[زهرا جعفرزاده] درست ٤٦ روز پیش بود که ابتلای یکنفر در قم به ویروس کرونا خبری شد؛ خبری که دقایقی بعد با مرگ همان یکنفر همراه و ساعتی بعد مرگ دومین نفر هم بر اثر ابتلا به این ویروس تأیید شد.
از سیام بهمن تاکنون، کابوس شیوع کرونا در ووهان چین با همان جزئیات درحال تکرار در ایران و بسیاری از کشورهای دنیاست.
در این مدت شمار مبتلایان از مرز ٥٠هزار نفر گذشت و تعداد قربانیان به بالای سههزار نفر رسید.
مدیریت شیوع کرونا (یا همان کووید ١٩) در ایران اما و اگر فراوان دارد.
با وجود پیشبینیهای قبلی از شروع سفرهای نوروزی اما از نیمه تعطیلات بود که با تصمیم ستاد مقابله با کرونا به فرماندهی رئیسجمهوری تصمیماتی برای اعمال محدودیتهای جدی مثل فاصلهگذاری اجتماعی با تعطیلی مکانهای تجمعی و ممنوعیت تردد به شهرها گرفته شد؛ تصمیمهایی که به گفته تعدادی از کارشناسان سلامت دیر گرفته شد و حالا باید منتظر نتایج آن ماند.
چرایی قرنطینهنکردن شهرهایی که ابتدا کانون بحران بودهاند، منشأ ورود بیماری به کشور و دلیل بیتوجهی به ورود مسافران از چین و ماجرای طولانیشدن تصمیمگیریها برای ایجاد محدودیت تردد و جلوگیری از انجام مسافرتها موضوعات پربحثی است که این روزها از سوی آنها که نگران شرایطاند، مطرح میشود و حالا محمدرضا ظفرقندی، رئیس سازمان نظامپزشکی کشور درباره این اظهارنظرها و تصمیمها توضیح میدهد؛ او که در تصمیمگیریهای ستاد مقابله با کرونا مداخله ندارد اما در این مدت نامههای فراوانی درباره عملکردها خطاب به وزیر بهداشت و رئیسجمهوری نوشته است.
او معتقد است اگر محدودیتهایی که از اواسط تعطیلات نوروز اعمال شد، از همان ابتدا یا اواخر اسفندماه انجام میشد، شرایط به این میزان از بحران نمیرسید و تا پایان تعطیلات میتوانستیم از پیک بیماری عبور کنیم.
حدود ٤٦روز از اعلام رسمی شیوع کووید ١٩ در ایران میگذرد، در این مدت در کنار بالارفتن آمار مبتلایان و فوتیها، تصمیمگیریهای زیادی هم شد. شما چندینبار نامههایی به وزیربهداشت و رئیسجمهوری نوشتید و نکاتی را مطرح کردید. ارزیابی شما از مدیریتی که برای کنترل کرونا در ایران انجام شده، چیست؟
مدیریت این بیماری با توجه به ابعاد ناشناخته آن و نوپدیدبودنش، پروتکل از پیش تعیینشده علمی ندارد، بنابراین به یک تصمیمگیری اورژانسی نیاز داشت که با گذشت زمان تصمیمگیریها هم منطقیتر و سنجیدهتر میشود. وزارت بهداشت تنها بخشی از مدیریت ماجرا را به عهده دارد و آن بخشی که مربوط به وزارتخانههای دیگر و ابعاد اقتصادی مدیریت این بیماری است، دیگر در اختیار وزارت بهداشت نیست؛ همینجا ایراداتی دیده میشود مثلا تصمیمگیری برای ایجاد محدودیت تردد در مکانهای تجمعی یا کنترل ترددهای غیرضروری در داخل شهر و... جزو موضوعاتی نیست که وزارت بهداشت بتواند ورود کند. هرچند که من شاهد بودم در روزهای اول شیوع بیماری درکشور وزارت بهداشت پیگیر تعطیلی برخی از اماکن زیارتی و تجمعی بود اما مقاومتهایی وجود داشت و این اقدام به تأخیر افتاد و درنهایت چند روزی است که سفرهای برونشهری آنهم با درخواست مکرر مجامع علمی ازجمله سازمان نظامپزشکی با نامه به رئیسجمهوری و تبیین روش علمی فاصلهگذاری اجتماعی محدود شده است.
ابتدا شاهد بودیم که فرماندهی ستاد مقابله با کرونا به عهده وزیر بهداشت بود، بعد رئیسجمهوری این سمت را گرفت. نظرتان در اینباره چیست؟
به نظرم سطح کار باید خیلی زودتر از اینها در حد اختیارات سران قوا بهویژه رئیسجمهوری دیده میشد. هر اختیاری که به وزارت بهداشت داده شود، با میزان تأثیرگذاری که روسای قوا دارند، متفاوت است.
