جو بایدن، معاون اول باراک اوباما و نامزد دموکراتها در انتخابات آتی ریاست جمهوری آمریکا روز یکشنبه طی مقالهای که پایگاه سی.ان.ان آن را منتشر کرد، به بیان دیدگاههای خود درباره جمهوری اسلامی ایران پرداخت.
از کنار مقاله بایدن نباید به سادگی گذشت. اصلیترین دلیل این مسئله به عملکرد جریان داخلی تحریف باز میگردد. جریانی که سعی دارد واقعیات را به نفع برنامههای خود تحریف و به خورد افکار عمومی دهد. درباره این مقاله و راهبرد بایدن و ترامپ در قبال ایران، برخی نکات مهم و قابل تامل وجود دارد؛
۱- بایدن در آغاز مقاله خود به شکست سیاست ترامپ در رسیدن به توافقی بهتر از برجام با ایران اشاره کرده و مینویسد: «وقتی ترامپ ریاست جمهوری را به دست گرفت؛ وعده یک توافق بهتر برای محدود کردن برنامه هستهای ایران را داد و متعهد شد که به تهران برای مهار رفتار تهاجمیاش در سراسر خاورمیانه فشار وارد میکند. مثل خیلی از وعدههای رئیسجمهور ترامپ، مشخص شد که این وعدهها فقط شعارهای توخالی است.»
اگر چه بایدن این نکته را از منظر رقابت سیاسی و انتخاباتی با ترامپ مطرح میکند اما یک واقعیت است. دولت ترامپ گمان میکرد پس از خروج از برجام، ایران حداکثر ظرف چند ماه دچار فروپاشی درونی شده و به زانو درخواهد آمد. احتمالاً ترامپ و مشاورانش تصویری شبیه دیدار با رئیسجمهور صربستان را در ذهن خود انتظار داشتند. با این آرزو که مسئولی بلندپایه از جمهوری اسلامی مقابل آنها مودب و البته تحقیر شده بنشیند و دیکته آنها را امضا کند. دیکتهای که مفاد آن را مایک پمپئو، وزیر خارجه این کشور ابتدای خرداد سال ۹۷ طی ۱۲ بند در بنیاد هریتیج مطرح کرد؛ از محدودیتهای بیشتر هستهای گرفته تا برچیدن نفوذ منطقهای و مهار قدرت موشکی و...
از هر منظر و با هر متر و معیاری، راهبرد ترامپ در تحمیل چنین دیکتهای به ایران شکست خورده است. سنگینی این شکست را میتوان در راضی شدن ترامپ به گرفتن یک عکس یادگاری، حتی با وزیر امور خارجه کشورمان دید.
۲- بایدن در ادامه مقاله خود نوشته است؛ «من هیچ تردیدی درباره چالشها و مشکلاتی که رژیم ایران بر منافع امنیتی آمریکا، دوستان و شرکای ما و بر مردم خودش تحمیل میکند، ندارم. اما همانگونه که راه ترامپ وجود دارد، همزمان راه هوشمندانه و حساب شده دیگری نیز برای سختگیری علیه ایران هست.» تیتر مقاله وی نیز «راه هوشمندانهتری برای سخت گرفتن بر ایران وجود دارد» است.
عدهای در ایران اصرار دارند این دروغ بزرگ را به خورد مردم بدهند که در صورت پیروزی بایدن اوضاع متفاوت خواهد شد. همان روزی که بایدن در سی.ان.ان مقاله مذکور را نوشت، یکی از روزنامههای اصلاحطلب در سرمقاله خود درباره تاثیر پیروزی بایدن بر اقتصاد ایران اینگونه رویاپردازی کرد: «رویکارآمدن دموکراتها در آمریکا در سال آینده میلادی به احتمال بسیار زیاد فشار کنونی اقتصادیای را که ترامپ بر ایران وارد کرده، تعدیل خواهد کرد. از جمله این تعدیلها، آزادی هرچند نسبی ایران در زمینه فروش نفت خواهد بود... بحران اقتصادی کنونی ایران بهتدریج فروکش خواهد کرد. با آزادی تدریجی صادرات کالاهای دیگر، هم درآمد دولت و هم درآمد مردم افزایش خواهد یافت، زیرا ۷۰ درصد اقتصاد کنونی ایران در دست دولت یا نهادهای حکومتی است. حرکت بهسوی رفاه نسبی شتاب خواهد گرفت. ارزش برابری دلار بهتدریج کاهش خواهد یافت که به مفهوم بالارفتن ارزش پول ملی خواهد بود. فقر کنونی در طبقات پایین اقتصادی بهتدریج کاهش خواهد یافت، زیرا مشاغل وابسته به صنعت نفت که بهخاطر تحریم و با بروز و گسترش کرونا در ایران از دست رفتهاند، بهتدریج بازخواهند گشت. مسکن و اجارهبها نیز پایین خواهد آمد. چنین تحولی در بهای کالاهای مورد نیاز مردم تاثیر خواهد گذاشت.»
از این دست مطالب و اظهارات مضحک در رسانههای اصلاحطلب کم نیستند. تحلیلهایی یا در واقع افسانههایی که کمترین نسبت ممکن با واقعیت را داشته و در خوشبینانهترین حالت میتوان آن را اهانت به شعور جمعی مردم دانست. مردمی که روزگاری منتظر گشایشهای پسابرجامی بودند و اینک با دلار ۲۷ هزار تومانی و سکه ۱۳ میلیونی و پراید صد و چند میلیونی دست بهگریبانند و حالا باید منتظر و دست به دعا باشند تا جناب بایدن رای بیاورد و گرهی از کارشان بگشاید!
۳- بایدن در یادداشت خود به صراحت اعلام میکند در پی توافقی جدید با ایران است؛ «ما با متحدانمان برای تقویت و گسترش مفاد توافق هستهای کار خواهیم کرد و همزمان به دیگر نگرانیها نیز توجه خواهیم کرد.» نگرانیهایی که بایدن در ادامه لیست میکند دقیقاً همان چیزهایی است که پمپئو در هریتیج مطرح کرده بود. نامزد دموکراتها چیزی را از قلم نمیاندازد؛ از مداخله در امور داخلی ایران و پیشکشیدن ادعاهای حقوق بشری تا مسائل منطقهای و توان موشکی ایران؛ «ما به تلاشها برای عقبراندن ایران از فعالیتهای بیثباتکننده که دوستان و شرکای ما را در منطقه تهدید میکند، ادامه خواهیم داد... ما همچنین به استفاده از تحریمهای هدفمند علیه نقض حقوق بشر در ایران، حمایت این کشور از تروریسم و برنامه موشکهای بالستیک ادامه خواهیم داد.»
آنهایی که عملاً نقش سخنگویان و فعالان ستاد انتخاباتی دموکراتها در ایران را بازی میکنند، باید به این سؤال ساده پاسخ دهند که چه تفاوتی میان راهبرد فیل و الاغ در برابر ایران وجود دارد؟ آیا این تفاوت جز در تاکتیکها و روشهای دشمنی و فشار است؟ فیلها از فشار حداکثری میگویند و الاغها دنبال فشار هوشمند هستند. یکی با چماق تهدید میکند و دیگری با چاقو. آن که چاقو دارد خطرناکتر است یا آن که چاقو را مرهم و نوشدارو جلوه میدهد؟! چنین تحریفی را فقط به حساب بلاهت گذاشتن، خود نوعی بلاهت است.
دیدگاه تان را بنویسید