در گفتوگو با «احمد دستمالچیان» کاردار پیشین ایران در عربستان و سفیر اسبق کشورمان در اردن به بررسی این موضوعات پرداخته ایم. دستمالچیان معتقد است با توجه به ضربات سهمگین کرونا بر پیکره اقتصاد کشورهای منطقه، احتمال بسیار کمی وجود دارد بحرانهایی که خاموش شدهاند، مجددا فعال شده و خاورمیانه را با مشکلاتی جدی روبهرو کنند. این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
کرونا چه تأثیر مستقیمی بر روندهای سیاسی در منطقه خاورمیانه گذاشته است؟
به طور کلی بحران کرونا و شیوع بیماری باعث تغییر بسیاری از روندهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی شده و این تأثیرات همچنان ادامه دارد. نمود این تغییرات در کشورهای غربی بارزتر بوده، به ویژه آنکه شاهد هستیم کمپانیهای بزرگ اقتصادی و محافل سیاسی غرب به طور جدی تحتتأثیر قرار گرفتهاند. شمار بالای قربانیان، احتمال رکود اقتصادی شدید و نگرانیها از آینده سبب شده که حکومتهای غربی به چالش کشیده شوند و با توجه به نظم و ساختار کنونی جهان، مطمئناً آثار این بحران در غرب بهزودی در دیگر نقاط دنیا نیز مشاهده خواهد شد. در خصوص خاورمیانه، اولین اثر فوری و مهم کرونا کاستن از شدت بحرانهایی بود که سالها حل نشد و به مانند زخمی عمیق بر پیکر منطقه میماند. از جمله این بحرانها که با شیوع کرونا از شدت آن کاسته شد، میتوان به مسأله ادلب اشاره کرد که ارتش ترکیه و ارتش سوریه در آستانه یک درگیری مستقیم و بزرگ بودند، اما با شیوع کرونا خود به خود سطح تنشها کاهش یافت. دیگر مساله قابلاشاره، جنگ یمن است که طی سالیان گذشته درگیریهای خونینی به همراه داشت و عربستان سعودی بیگناهان زیادی را در این جنگ، هدف قرار داد و اکنون آتشبس برقرار شده است. بحرانهای کوچک و بزرگ خاورمیانه که مدتها قابلاداره نبودند، ولو به صورت موقت اکنون کنترل شدهاند. برخی محافل سیاسی حتی معتقدند با توجه به ضربات سهمگین کرونا بر پیکره اقتصاد کشورهای منطقه، احتمال بسیاری کمی وجود دارد بحرانهایی که خاموش شدهاند، مجددا فعال شده و خاورمیانه را با مشکلاتی جدی روبهرو کنند. این روزها در یمن شاهد هستیم با اعلام دبیرکل سازمان ملل، ریاض آتشبس را پذیرفته و برادران یمنی با شروطی حاضر شدهاند که جنگ موقتاً پایان یابد. این دستاورد بزرگی برای منطقه است و باید حفظ شود.
یکی از بحرانهای جدی خاورمیانه مسأله اختلافات میان ایران، عربستان و امارات بوده که از جمله دلایل آن رفتارهای اشتباه ابوظبی و ریاض در تبعیت از آمریکا است. مشخصاً فکر میکنید مسأله کرونا چه تأثیری بر سیاستهای امارات متحده عربی و عربستان در منطقه داشته باشد؟
امارات متحده عربی شیوع ویروس کرونا را بهانهای قرار داده تا فضای سیاست خارجی خود را تغییر دهد. در همین راستا عبدا... بن زاید وزیر خارجه امارات با آقای محمدجواد ظریف وزیر خارجه کشورمان تحتپوشش کمکهای کرونایی تماس تلفنی برقرار میکند. به نظر میرسد که عبدا... بن زاید از این طریق به نوعی تلاش برای بهبود رابطه با ایران را نمایش داده است. از همینرو با شیوع کرونا شاهد تحولات قابل توجه در عرصه منطقه خواهیم بود. در حال حاضر کرونا بهانهای شده تا امارات متحده عربی بتواند رویکرد جدید سیاست خارجی خود را عملیاتی کند. از آنجایی که امارات و برخی کشورهای عربی علاقهای به توسعهطلبی و قدرت گرفتن ترکیه در منطقه ندارند، سوریه را سنگر اول جلوگیری از توسعهطلبی نئوعثمانیگرایی اردوغان رئیسجمهور کنونی ترکیه میدانند. به همین دلیل است که یکی از نمایندگان خلیفه حفتر و رئیس دستگاه اطلاعاتی مصر به سوریه سفر کرد و محمد بن زاید ولیعهد امارات متحده عربی نیز به بهانه کمک ابوظبی به سوریه در راستای مبارزه با ویروس کرونا تماس تلفنی با بشار اسد رئیسجمهور سوریه برقرار کرد. برخی شنیدهها حاکی از آن است که ابوظبی پیشنهاد کمک 3 میلیارد دلاری به سوریه داده تا بتواند جلوی توسعهطلبی ترکیه بایستد. در نتیجه تحولاتی که اخیرا در جهان عرب به نفع سوریه رخ داده را میتوان در همین راستا ارزیابی کرد.
