نصیر محمدزاده، اهل نیکشهر که درگیر بیماری مادرش بوده میگوید: «وضعیت اینجا خیلی پیچیده است، هم به خاطر بافت فرهنگی هم به خاطر اطلاعرسانی ضعیف، علوم پزشکی حرف اول را نمیزند و همین هم ما را میترساند. مادرم در یک روستا به عروسی دعوت شده بود. آنجا کسی علائم بیماری را داشته و با مادرم روبوسی کرده. مادرم بعد از چند روز علائم را نشان داد. رفتیم بیمارستان و فقط با یک تب سنج دمای بدنش را اندازه گرفتند و گفتند مشکلی ندارد و برود خانه. من قانع نشدم و مادرم را بردم مطب. آنجا چند قرص آنتیبیوتیک تجویز کردند و دوباره او را آوردیم خانه. چند روز بعد حالش بدتر شد و به بیمارستان مراجعه کردیم و آنجا اسکن ریه گرفتند و گفتند کرونایش مثبت است و بستریاش کردند. مادرم ۱۳روز بیمارستان بستری بود و الان باید ۱۴ روز دوره نقاهت را بگذراند. بعد از آن از خانه بهداشت یک بار آمدند خانه برای ضدعفونی و چند بار تماس گرفتند. داییام هم مشکوک بود که فقط یکی - دو بار تلفنی پیگیری کردند. البته چون ما اولین موارد بودیم، بیشتر پیگیری میکردند. شرایط اینجا طوری است که مردم بیماری را انگ اجتماعی میدانند و خیلیها به همین خاطر آن را مخفی یا سعی میکنند به خودشان و دیگران بقبولانند که بیماریشان کرونا نبوده. بعد از همان عروسی که مادرم رفته بود، بیشتر از ۵۰ نفر علائم پیدا کردند ولی فقط مادر من به بیمارستان مراجعه کرد. ما نگرانیم با این شرایط، مردم مسأله را سادهتر بگیرند. با این که اینجا همهگیری نداریم اما به هر حال مبتلاها زیادند. مردم اصلاً جدی نگرفتهاند و بیرونند و فقط مغازهها به خاطر فشار اصناف بسته است.
شرایط بیمارستانها هم اصلاً خوب نیست. با این که تعداد بیماران بستری شده کم است اما پرستاران وحشت کردهاند. مشکل اصلی اما این است که مردم مراجعه نمیکنند یا آن قدر دیر مراجعه میکنند که کاری از کسی ساخته نیست. خودم یک نفر را در بیمارستان دیدم که دیر مراجعه کرده بود و بعد از چند ساعت فوت کرد چون خیلی وضعیتش وخیم بود.
مسأله دیگر این است که هنوز یک نقاهتگاه در منطقه نداریم چون قرار بود مادرم را به نقاهتگاه بفرستند و گفتند بیمار ۱۴ روز دیگر در بیمارستان بماند برای گذراندن نقاهت که ما خودمان مادرم را به خانه آوردیم تا دوباره در محیط آلوده نماند.»
عبید ملک رئیسی، معلم و فعال اجتماعی اهل ایرانشهر هم در این باره میگوید: «مسأله اصلی این است که مردم هنوز این بیماری را جدی نگرفتهاند. بیشتر مردم استان ما کارهایشان روزمزد و روزمره است و به خاطر مخارج زندگی مجبورند هر روز بروند بیرون و کار کنند. یکی کارگری میکند، یکی دستفروشی و یکی رانندگی. بازار روز هم به ظاهر تعطیل شده اما مغازهدار جلوی مغازه ایستاده و اگرمشتری بیاید، یک لحظه در را باز میکند و جنس را تحویل میدهد. بعضی مغازهدارها هم وسایل را در ماشینشان گذاشتهاند و به صورت دستفروشی میفروشند.»
