بررسیها نشان میدهد حالا با در رفتن لنگر نرخ ارز بار دیگر بحران تورم خودنمایی میکند. غول تورم وقتی از شیشه بیرون آمد که داستان تلخ تورم این بار شکلی دیگر داشت. نفس قدرت خرید در اقتصاد ایران به شماره افتاده بود، تورم سالهای ابتدایی دهه 90 با تشدید تحریمها گلوی اقتصاد را فشرده بود، قدرت خرید اقتصاد را به شدت آب برده بود و حالا در فاصلهای کوتاه، از راه رسیدن دوباره غول همیشگی، زمینه را برای تشدید مشکلات فراهم کرد.
تورم، درد مزمن اقتصاد ایران است. سالیانی طولانی است که نرخ تورم بحران اصلی اقتصاد ایران تلقی میشود، در دورههای باثباتتر اقتصاد، نرخ بیکاری گوی سبقت را میرباید و اولویت را از آن خود میکند و در دورههای بحرانی بار دیگر این تورم است که به معضل اصلی اقتصاد تبدیل میشود.
عقب ماندگی دستمزد از تورم سابقهای 40 ساله دارد و اتفاقا یکی از عوامل بحران بیکاری در ایران همین کم بودن دستمزد است چرا که یک فعالیت هشت ساعته در روز نمیتواند درآمد کافی برای یک خانوار را ایجاد کند در نتیجه افراد مجبور به قبول شغل دوم و سوم میشوند و در نتیجه دیگرانی هستند که از ورود به بازار کار باز میمانند .
نزدیک به نیمی از شاغلان ایرانی این وضعیت را دارند، مجبور به پذیرش شغل دوم و سوم هستند یا به عبارت بهتر بیش از یک شغل را قبول میکنند تا چرخ زندگیشان بچرخد.
از سوی دیگر رشد شدید نقدینگی در این دهه در کنار رشد منفی اقتصاد خود از ابتدا نشان میداد سیل ویرانگری در راه است و بالاخره تبعات رشد بالای اقتصادی خود را نشان خواهد داد و زمینه افزایش نرخ تورم را فراهم خواهد کرد.
تورم اعلامی میانگین افزایش قیمتها در میان کالاهای منتخبی که از سوی مرکز آمار ایران تعیین میشود را نشان میدهد و اتفاقا یکی از عمدهترین مشکلات تورم در ایران پیشی گرفتن یا حتی دو برابر بودن نرخ تورم خوراکیها و سبد مصرفی در کشور نسبت به تورم کلی است. برآوردهای مرکز آمار ایران نشان میدهد از میان 53 قلم خوراکی مورد بررسی مرکز آمار ایران 28 قلم بیش از متوسط نرخ تورم نقطهای افزایش قیمت داشتهاند و اتفاقا بیست قلم تورمی بالاتر از 50 درصد را پذیرا بودهاند. 5 قلم کالای خوراکی نیز تورمی بالاتر از صد در صد را دارند که از میان این 5 قلم سه قلم کالای اصلی سبد خانوار هستند؛ برنج خارجی، لپه و عدس که به ترتیب افزایش قیمتی برابر با 109 درصد، 119 درصد و 137 درصد را شاهد بودهاند.
این بدان معنی است که فشار تورمی بر سبد معیشتی خانوارها بسیار بالاست و این عامل خود میتواند مشکلات سلامتی را متوجه اقتصاد ایران کند.
آمارها نشان می دهد سبد مصرف غذایی ایرانیان در سالهای اخیر خصوصا سال های تشدید تحریمها تغییر کرده است. متوسط مصرف کالاهای اساسی در سالهای اخیر کاهش یافته است. برای مثال مصرف برنج خارجی ۸ درصد، گوشت گوساله ۲۰ درصد، گوشت گوسفند ۲۹ درصد، روغن نباتی ۶ درصد و قند و شکر ۴ درصد در سال ۱۳۹۸ نسبت به سال ۱۳۹۵ کاهش یافته است.
سال 97 در اولین سال خروج امریکا از برجام نرخ تورم به 31.2 درصد رسید و سال 98 این رقم از سوی بانک مرکزی 41.2 درصد اعلام شد. افزایش قیمت بنزین در آبان ماه سال 1398 نیز خود در تحریک بازار ارز و افسارگسیختگی تورم موثر بود.
میزان مصرف مرغ نیز در این فاصله سه ساله از 1555 گرم به 1591 گرم رسیده که تنها موردی است که کاهشی را نشان نمیدهد . مصرف روغن نباتی از 1154 گرم به 1084 گرم و مصرف قند و شکر از 1006 گرم به 967 گرم سیده است. بسیاری از کارشناسان معتقدند این کاهش مصرف نتیجه افزایش قیمتهاست و معنی اصلی آن این است که ایرانیها به دلیل گران شدن مواد غذایی کمتر میخورند یا به عبارت دیگر کالاهای ارزانتر را در سبد غذایی خود جای دادهاند. مرکز افکارسنجی ایسپا پیشتر در گزارشی تاکید داشت که سوسیس و کالباس از سوی برخی خانوارها تا حدی جایگزین گوشت قرمز شده است چرا که قیمت گوشت قرمز بسیار بالاست.
این شرایط در حوزه لبنیات نیز قابل ردگیری است. افزایش نرخ لبنیات مصرف این ماده مهم غذایی را در کشوری که یک سوم استانداردهای جهان لبنیات مصرف میکند کاهش داده است و به نظر میرسد در صورت عدم برنامهریزی برای بهبود وضعیت، هزینههای درمانی ناشی از سوءتغذیه در سالهای آتی جامعه ایران را در تهدیدی جدی قرار دهد.
طبق آمارهای ارائه شده از سوی مرکز آمار ایران متوسط مصرف برنج خارجی در خانوار ایرانی از 1548 گرم در ماه به ازای هر فرد به 1451 گرم در ماه به ازای هر فرد کاهش یافت. همچنین در سال 1395 هر فرد ایرانی 193 گرم گوشت گوساله و 330 گرم گوشت گوسفند در ماه مصرف میکرد که این رقم در سال 1398 به 84 و 114 گرم کاهش یافته است.
دیدگاه تان را بنویسید