جامعه جهانی در فردای کرونا با چه تحولاتی مواجه خواهد شد؟ کرونا چه پیامدهای مثبت و منفی برای زندگی بشر داشته است؟
جامعه جهانی را باید به دو دوران قبل و بعد از کرونا تقسیم کنیم. در گذشته چنین اتفاقاتی در زندگی بشر رخ داده که تاثیرات زیادی در سرنوشت بشر داشته است. بهعنوان مثال شیوع طاعون سیاه در اروپا که منجر به برخی رفرمها در جامعه اروپا شد و پیامدهای مهمی برای جوامع اروپایی به هراه داشت. این اتفاق ترکیب جمعیت را تا حدود زیادی تغییر داد و زمینهساز جابهجاییهای اجتماعی گستردهای شد. نمونه دیگر این اتفاقات زلزله لیسبون بود که منجر به یک بازنگری در جامعه پرتغال شد. پرتغال یک کشور کاتولیک بود. این در حالی است که وقوع زلزله پرسشهای عمیق را در این کشور به وجود آورد. این اتفاق مانند اتفاقی بود که در روم رخ داده بود. روم در سال332 میلادی به مسیحت گروید. در این سال امپراطوری روم به دو بخش شرقی و غربی تقسیم شده بود که بین دو فرزند پادشاه روم تقسیم شده بود. رومشرقی هزار سال حکومت کرد اما روم غربی پس از آنکه مسیحی شد در هشتاد سالگی عمر خود توسط بربرها سقوط کرد. به همین دلیل نیز این سوال بهصورت جدی مطرح شد که چرا تا زمانی که روم هاگانیسم بود و الههها را پرستش میکرد قلمرو این کشور روزبهروز وسع بیشتری پیدا میکرد اما به محض اینکه مسیحی شد این امپراطوری از هم پاشید و سقوط کرد. در همان سالها یکی از چهرههای معروف تفکر کلامی مسیحیت به نام سن آگوستین که دارای تالیفات مهمی چون «شهر خدا» و «اعترفات» بود تلاش کرد به این سوالات مهم پاسخ بدهد. آگوستین اصالتا اهل الجزایر بود و در این کشور نیز از دنیا رفت.
در شرایط کنونی و در بحران کرونا یکی از ساحتهایی که در بین متفکران مورد بحث قرار گرفته جنبه الهیاتی و تحولات بشر در این زمینه است. چرا متفکران بهدنبال پاسخهای الهی برای بلایایی مانند طاعون، زلزله و در شرایط کنونی کرونا هستند؟
آگوستین تلاش کرد با طرح نظریه شهر آسمانی و شهر زمینی به این سوال پاسخ بدهد. این نظریه تا قرن دوازدهم یعنی دوران توماسآکویناس مهمترین تحول مسیحیت به شمار میرفت. منظور بنده از عنوان این مطلب این است که برخی رویدادها از نظر تاریخی تعیینکننده هستند. کرونا به خوبی ضعف بشر را در دفاع از خود نشان داد. بخش عظیمی از سرمایهگذاری در بخشهای نظامی، بیولوژیک و بیتفاوتی در مقابل تغییرات اقلیمی و زیست محیطی از جمله مسائلی است که پس از کرونا مورد تجدیدنظر و بازبینی جدی قرار خواهد گرفت. حس من به من میگوید نوعی تکیه بر نظریه تکامل داروینی در حال رخ دادن است. نوعی تنازع برای بقا در جهان شکل گرفته است. بسیاری از کارگران و افراد سالمند که بیش از شصت سال سن دارند در این ماجرا جان خود را از دست دادند. اگر فرض بگیریم ویروس کرونا هوشمند شده باشد این احتمال وجود دارد که دولتها در کشورهای توسعه یافته مانند آمریکا، اروپا، چین، ژاپن و کره جنوبی از این ویروس استفاده کردند تا دولتهای خود را از صرف هزینههای زیاد زندگی در این کشورها برای سالمندان رها کرده باشند. از سوی دیگر در تحلیل پیامدهای کرونا یک نگرش دوگانه وجود دارد. از یک طرف این ویروس نشان میدهد ما با یک درد مشترک مواجه شدهایم که نوعی همگرایی و مشارکت بینالمللی را افزایش داده است، سطح تنشهای منطقهای را کاهش داده است. البته تنش بین ایران و آمریکا در این وضعیت حالت استثنا دارد. به هر حال رفتارهای آمریکا و ایران نسبت به دیگر کشورها وضعیت متفاوتی دارد.
