مطهری گفته است، روحانی از همان اول بند را آب داد و حالا هم قدرت چندانی ندارد. مطهری معتقد است، روحانی از اول قافیه را باخت. به گفته مطهری روحانی از همان ابتدا قافیه را باخت.
ایشان از همان ابتدا قافیه را باخت چراکه آنقدر همه جا عقب نشینی کرد که الان دیگر قدرتی ندارد و برای هر کاری باید با چندین جا هماهنگ کند. اما اگر از ابتدا قدرت خود را حفظ میکرد، با آن اختیارات و رایی که داشت بهتر میتوانست عمل کند. شما نگاه کنید ایشان همان ابتدای دولت دوازدهم وقتی میخواست فهرست کابینه را تنظیم کند چند جا فرستاد که نظر دهید و کار به جایی رسید که انتخاب برخی وزرای او انتخاب بیستم بود در حالی که فهرست وزرا باید مستقیم به مجلس تحویل داده شود.
این که تأیید فلان نهاد و فلان نهاد را بگیرم معنا ندارد. بنابراین خود آقای روحانی از همان اول بند را آب داد و حالا هم قدرت چندانی ندارد. میبینیم رئیس جمهور سوریه به ایران دعوت میشود اما وزیر خارجه دولت و حتی خود رئیسجمهور خبر ندارد. یا مثلا وزیر خارجه میخواهد به یک سفر برود به او میگویند با چه کسی باید دست بدهی و با چه کسی دست ندهی. این که دیگر دولت نمیشود. لذا دولت مقتدر که میگویم یعنی این که مقابل این دخالتها بایستد.
علی مطهری، نماینده ادوار مجلس که رسما برای حضور در انتخابات 1400 اعلام آمادگی کرده است چه نگاهی به رابطه با آمریکا دارد؟، آیا نگاه علی مطهری به سیاست تغییر کرده است؟
مطهری معتقد است در داستان رابطه با آمریکا باید متناسب با رفتار آمریکا عمل کنیم. این طور نیست که تا ابد باید رابطه قطع باشد.
بخش هایی از گفتگو با علی مطهری در کافه خبر را در ادامه بخوانید؛
خیلیها معتقدند علی مطهری در زمینه مسائل سیاسی تغییر کرده است مثل موضوع رابطه با آمریکا یا پیگیریها و اظهار نظرها درباره زندانیان سیاسی و اعتراضات مردمی. آیا شما با ورود به سیاست نظرتان تغییر کرده است؟
من از ورودم به مجلس هشتم نگاهم همین بود و تغییری نکرده است. در داستان رابطه با آمریکا هم من معتقدم ما باید متناسب با رفتار آمریکا عمل کنیم. این طور نیست که تا ابد باید رابطه قطع باشد. از اول انقلاب هم قرار بر قطع رابطه نبود. کار نامعقول و هیجانی تسخیر سفارت و گروگانگیری طولانی مدت که متأثر از نفوذ گروههای چپ در انقلاب و شاید به تحریک شوروی بود باعث شد که آمریکا رابطه را قطع کند.
اگر رابطه با آمریکا به نفع انقلاب است، باید اینکار را بکنیم
اگر رابطه با آمریکا به نفع انقلاب یا به نفع آزادی فلسطین است باید این کار را بکنیم و رنج غیرضروری بر مردم تحمیل نکنیم. به عبارت دیگر هدف را نباید گم کنیم. وضعیت فعلی به نفع اسرائیل است. گاهی اتفاقی میافتد که اجتنابناپذیر است. مثلا حمله نظامی رخ داده و بخشی از خاک ما را اشغال کردهاند. اینجا هر کاری که لازم است باید انجام دهیم و هر هزینهای بدهیم ارزش دارد و مردم هم ایستادگی میکنند. اما زمانی ما یک کارهای هیجانی غیر لازم انجام میدهیم که به خاطر آن باید سختیهایی را متحمل شویم که اجتنابپذیر بودهاند.
