مهدی زارع*
رئیس سازمان مدیریت بحران کشور روز 14 بهمن اعلام کرد که «۳۰ استان کشور را معین استان تهران قرار دادهایم و هر منطقهای از تهران را نیز معین استانهای مشخص قرار دادهایم تا از ظرفیت کل کشور برای تهران در شرایط حساس استفاده کنیم». هفتم دیماه 99 نماینده ناظر مجلس شورای اسلامی در شورای عالی مدیریت بحران و عضو کمیسیون عمران مجلس شورای اسلامی، درباره نگاه دولت به حوزه بحران اظهار کرد: «به عملکرد دولت در این راستا نقد دارم... نگاه مجموعه دولت به حین و پس از وقوع بحران است... درحالحاضر بسیاری از امکانات برای حوزه پیشگیری و مقابله با بحران در اختیار دستگاهها وجود دارد... کافی است با تسریع تدوین و تصویب آییننامه اجرائی بسیاری از این امکانات و اختیارات را جهتدهی کنیم». از اظهارنظرهای مسئول مدیریت بحران کشور و همچنین نماینده مجلس در شورای عالی مدیریت بحران مشخص میشود که تصور از بحران و نظر به مدیریت بحران در تهران و در کشور نزد این مسئولان همچنان خیلی کلی و به نظر مبهم است. از سوی دیگر بر این باورند که چنانچه «امکانات» و «تجهیزات» از قسمتهای مختلف کشور -همه استانهای دیگر غیر از استان تهران، در ذهنیت رئیس سازمان مدیریت بحران- و همچنین از دستگاههای مختلف اجرائی «تجمیع» شود، با «جمع جبری» این امکانات پراکنده، مدیریت بحرانهایی مانند زلزله تهران را میتوان بهصورت موفق انجام داد. چنین ذهنیتی البته در مدیران کشورهای درحالتوسعه مانند کشور ما جاافتاده و دیرپاست. در نگاه اول به نظر میآید که بسیار ابزاری به مدیریت بحران نگاه میکنند.
البته در دو دهه ابتدایی سده بیستویکم، با مروری بر ادبیات علمی و فنی در جهان میتوان دریافت که برای مدیریت کاهش ریسک و مدیریت بحران رویکردهایی متفاوت به کار میرود که انتظار اثربخشتربودن از آنها هست؛ این رویکرد جدید حاوی فراخواندن شهروندان و سیاستگذاران و مدیران به اقداماتی برای افزایش ایمنی، کاهش تلفات و اطمینان از بازسازی سریع و بهتر و تابآوری بالا در برابر زلزله و سانحه بزرگ بعدی است. این نوع مدیریت کاهش ریسک در چند محور هدایت میشود:
1- توسعه فرهنگ آمادگی: هر واحد اجتماعی (خانواده، اداره، سازمان و محل کسب) به شناسایی ریسک محل زندگی، کسب، سامانههای حملونقل و تأسیسات زیربنایی مورد استفاده بپردازد و اقداماتی را که میتواند برای محافظت از خود انجام دهد، تعیین کند. هر واحد اجتماعی برای حداقل سه روز یا 72 ساعت پس از یک سانحه امکاناتی برای استفاده -بدون نیاز به دیگران و بهصورت خودکفا- داشته باشد. هر واحد اجتماعی فعالیتهایی انجام دهد تا افراد و گروههای آسیبپذیر مانند بیماران، افراد مسن و... در معرض کمترین میزان آسیبپذیری احتمالی در زلزله بعدی قرار گیرند. هر واحد خصوصی یا دولتی منطقه پیرامون خود را با کمک متخصصان زلزله و سوانح شناسایی کرده و افراد منطقه خود را برای پاسخ اضطراری و امداد در یک زلزله بزرگ آماده کند. برنامههای مشترک بین چند سازمان در سطح منطقه، آموزش، تمرینات و مانور و ارزیابی مداوم هماهنگی و تلاش مستمر برای درک جمعی از ریسک زلزله به این منظور کمک میکند.
2- سرمایهگذاری در کاهش خسارتهای مورد انتظار: صاحبان ساختمانها، دولتها و کسبوکارهای خصوصی برای بهسازی و مقاومسازی، نوسازی و بازسازی ساختمانهای آسیبپذیر در برابر یک زلزله بزرگ در جهت کاهش ریسک زلزله اقدام کنند. سازمانهای دولتی و شرکتهای خصوصی روی تابآوری سازمانی خود کار کنند تا آگاهی و اطمینان از ادامه فعالیت -حداقل بخشهایی از آنها- بعد از زلزله حاصل شود. لازم است کلیه امکانات واکنش اضطراری بهسازی و مقاومسازی یا نوسازی شود. ایستگاههای آتشنشانی و پلیس، مراکز ارتباطی اضطراری، امکانات پزشکی، مدارس، پناهگاهها و سایر امکانات امدادی جامعه از این دسته است. سازمانها بر اساس اولویت، زیرساختهای آسیبپذیر را بهسازی و مقاومسازی کنند. ارتباطات تلفن همراه، فرودگاهها، بندرها، جادهها و پلها، سدها، آب و فاضلاب و منابع انرژی از زیرساختهای حیاتی هستند. تداوم فعالیت این بخشها پس از زلزله در تابآوری کل جامعه ارزش حیاتی دارد.
3- افزایش تابآوری و تضمین بازسازی بهتر: سازمانها با مشورت با متخصصان معماری، شهرسازی زلزله و ساختمان برای اسکان اضطراری، کوتاهمدت و بلندمدت و بازسازی بهتر، برای اسکان و بازسازی پلانی پیشگیرانه داشته باشند. بازسازی بهتر عبارت است از تأمین شرایط جامع اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی در جریان بازسازی، علاوه بر ساخت خانه و سرپناه. اهمیت چنین پلانی در شهرهای بزرگ مانند تهران فوقالعاده حیاتی است. برای ساکنان آوارهشده، ساختمانهای غیرقابل سکونت و اختلالات گسترده اقتصادی و زیرساختی به دنبال زلزله بزرگ، برنامهریزی تفصیلی و کارآمد و تمرین برای اجرای چنین برنامهای ضروری است. هر واحد اجتماعی هزینههای تعمیر و بازیابی پس از یک زلزله بزرگ را برآورد کرده و برای مدیریت چنین هزینههایی برنامهریزی کنند. سازمانهای دولتی و شرکتهای خصوصی، صنعت بیمه و صنایع برای تأمین بودجه برای کمک به اقتصاد فردی و جمعی در پی یک زلزله بزرگ همکاری کنند. پیشبینی منابع برای بازسازی در این مرحله انجام میشود. بر پایه آنچه امروزه ما از ریسک زلزله میدانیم و نحوه برنامهریزی محلی و اجرای آییننامه و مقررات ساختمانی، رعایت موارد فوق میتواند بهتدریج به کاهش ریسک زلزله کمک کند. بدیهی است که هنوز منطقهای از تهران و کشور بهعنوان منطقه نمونه برای زلزله بزرگ بعدی به میزان کافی و بهصورت نمادین آماده نیست. البته پیامدهای اجتماعی و اقتصادی میتواند طولانیمدت و مخرب باشد. تابآوری جامعه، بهویژه در شهرهای بزرگی مانند شهر تهران هنگامی قابل تأمین است که بتوانیم به حداقلهای محورهای ذکرشده در فوق، با اولویتدادن به کیفیت نیروی انسانی که برای اجرای چنین برنامههایی به کار میبریم، دست یابیم.
* استاد پژوهشگاه بینالمللی زلزلهشناسی و مهندسی زلزله
دیدگاه تان را بنویسید