با هم به این نتیجه هم رسیدیم که شبکههای اجتماعی این امکان را به ما میدهند تا اطلاعات بسیار زیادی در رابطه با مشتریانمان کسب کنیم.
در ادامه و در مطالبی که پیشرو داریم سعی خواهیم کرد تا ابزارهایی را معرفی کنیم که با بهرهگیری از آنها بتوانید این شناخت را بیشتر کنید.
یکی از مواردی که لازم است در نظر داشته باشید، این است که برای بهدست آوردن نتیجه واقعی باید این نتایج را روی کاغذ بیاورید.
بسیاری از مدیران تصور میکنند برای سوالاتی که از آنها میپرسید جوابهای دقیقی در ذهن دارند و به همین دلیل نیازی ندارند که این پاسخها را روی کاغذ بیاورند. این یکی از اشتباهات متداول است. چراکه وقتی شروع به نوشتن پاسخهایتان میکنید، متوجه میشوید چقدر جوابها و اطلاعات ناقص یا غیرشفاف هستند.
اما همین که شروع به نوشتن میکنیم یعنی تصمیمی جدی در شفاف و دقیقسازی آنها گرفتهایم. بنابراین حتما سعی کنید پاسخهایتان را بنویسید و تا زمانی که به یک پاسخ کامل و شفاف نرسیدهاید روی آنها کار کنید. میتوانید از همکارانتان هم بخواهید نظراتشان را بنویسند، سپس پاسخها را با یکدیگر مقایسه کنید و به یک جمعبندی نهایی برسید.
بهخاطر داشته باشید، شانس شما در فروش با میزان شناخت شما از مشتریانتان رابطه مستقیم دارد. پس به پاسخهای ذهنیتان بسنده نکنید.
یکی از اولین سوالاتی که کسبوکارها برای شروع فعالیت در شبکههای اجتماعی با آن روبهرو هستند این است که: کدام شبکه اجتماعی برای کار من بهترین گزینه است؟ بسیاری از کسبوکارها صرفا به این دلیل که سایرین از یک شبکه خاص استفاده میکنند تصمیم به شروع کار در آن زمینه میگیرند.
هر چند این انتخاب از این مساله نشات میگیرد که احتمالا آن شبکه اجتماعی، بهطور مثال اینستاگرام در ایران، مخاطبان بسیاری دارد، حال آنکه دسترسی به فیسبوک محدود است، بنابراین تعداد کاربران ایرانی در آن کمتر است.
ولی صرف اینکه کدام شبکه اجتماعی از نظر تعداد بیشترین مخاطب را دارد، نمیتواند توجیه مناسبی برای سرمایهگذاری در ساخت و توسعه حساب در آن شبکه باشد.
برای اینکه شبکههای اجتماعی موردنظرتان را انتخاب کنید باید دو نکته را در نظر داشته باشید: یکی اینکه بیشترین مخاطبان موردنظر شما در کدام شبکههای اجتماعی فعالیت میکنند. دوم اینکه شما برای کدام یک از این شبکههای اجتماعی بهترین و با کیفیتترین محتواها را میتوانید تهیه کنید؟
تعداد کسبوکارها و فعالیتها در شبکههای اجتماعی به قدری زیاد شده است که اگر نتوانید محتوای مناسبی به مخاطبانتان ارائه دهید، نمیتوانید آنها را به سوی خود جذب کنید.
سوالی که اکنون باید به آن پاسخ دهید این است که محتوایی که قادر به تولید آن هستید چیست؟ اگر شما یک کسبوکار کوچک هستید، بعید است که بتوانید تولید محتوای خود را برونسپاری کنید. برای مثال بخواهید هزینه کنید تا مقالات مرتبط با محصولات شما برایتان نگارش شود یا ویدئوهایی برایتان بسازند یا یک عکاس بهطور مداوم برای محصولاتتان عکسهای متفاوتی تهیه کند.