آیا این ویروس فاصله کشورهای پیشرفته و عقب مانده را در آینده بیشتر میکند؟
هنگامی که دو کشور در وضعیت دشمنی قرار دارند به معنای این نیست که همه مجاری ارتباطی بین این دو کشور قطع شده است. یادمان باشد در منازعه نفتی عربستان و روسیه در یک جبهه و آمریکا در جبهه دیگری قرار گرفته است. بنده در حال طرح یک فرضیه هستم. بخش متعارض ثانویه این ماجرا این است که کشورهای مختلف هر کدام تلاش کنند به تنهایی گلیم خود را از آب بیرون بکشند. این وضعیت مانند تصمیمی است که دونالد ترامپ در راستای توقف ورود مهاجران به خاک آمریکا اعلام کرده است. از سوی دیگر دو کشور آلمان و سوئد که به هم نزدیک هستند اما دو سیاست جداگانه را دنبال میکنند. آلمان بهعنوان بزرگترین قدرت اقتصادی اروپا و یکی از قطبهای اقتصادی جهان به قرنطینه باور دارد و بهصورت جدی به آن پایبند است. این در حالی است که سوئد بهعنوان کشوری که هشتمیلیون جمعیت دارد اما به یک معجزه اقتصادی شبیه است و از هواپیمای جنگی، مسافربری، اتوبوس، وانت، کشنده، لوازم کامپیوتری و لوازم ورزشی در این کشور تولید میشود سیاست متفاوتی نسبت به آلمان در مقابل بحران کرونا در پیش گرفته است. رویکرد سوئد در مقابل کرونا فرضیه بنده درباره اینکه برخی کشورهای صنعتی در مقابل کرونا سیاستهای مسالهداری را دنبال میکنند تقویت میکند. فرضیه دیگر اینکه کرونا بهعنوان بیماری که در ده سال آینده همراه زندگی بشر خواهد بود در شرایط کنونی در مرحله واکسیناسیون جوامع صنعتی قرار گرفته تا در آینده زندگی بیش از هشتاددرصد مردم این کشورها را تضمین کند. در چنین شرایطی کشورهای صنعتی میتوانند در سالهای آینده در حالی که کشورهای دیگر درگیر این بیماری هستند خود را تاحدودی مصون بدارند و بهعنوان جامعهای بالنده به زندگی خود ادامه بدهند. مجموعه این اتفاقات پرسشها و ابهاماتی درباره زندگی بشر در آینده خواهد بود که مورد توجه متفکران و اندیشمندان قرار خواهد گرفت. نکته دیگر توجه بیشتر کشورهای مختلف جهان به خصوص کشورهای توسعه یافته به نظام سلامت و امکانات بهداشتی و درمانی خود در آینده خواهد بود. در آینده فاصله کشورهای پیشرفته و عقب مانده بیشتر خواهد شد و اتکای کشورهای کمتر توسعهیافته به کشورهای توسعه یافته بیشتر از گذشته خواهد شد. از سوی دیگر کسب و کارها شکل و ماهیت جدیدی پیدا خواهند کرد. شاید استارتاپها و فعالیتهای مجازی امکان رشد بیشتری پیدا خواهند کرد. در مقابل کارهای یدی و بنگاههای خرد و کوچک با مشکلات سختتری مواجه خواهند بود. در شرایط کنونی کرونا میلیونها نفر را بیکار کرده است. براساس اعلام سازمان جهانی کار کرونا بر جنبههای مختلف رندگی کارگران تاثیرگذار خواهد بود. این در حالی است که براساس پیشبینیهای صورت گرفته کرونا بیست تا سیدرصد بیکاری جهانی را افزایش خواهد داد. در نتیجه ناسیونالیسم و ارزشهای ملی و قومی افزایش پیدا خواهد کرد. کرونا همچنین برپدیده مهاجرت تاثیر خواهد گذاشت و میل به جداییسازی را تقویت خواهد کرد. همه این مسائل در زندگی آینده بشر تعیینکننده خواهد بود و به راحتی نمیتوان آنها را نادیده گرفت.