او به نکته دیگری اشاره میکند: «دیروز با یکی از پرسنل بیمارستان ایرانشهر حرف میزدم که میگفت امکانشان برای تستگیری روزانه محدود است و روزی تنها ۳۰ تست میتوانند بگیرند. خود ایرانشهر از لحاظ تجهیزات بد نیست اما جایی مثل نیکشهر از لحاظ امکانات بهداشتی و درمانی ضعیف است. استان ما بیش از ۲ میلیون و ۸۰۰ هزار نفر جمعیت دارد و بیش از نیمی از این جمعیت روستانشین هستند که دسترسی به امکانات ندارند؛ خصوصاً در جنوب استان. میگویند دستها را بشویید! اصلاً آبی وجود دارد که دستها را بشویند؟ مسأله دیگر این است که خیلیها در استان ما بیماری را جدی نگرفته و فکر میکنند کرونا بیماری سادهای است. خیلیها که مریض میشوند، خصوصاً در روستاها به دلیل این که دسترسی به مراکز درمانی ندارند اصلاً مراجعه نمیکنند و خوددرمانی میکنند حالا یا با داروهای گیاهی یا داروهایی که در دسترس دارند.
رئیس علوم پزشکی زاهدان اعلام کرده که بحران اساسی ما طی دو هفته آینده است چون در ۱۰ روز گذشته تعداد مبتلایان به کرونا دوبرابر شده. استاندار هم گفته وضعیت بحرانی شده و حتی آقای شهریاری، نماینده زاهدان درباره نبود تجهیزات و تخت بیمارستانی هشدار داده طوری که بیمارستان بوعلی زاهدان دیگر تخت خالی ندارد. همچنین عروسیها هم در استان ما در حال برگزاری است و اغلب در خانهها عروسی میگیرند.
با شروع ماه رمضان هم اپیدمی وحشتناک میشود چون این ماه برای مردم ما ویژهتر است و کسانی که الان در خانه ماندهاند بیرون میآیند برای خرید و شرایط وخیمتر میشود.»
نوید برهان زهی از دیگر فعالان مدنی سیستان و بلوچستان هم در این رابطه میگوید: «وضعیت اینجا خوب نیست. خود مسئولان استانی هم همین را میگویند. رئیس علوم پزشکی زاهدان هم اعلام کرده که بیماران حاد تنفسی همان مبتلایان به کرونا هستند.
موج اصلی شیوع کرونا تازه در استان شروع شده و دانشگاه علوم پزشکی زاهدان اعلام کرده که بر خلاف خیلی استانها که شیوع کاهش پیدا کرده، در سیستان و بلوچستان شاهد این وضعیت نیستیم. مردمی که به شهرهای دیگر رفته بودند، دارند برمیگردند. الان یک پزشک در نیکشهر تستش مثبت شده در حالی که ۱۰ روز پیش در تهران بوده و این مدت هم مشغول کار بوده و ممکن است خیلیها را مبتلا کرده باشد. بعضیها اصلاً دیگر جدی نگرفتند و حالا هم زندگی را به روال سابق ادامه میدهند. برگزاری نماز جماعت هم که همچنان حتی در اوج شیوع کرونا در مسجد مکی زاهدان برگزار میشد. ما امکانات درمانی نداریم حتی در خود چابهار شرایط خوب نیست و ۷۰۰ هزار نفر را نهایت پوشش میدهد. در خود زاهدان که بیشترین آمار کرونا را دارد، ما محلههای حاشیهای مثل شیرآباد را داریم که کمترین امکانات بهداشتی هم ندارند. به نظرم با توجه به شرایط استان باید فاصلهگذاری اجتماعی اینجا بیشتر رعایت شود.
درباره آن طرح یک میلیون تومانی هم باید بگویم که با توجه به این که نیمی از جمعیت استان روستانشین هستند و خیلیها دسترسی به اینترنت ندارند،عملاً ثبت نام امکانپذیر نیست.»
باتوجه به تمام شرایط خاص سیستان و بلوچستان به نظر میرسد باید علاوه بر افزایش امکانات بهداشتی و درمانی، در رابطه با مسائل فرهنگی هم آگاهسازی مضاعفی صورت گیرد در شرایطی که کم برخوردار بودن، در کنار عاملی مثل اَنگ اجتماعی دانستن کرونا، هر روز قربانیهای بیشتری میگیرد.
دیدگاه تان را بنویسید