به عبارت بهتر شاید هزینه برونسپاری تولید محتوا برای کسبوکارهای کوچک آنقدر بالا باشد که نتوانند آن را بپردازند. در این صورت شما بهتر است روی نقاط قوت خودتان تمرکز کنید و به تولید محتوایی بپردازید که در آن بهترین عملکرد را دارید و بخشهایی را که نقاط ضعف شما هستند بهگونهای پوشش دهید. مثلا اگر شما به هیچ عنوان از فیلمبرداری و مستندسازی سررشته ندارید، بهطور قطع نمیتوانید ویدئوهایی با کیفیت و جذاب از نظر محتوا تولید کنید. در نتیجه داشتن یک کانال در یوتیوب برای کار شما بیهوده خواهد بود.
این مساله ممکن است در مورد شرکتهای بزرگ متفاوت باشد. این شرکتها ممکن است از نظر بودجه دستشان بازتر باشد و اگر به این نتیجه برسند که مخاطبان بیشتری در یوتیوب خواهند داشت، حتی هزینه تهیه فیلم را نیز توجیه کنند. در عین حال آنها ممکن است از قبل افرادی را در بخش ارتباطات عمومی شرکت داشته باشند که قادر باشند مقالات مرتبط نگارش کنند یا عکاس حرفهای در مجموعه داشته باشند که بتواند برای شبکههای اجتماعی نیز محتوا تولید کند. هرکدام از این تصمیمها خوبیها و بدیهایی دارد. بهعنوان مثال وقتی شما در خود مجموعه و با امکاناتی که در دسترس دارید به تولید محتوا میپردازید، ممکن است مطالبی تولید کنید که با کسبوکار و محصولات شما هماهنگی و نزدیکی بیشتری داشته باشند. درحالیکه وقتی نگارش یک مطلب را برونسپاری میکنید، نگارنده ممکن است عمیقا با کسبوکار شما آشنا نباشد و صرفا مطالبی را قید کند که بیشتر کلیشهای هستند. از سوی دیگر، وقتی تولید محتوا را برای شبکههای اجتماعی به همکاران داخلی خود میسپارید، برای آنها وظایف جدیدی تعریف میکنید که نه تنها لازمه آن این است که با شبکههای اجتماعی و نوع محتوای مناسب برای آنها آشنا شوند، بلکه زمان بیشتری نیز باید صرف کنند. در نتیجه آنها به غیر از اینکه باید وظایف قبلی خود را انجام دهند، باید وقتی برای وظایف جدید نیز پیدا کنند و این ممکن است خود به چالشی تبدیل شود که میتواند باعث شود کیفیت محتواهای تولید شده کاهش یابد. در مورد بسیاری از کسبوکارها میبینیم که آنها به دلیل اینکه نمیتوانند برای شبکههای اجتماعی مختلف محتوای مناسب آن را تولید کنند، فقط محتواهای مشابه را در همه آنها به اشتراک میگذارند و این اشتباه باعث میشود، جذابیت صفحات مختلف برای مخاطبان کاهش بیابد. بنابراین اولین قدم شناسایی نقاط قوت شما برای تولید محتوا و انتخاب شبکههای اجتماعی موردنظرتان است. البته این مساله به این معنا نیست که اگر تصمیم به تولید محتوا توسط خودتان گرفتید لازم است، حتما عکاس یا فیلمبردار حرفهای باشید. آنچه میتواند شما را در تولید محتوای جذاب یاری دهد، میزان خلاقیت شماست. به این ترتیب خواهید توانست با استفاده از محتواهایی که در اینترنت وجود دارند خود مطالب جذاب برای مخاطبانتان تولید کنید اما لازم است این انتخاب بر مبنای نقاط قوت شما باشد. آنها را اکنون روی برگهای یادداشت کنید. در مطلب بعدی به نحوه دستهبندی و شناسایی گروههای مختلف مخاطبان و مشتریانتان خواهیم پرداخت.
دیدگاه تان را بنویسید