یعنی نتیجه این تحولات را به نفع سیاستهای منطقهای ایران میدانید؟
سیاست جدید امارات نشان میدهد که اماراتیها سیاست اشتباهی را در راستای تضعیف دولت سوریه دنبال کردهاند و اکنون معتقدند لازم است سوریه به دلایل مختلف در جهان عرب قوی باقی بماند و به این نتیجه رسیدهاند که خطر توسعهطلبی ترکیه میتواند بیش از هر چیزی جهان عرب را تهدید کند. مصر رویکرد مشخصی را در قبال ترکیه دنبال میکند، با اهرم لیبی نیز به کمک سوریه آمدهاند و اماراتیها هم مجموعه کشورهای خلیجفارس را رهبری میکنند و در عمل نیز محمدبن سلمان در سیاست خارجی منطقه معزول شده است. از همینرو امارات به نمایندگی از شورای همکاری خلیجفارس این سیاست را دنبال میکند. این ذهنیت تاریخی اعراب نسبت به ترکیه دقیقا مانند ذهنیت تاریخی ایران نسبت به اعراب است. این ذهنیت چیزی نیست که به سادگی ایجاد شود و به راحتی از بین برود. از همینرو اعراب به دنبال این بودند تا در یکجایی اردوغان را متوقف کنند و بهترین مکان درگیری ترکیه و سوریه در ادلب بود. نتیجه نهایی آن نیز برای اعراب مثبت بود و هماهنگی نانوشتهای میان روسیه و اعراب در بحث سوریه شکل گرفت تا ترکیه در ادلب تادیب شود و این اتفاق نیز رخ داد. اکنون این سیاست نیز هم به نفع روسیه و هم به نفع ایران دنبال میشود.
در بحث یمن نیز همین وضعیت حاکم است؟
قبلا شاهد پیشنهاد مشترک امارات و عربستان برای آتشبس در یمن بودیم، اما برای اولین بار است که یمنیها دست بالا را دارند و آتشبس را منوط به شروطی کردهاند، چراکه یمنیها دست بالا را در عرصه نبرد در اختیار دارند. از همینرو مجموعه شرایط نشان میدهد، امارات و عربستان در عرصه نبرد یمن موضع پدافندی به خود گرفتهاند و میخواهند آتشبس در یمن برقرار شود. در این میان درخواست دبیرکل سازمان ملل برای آتشبس را بهانه قرار دادند و آتشبس را بلافاصله پذیرفتند. از سوی دیگر ظاهرا تحرکاتی بین ایران و کشورهای عربی منطقه برای بهبود روابط و در مورد به آرامش رسیدن اوضاع در عراق بین ایران و کشورهای عربی صورت گرفته است. سفرهای چند وقت اخیر مقامهای ایرانی به عراق نیز در همین راستا بوده است. بهطور کلی صورت سیاسی منطقه در حال تغییر است. عربستان در سیاست خارجی منطقه دیگر نقش محوری ایفا نمیکند، بلکه امارات در حال تبدیل شدن به بازیگرمحوری اعراب در عرصه منطقهای است. دلیل عدممحور قرار گرفتن عربستان اشتباهات متعددی است که محمدبن سلمان ولیعهد سعودی کرده است که از جمله آن میتوان به بحث جنگ یمن و ترور جمال خاشقجی اشاره کرد. از همینرو اکنون عربستان در بحث سیاست خارجی منطقه به حاشیه رانده شده است. در حال حاضر سعودیها به شدت درگیر مسائل داخلی خود هستند، از همینرو عربستان دیگر محور نیست، بلکه این امارات است که نقش محوری را ایفا میکند.