از تحرکات اخیر ترامپ و نیز اتفاقات جدید در خلیج فارس چه ارزیابیای دارید؟
در طول دوران ریاست جمهوری دونالد ترامپ هیچگاه قایقها به ناوهای آمریکایی در خلیج فارس نزدیک نشدند. شاید اگر قایقهای کشورهای دیگر خلیجفارس به ناوهای آمریکایی نزدیک میشدند اتفاق خاصی رخ نمیداد اما هنگامی که قایقهای ایرانی به ناوهای آمریکا نزدیک میشوند میتوان احتمال داد که بازار نفت با یک شوک جدید مواجه خواهد شد. من هنگامی که این صحنه را مشاهده میکنم از خودم میپرسم آیا در پشت این مساله برنامه هدفمندی هم وجود ندارد؟ ایران بیتمایل نیست که عربستان را آچمز کند این در حالی است که عربستان نیز سالهاست همین سیاست را در مقابل ایران در پیش گرفته است. این در حالی است که سیاست نفتی مشترک عربستان و روسیه بیشترین لطمه را به سیاست نفتی آمریکا وارد کرده است. همه این کشورها بهدنبال شرایطی بودند که قیمت نفت را از وضعیت کنونی نجات بدهند. البته کاهش قیمت نفت برای ایران که در شرایط تحریم قرار دارد و عملا امکان صادارت نفت را ندارد تفاوت معناداری ایجاد نمیکند. نکته دیگر اینکه کشورهای توسعه یافته مدتهاست که نسبت به هزینه زندگی شهروندان خود و به خصوص سالمندان دارای دغدغه هستند. نمونه این رویکرد در فرانسه و درباره قوانین جدید دولت امانوئل مکرون درباره بازنشستگان است که سبب تجمعات خیابانی در خیابانهای مختلف فرانسه شده است. قوانین بازنشستگی بخش عمدهای از سرمایههای هر کشور را میبلعند. شاید دولتها این مسائل را بازگو نمیکنند اما در مقابل بحرانهایی مانند کرونا به یکباره غافلگیر میشوند. چرا ایتالیا و اسپانیا که دارای سالمندان زیادی هستند در مقابل ویروس کرونا تا به این اندازه آسیبپذیرند و تلفات میدهند. همه این عوامل نشانههایی است که فرضیههای مختلفی را بازگو میکند اما لزوما صحیح نیستند.
ایران در تحولات دوران پساکرونا چه نقشی برعهده خواهد داشت؟ آیا در معادلات بینالمللی ایران در دوران پساکرونا تغییرات مهمی ایجاد خواهد شد؟
دولت آقای روحانی و هر دولتی که در ایران روی کار بود بهدلیل نوع نگاه نمیتوانست دیگران را متوجه این نکته کند که برای مصون ماندن ایران از ویروس کرونا شهر قم باید قرنطینه شود. با این وجود پس از این اتفاق مجموع مدیریت ایران درباره بحران کرونا نسبت به کشورهای دیگر جهان قابل قبول بود. به هر حال ایران سالهای طولانی است که در وضعیت تحریم قرار دارد و تحریمهای جدید نیز کار را سختتر کرده است. ایران نسبت به کشورهای خاورمیانه دارای زیرساختهای پزشکی قویتر و کادر درمانی حرفهایتری است. هرچند در برخی زمینهها دارای چالشهایی بود اما با در نظر گرفتن این کمبودها میتوان به مدیریت ایران در بحران کرونا نمره قبولی داد. دولت حسن روحانی در مقابل دو گزینه بد و بدتر قرار گرفته است. رویکردی است که ما ایرانیها سالهاست با آن درگیر هستیم و کمتر در معرض انتخاب خوب و خوب تر قرار گرفتهایم. در سالهای گذشته ما یا در معرض انتخاب بین بد و بدتر قرار داشتهایم. اگر با این رویکرد وضعیت را تحلیل کنیم به این نتیجه میرسیم که دولت مجبور بود برای نجات اقتصاد ایران هرچه زودتر قرنطینه را بشکند. این یک واقعیت غیرقابل انکار است که دولت از نظر اقتصادی نمیتوانست همه کشور را در وضعیت قرنطینه قرار بدهد. نکته دیگر اینکه دولت در ایران بر بسیاری از موسسات و نهادهای مالی مدیریت ندارد و در اختیار دولت قرار ندارد. بیشتر این موسسات تابع نهادهایی هستند که گاه برخی هم مالیات پرداخت نمیکنند. هنگامی که دولت روی این بخشها مدیریت ندارد عملا نمیتواند همه کشور را در وضعیت قرنطینه قرار بدهد و کسانی که چنین مسائلی را مطرح میکنند تنها شعار میدهند. به همین دلیل نیز دولت آقای روحانی دستور داد که بخشهایی از کسب و کارها به مرور زمان بازگشایی شوند و در شرایط کنونی اغلب کسب و کارها اجازه فعالیت پیدا کردهاند. دولت آقای روحانی تلاش کرد بین وضعیت اقتصادی جامعه و سلامتی مردم یک تعادل ایجاد کند.
دیدگاه تان را بنویسید