مانند تسخیر سفارت آمریکا یا حمله به سفارت عربستان. چه ضرورتی وجود داشته. این که با همه درگیر شویم و دور خود دیوار بکشیم و در نتیجه مردم را به زحمت بیاندازیم و دستآوردی هم نداشته باشیم معقول نیست. نقدی که من دارم به موارد این چنینی است. اگر رابطه با آمریکا برای کشور و مردم منفعت دارد خب این کار را انجام دهیم و تنها بر اساس تخیلات کشور را اداره نکنیم. مثلا بگوییم چون در شرایطی امام گفته است رابطه با آمریکا بد است ما تا ابد این را ادامه میدهیم. باید عاقلانه فکر کنیم. قبلا شرایطی وجود داشته است و امروز شرایط دیگری حاکم است. اصلا هدف ما از انقلاب چه بوده است. لذا باید از آن فضای احساسی دور شویم و به واقعیات نگاه کنیم. آیا این رابطهای که امروز ما با کشورهای عربی داریم درست است؟! همه را از خودمان ترساندهایم و آنها را به دامن اسرائیل انداختهایم.
باید روابط خارجی را اصلاح کنیم
در دنیای اسلام فقط دو تا دوست داریم یکی حزب الله و یکی هم حماس که حماس هم نیمبند است، گاهی با عربستان است گاهی با قطر. بعد با این وضعیت میخواهیم انقلاب را هم صادر کنیم. معلوم است که نمیشود. اصلا بدون اینکه با کشورها رابطه داشته باشیم و آنها را به خود جذب کنیم چطور میخواهیم انقلاب را صادر کنیم؟ ما باید کشورهایی مثل عربستان و امارات و بحرین را جذب میکردیم و در مقابل آمریکا و اسرائیل قرار میدادیم نه اینکه آنها را با اسرائیل متحد و در مقابل خودمان قرار دهیم. همه را از خود طرد کردهایم و میخواهیم دنیا را درست کنیم و از سوی دیگر دائما فشار غیرضروری متوجه مردم است. کار این طور پیش نمیرود. باید روابط خارجی را اصلاح کنیم.
چرا با مصر رابطه نداریم؟
مثلا ما با مصر سالهاست رابطه نداریم. چرا نباید با این کشور رابطه داشته باشیم؟ یک زمانی این رابطه به دلیل موضوع کمپ دیوید به هم خورد. امروز که دیگر کمپ دیوید موضوعیت ندارد. مصر یک کشور اسلامی مؤثر در دنیای اسلام از نظر فرهنگی و سیاسی است، چرا نباید با آن رابطه داشته باشیم؟
آقای روحانی هم با همین شعار روی کار آمد اما ...
ایشان از همان ابتدا قافیه را باخت چراکه آنقدر همه جا عقب نشینی کرد که الان دیگر قدرتی ندارد و برای هر کاری باید با چندین جا هماهنگ کند. اما اگر از ابتدا قدرت خود را حفظ میکرد، با آن اختیارات و رایی که داشت بهتر میتوانست عمل کند. شما نگاه کنید ایشان همان ابتدای دولت دوازدهم وقتی میخواست فهرست کابینه را تنظیم کند چند جا فرستاد که نظر دهید و کار به جایی رسید که انتخاب برخی وزرای او انتخاب بیستم بود در حالی که فهرست وزرا باید مستقیم به مجلس تحویل داده شود.
این که تأیید فلان نهاد و فلان نهاد را بگیرم معنا ندارد. بنابراین خود آقای روحانی از همان اول بند را آب داد و حالا هم قدرت چندانی ندارد. میبینیم رئیس جمهور سوریه به ایران دعوت میشود اما وزیر خارجه دولت و حتی خود رئیسجمهور خبر ندارد. یا مثلا وزیر خارجه میخواهد به یک سفر برود به او میگویند با چه کسی باید دست بدهی و با چه کسی دست ندهی. این که دیگر دولت نمیشود. لذا دولت مقتدر که میگویم یعنی این که مقابل این دخالتها بایستد.
مرد 1000 چهره خودتي