یعنی سیاست امارات و عربستان کاملاً مستقل از یکدیگر دنبال میشود؟
نباید فراموش کرد هماهنگیهای پشتپرده میان دو کشور کماکان وجود دارد و نشانهای از مخالفت عربستان با رویکرد امارات در حال حاضر وجود ندارد. البته نمیتوان انتظار داشت این تغییر رویکرد باعث بهبود شرایط میان ایران و اعراب شود، اما از موضع شدید ضدایرانی اعراب نسبت به ایران که پیشتر وجود داشت رفتهرفته کاسته میشود، اما اینکه تحولات پس از کرونا چگونه پیش برود هنوز مشخص نیست. بهطور کلی کرونا در تمامی عرصههای سیاسی، اقتصادی و بینالمللی دنیا اثرگذار بوده و بسیاری از مسائلی که بنا بود رخ دهد دیگر انجام نمیشود و برای اولین بار است که جهان اینچنین در یک رکود سخت قرار گرفته است. از همینرو کرونا رمق اجراییسازی بسیاری از سیاستها را گرفته است و تا مدتی کشورهای دنیا و به خصوص آمریکاییها دیگر توان و تحمل سیاستهای تهاجمی را ندارند. اکنون بن زاید و امارات شرایط به مراتب باثباتتری نسبت به بن سلمان و خاندان سعودی در عربستان دارند. بنزاید برخلاف بنسلمان، بسیار زیرک، هوشمندانه و منعطف با مسائل برخورد میکند، از همینرو آینده بنزاید روشنتر از عربستان و بنسلمان است و میتواند نقش موثرتری در منطقه ایفا کند. اکنون شاهد آن هستیم که بنسلمان چندان حضور جدی در مباحث منطقهای ندارد، بنابراین میتوان این انتظار را داشت که بنزاید راهبرد سیاست خارجی خود را با موفقیت به نمایندگی از سایر کشورهای عربی پیش ببرد.
به آمریکا اشاره کردید. تحرکات نیروهای آمریکایی در منطقه را چگونه ارزیابی میکنید؟
تا چندی پیش بسیاری از محافل سیاسی و رسانهای در ایران بر این باور بودهاند که در عراق کودتا رخ میدهد یا جنگی علیه ایران درمیگیرد. اما در عمل اقدامات آمریکا کاملا جنبه روانی داشته، چراکه آمریکا قصد دارد از پادگانهایی که در اختیار دارد خارج شود و از کمیت به سمت کیفیت سوق پیدا کند و در سوی دیگر مخالفان را بترساند و افکار عمومی را تحتتاثیر قرار دهد، ولی از سوی دیگر هیچ دادهای نشان نمیداد که آمریکا قصد اقدام نظامی در منطقه را داشته باشد. هدف اول آمریکاییها از جابهجایی نیروهای خود این بود که با افکار عمومی مردم عراق مواجه نشوند؛ چرا که مردم این کشور خواهان خروج هرچه زودتر نیروهای نظامی دولت واشنگتن از عراق هستند. از طرف دیگر آمریکاییها نیروهای خود را به پایگاههای مجهزتر منتقل کردهاند تا این نیروها را متمرکز و جمع و جور کنند و اگر دچار ضرباتی شدند راحتتر از خود دفاع کنند و کمتر آسیب ببینند.
