور کند واقعا این خبر از ارزش خیلی خیلی زیادی برخوردار است و در نتیجه، نوعی ارزش مصنوعی ساخته و به مخاطبان منتقل شود.
رفتار بی بی سی در برابر مرگ همسر ملکه به شکلی بود که گویی بی بی سی هم چون خود ملکه، عزادار مرگ شاهزاده فیلیپ است.
5 - وقتی رسانه خود نیز بخشی از یک داستان می شود و فاصله مناسب را با سوژه رعایت نمی کند استقلال حرفه ای رسانه هم نقض می شود. به عنوان مثال در ماجرای مرگ همسر ملکه، آیا در این شرایط می توان خبر منفی درباره او منتشر کرد؟
اگر رسانه در پوشش خبری یک سوژه، فاصله مناسب خود را با سوژه رعایت نکند و خود تبدیل به بخشی از سوژه شود دیگر نمی توان انتظار اطلاع رسانی واقعی/ حرفه ای / اخلاقی را داشته باشد چرا که به دلیل ارتباط عاطفی / حسی / ... این توانایی از رسانه و روزنامه نگاران گرفته می شود. فرض کنید در یک مسابقه فوتبال، داور هم عضو یکی از دو تیم مسابقه باشد. قطعا داوری و بی طرفی او زیرسوال می رود.
6- اشاره به این نکات هم اهمیت دارد و آن نوع واکنش بی بی سی به اعتراضات است. در پی بروز اعتراض به عملکرد بی بی سی و پوشش خبری آن، بی بی سی این اعتراض را به رسمیت شناخت و آن را پوشش داد و به آن پاسخ داد فارغ از اینکه این پاسخ صحیح باشد یا نباشد یا معترضین را راضی کند یا نکند. یکی از ویژگی های رسانه حرفه ای و روزنامه نگاری حرفه ای، پاسخگویی است. یعنی وقتی مخاطبی اعتراض می کند بتواند اعتراض خود را به رسانه منتقل کند و رسانه هم جواب بدهد.
همچنین بی بی سی خبرهای اعتراضات را پوشش داد بدون اینکه انگی به معترضان بزند یا مثلا آنها را تحریک شده از سوی طرف های سیاسی مثلا جمهوری خواهان و حامیان براندازی نظام پادشاهی یا حمایت شده از سوی طرف های خارجی توصیف کند یا در پوشش اعتراضات، معترضان تحقیر و تصغیر شوند. امروزه در کشورهای توسعه یافته جهان، این نوع انگ زدن نه تنها به کار نمی رود بلکه خنده دار و مسخره است.
بی بی سی گفته است که صفحه ای را برای ثبت شکایت شکایت کنندگان اختصاص داده است تا به این شکایت رسیدگی کند و نظر آنان را بداند. براساس سوابق بی بی سی، قطعا این اعتراضات، منجر به تغییراتی در این مجموعه خواهد شد و پوشش خبری بی بی سی در اتفاقات مشابه بعدی، به احتمال بسیار، شاهد تغییر خواهد بود.
اضافه بر این، بی بی سی تغییرات محتوایی / شکلی در پوشش خبری مرگ همسر ملکه را به صورت شفاف مطرح کرده است. اینکه مثلا کدام برنامه ها را به صورت موقت حذف کرده یا موارد دیگر.
خوب است صداوسیما که تلاش می کند در فرم و نه محتوا، از بی بی سی الگوبرداری کند این موضوعات را نیز به موارد الگوبرداری خود اضافه کند.
7- بی بی سی از یک رسانه عبور کرده و به عنوان یک برند جهانی برای بریتانیا شناخته می شود. چیزی شبیه سونی برای ژاپن، سامسونگ برای کره جنوبی، بنز و بی ام و و لوفت هانزا برای آلمان، اپل و فیس بوک و مایکروسافت و هالیوود برای آمریکا و هواپیمایی "امارات" برای امارات و ترکیش ایر برای ترکیه. در نتیجه حساسیت ها نسبت به عملکرد بی بی سی بالاست. بی بی سی در میان رسانه های جهان، یکی از سختگیرانه ترین چارچوب ها و محدودیت ها را درباره معیارهای قانونی حرفه ای اخلاقی در جهان دارد و بارها نزاع ها و مباحث مطرح شده در این مجموعه درباره این موضوعات، توجه ها را به سوی خود جلب کرده است.
8- در چند روز اخیر و به مناسبت درگذشته همسر ملکه، مستندهای زیادی درباره ملکه، همسرش و خانواده پادشاهی از این شبکه پخش شد. به نظر می رسد بسیاری از این فیلم ها نه مستند بلکه فیلم های تبلیغاتی / رپورتاژی هستند. فیلم هایی که با نگاه شیفته محور به دور از واقعیت بینی / واقعیت نگاری تنها به ابعاد خوب و مثبت پرداخته شده و به ابعاد بد / منفی و قابل نقد توجهی نشده است.
9 - یکی از تکنیک های حکمرانی این است که با استفاده از موقعیت های احساسی مثل مرگ افراد با تمرکز بر همدردی مردم یا واکنش های احساسی آنان و مشارکت شان در مراسم های مرتبط از جمله ادای احترام، نوعی مشروعیت تراشی یا وجود مشروعیت و مقبولیت برای حکومت توسط مردم را نتیجه گیری کنند و این واکنش مردم را به نوعی حمایت آنها از خانواده سلطنتی یا حمایت انها از عملکرد خانواده سلطنتی به نمایش بگذارند. این رفتار نه رسانه ای بلکه رفتاری تبلیغاتی است.
تمرکز بیش از اندازه و پوشش افراطی خبر مرگ شوهر ملکه توسط بی بی سی به نوعی در خدمت بزرگ کردن ملکه و خانواده پادشاهی و تقویت اهمیت و جایگاه آنها و سیستم پادشاهی در این کشور است. این رفتار هم نه رسانه ای بلکه رفتاری تبلیغاتی / سیاسی / پروپاگاندایی است.
10 - کارکنان بی بی سی در طول تاریخ حیات این مجموعه تلاش کردند این مجموعه را از یک سازمان ارگان / تبلیغاتی به سازمان رسانه ای تبدیل کنند و اینکه چقدر موفق شده اند خود محل بحث است. سخت گیری های مختلف و حتی آزاردهنده برای روزنامه نگاران شاغل در بی بی سی، تغییرات در نهادهای اداره کننده بی بی سی و تامین مالی آن همه و همه با هدف شکل گیری یک رسانه و مجموعه اطلاع رسانی معتبر و حرفه ای، دارای تعداد مخاطب بالا و دارای قدرت تاثیرگذاری زیاد بر مخاطبان به وجود آمد اما ناگهان مرگ همسر ملکه بدیهی ترین اصول حرفه ای روزنامه نگاری را هم در این رسانه هوا کرد.
"خودکشی" بی بی سی برای مرگ شاهزاده فیلیپ، خودکشی بی بی سی بود.
دیدگاه تان را بنویسید