بازگردیم به همان بحث عربستان؛ چرا نتیجه سیاستهای بنسلمان در منطقه تا این اندازه بد بوده است؟
بنسلمان طی سالیان گذشته با اعمال نابخردانه و از روی غرور جوانی، ضربات غیرقابل جبرانی به حیثیت و اعتبار عربستان در عرصه بینالملل وارد کرده است. داستان فضاحتبار دخالت در یمن و شکستهای پیدرپی که نهتنها هیچ دستاورد نظامی و سیاسی نداشته بلکه با تاکتیکهای مهم تهاجمی یمنیها در زدن پایگاههای حساس اقتصادی و نظامی عربستان به وسیله موشک و پهپاد خسارات وحشتناک حیثیتی اعتباری اقتصادی را بر آلسعود وارد ساخته است. حمله موفقیتآمیز به آرامکو بزرگترین شرکت نفتی دنیا و از کار انداختن ظرفیت 50 درصد تولید این شرکت، ادراک ناصحیح از روندهای میدانی و عدمپذیرش واقعیتهای روی زمین، عربستان را به بنبست کنونی کشانده است. به عبارت دیگر، سردرگمی کنونی عربستان ناشی از تغییر معادله میدانی است؛ از تصور خروج قهرمانانه در ابتدای جنگ تا خروج مفتضحانه از جنگ که با حیات سیاسی محمد بن سلمان پیوند خورده، فاصله چندانی نمانده است. قتل فجیع خاشقجی سروصدای زیادی در دنیا ایجاد کرد و باعث حیثیتزدایی از عربستان در افکار عمومی و محافل بینالمللی شد. داستان دخالت فضاحتبار در امور داخلی سوریه و عراق و حمایت بیمحابا از تکفیریهای خونریز داعشی و راهاندازی جنگهای نیابتی و شکست مفتضحانهای که در سوریه و عراق خورد. همچنین داستان مثلث شوم و هماهنگی بیش از حد و عریانی که با آمریکا و اسرائیل داشت و در بین جهان عرب به بدنامی و رسوایی کشیده شد. زندانی کردن فضاحتبار سعدالحریری نخستوزیر لبنان در عربستان و اجبار او به استعفا با آن شکل ننگین و سیاست شکست خورده و فضاحتبار محاصره قطر که نه تنها هیچ توفیقی در پی نداشته بلکه اکنون باعث شکاف و دودستگی بین کشورهای عربی خلیجفارس شده و مدتهاست جلسات شورای همکاری خلیجفارس بزرگترین ارگان هماهنگکننده سیاسی، اقتصادی، مالی و نظامی این کشورها با یکدیگر شده است. مشکلات عدیده دیگری نیز در داخل عربستان به وجود آورده است؛ از جمله برای اولین بار در تاریخ آلسعود با این شکل اسفبار و موهن متنفذین دربار و شاهزادگان را به هم ریخته و ارکان حکومت را سست کرده است. افراد متنفذ و قدرتمند آلسعود نظیر بننایف، که سالیان درازی مسئول اول امنیت کشور بوده، و احمد بن عبدالعزیز و مقرن بن عبدالعزیز، که فرزندان بلافصل عبدالعزیز هستند، و متعب بن عبدا... پسر پادشاه سابق، که مدت مدیدی رئیس گارد سلطنتی سعودی بوده، و بنطلال، بزرگترین سرمایهدار عرب که دارای نفوذ اقتصادی زیادی در دنیا هستند، و دهها متنفذ دیگر را به بدترین وجه جریحهدار و زندانی کرده است. با رفتن ملک سلمان، عربستان دچار بحران جانشینی خواهد شد؛ چرا که انتقال قدرت از نسل اول به دوم باید صورت پذیرد و با توجه به زخمهای فعلی بر پیکره آلسعود بعید است که بدون التهاب و بحران این دوران گذار طی شود. عربستان باید منتظر روزهای سختی در آینده باشد.
وزیر امور خارجه ایران عازم سوریه شده است. فکر میکنید محتوای دیدارهای محمدجواد ظریف با مسئولان سوری و نتایج آن، چه باشد؟
سوریه و ایران روابطی استراتژیک دارند. آن چیزی که امروز این سفر را بیش از گذشته برجسته کرده، تهدیدات مستمر رژیم صهیونیستی علیه امنیت سوریه و مواضع ایران است. این احتمال هست که محتوای مذاکرات در سوریه، رایزنی برای تصمیمگیری در خصوص مقابله با تهدیدات رژیم صهیونیستی باشد.
دیدگاه تان را بنویسید