اوایل فروردین بود که وزیر سابق بهداشت، در مطلبی که در اینستاگرام منتشر کرد با انتقاد از نحوه مدیریت کرونا درکشور تأکید کرد از اواخر آذر و اوایل دی نگرانیاش را نسبت به ورود این بیماری به کشور اعلام کرده اما بیتوجهی شده است. از آن طرف هم وقتی نگاه میکنیم، میبینیم که اولین اعلام رسمی از ورود این بیماری به کشور همراه با دو مورد فوتی بوده است. اینطور که به نظر میرسد، ورود این بیماری به کشور جدی گرفته نشده بود و دستگاهها آمادگی نداشتند. البته ما هیچ گزارش رسمی مبنی بر ورود این بیماری در اواخر آذر نداشتهایم، اما اینکه میگویید آمادگی وجود نداشت، بله؛ اولین مورد اعلام بیماری فوت برادر یکی از همکاران ما در قم بود و نشان میداد که مبانی ورودی تنها از مبدأ چین کنترل میشد. درحالی که منشأ بیماری ورودی مستقیم از چین نبوده است. آنطور که اعلام شد بازرگانی در قم بوده که در همان روزها مکررا به چین رفتوآمد داشته و درنهایت از طریق هواپیمایی امارات وارد کشور شده است. یا در رشت انتقال از طریق دیگری بود.
به نظر شما چه کوتاهیهایی برای کنترل بیماری از همان ابتدا شد؟ همان موقع میگفتند که چینیها در ورود این بیماری تأثیر داشتهاند اما تنها کاری که در فرودگاه برای مسافران انجام میشد، تبسنجی آنها بود و هیچ اقدامی برای قرنطینهکردنشان انجام نمیشد یا پروازها به چین همچنان ادامه داشت. به نظر میرسد که حساسیتزایی نسبت به این موضوع کمرنگ بوده است.
وزارت بهداشت در بسیاری از موارد حساسیتزایی انجام داده بود، اما ظاهرا درکشور تا اتفاقی ملموس نباشد، اقدامی هم برایش انجام نمیشود. از نظر علمی سطح کنترل در شهرهای اولیه که کانون بیماری بود، باید در بالاترین سطح انجام میشد. اگر این اقدامات کنترلی جدیتر انجام میشد، طبیعتا ما در شرایط فعلی با این میزان از شیوع بیماری نمیرسیدیم. بخشی از این ویروس از طریق چینیها، بخشی از طریق مهاجران افغانستانی و حتی قاچاقچیان وارد شده است. زمانی که سطح قرنطینه و کنترلها درکشور کامل نباشد، این اتفاق میافتد. در مورد پروازهای چین هم اطلاع زیادی ندارم اما احساسم این است که اهمیت بحران با تمام ابعادش برای بسیاری از مسئولان ما ناشناخته و کمشناخته بود.
به سوال قبلی برمیگردم، چرا ورود ویروس به ایران و در ادامه میزان شیوع آن در ابتدا جدی گرفته نشد؟
به نظرم مهمترین ایراد این است که در ابتدا انتخاب روش مواجهه با این بیماری بین روش ایمنی جمعیتی و فاصلهگذاری اجتماعی اشتباه صورت گرفت. این موضوعی است که باید از سوی مسئولان کشور تصمیمگیری میشد. ایمنی جمعیتی یک روش اپیدمیولوژیک است. زمانی که یک بیماری جدی نیست، بدون نیاز به متوقفکردن فعالیتهای اجتماعی و اقتصادی، به آن اجازه گسترش داده میشود و بعد از اینکه درصدی از مردم را گرفتار کرد، بیماری خود به خود فروکش میکند. اگر واکسن این بیماری وجود داشت، این روش خوب بود اما وقتی بیماری جدید است و ابعادش ناشناخته، میزان مرگ و میرش بالاست و تولید واکسن آن در خوشبینانهترین حالت تا ٦ماه دیگر انجام شود، انتخاب این روش اشتباه است و باید از روش فاصلهگذاری اجتماعی استفاده شود. برای این کار هم باید سران قوا تصمیمگیری کنند. الان بزرگترین مشکل ما ابتلاهای جدید نیست بلکه ادارهکردن و درمان بیماران شدید است که نیاز به آیسییو دارند. تختهای آیسییو درحال پرشدن است و ما به تجهیزات ویژه نیاز داریم که هزینهبر است، مثل دستگاه ونتیلاتور.
مسألهای که با انتقاد جدی همراه است، ماجرای قرنطینهکردن شهرهایی است که در ابتدا بهعنوان کانون ویروس در ایران شناخته شدند، مثل قم و رشت. وزارت بهداشت تأکید میکند که قرنطینه کامل شهر برای این دوران قابلیت اجرا ندارد و باید از روشهای اقناعی استفاده کرد. به اعتقاد شما چرا این اتفاق نیفتاد؟
ماجرا به زمان تشخیص بیماری بستگی دارد. اگر در ابتدای شناسایی بیماری شهر قرنطینه شود، قطعا میزان آلودگی کاهش پیدا میکند. اما زمانیکه ویروس مرزهای یک شهر را در ابعاد وسیع طی کرده باشد، دیگر این روش جواب نمیدهد و اینجاست که باید از روش فاصلهگذاری اجتماعی استفاده کرد. قرنطینه یک شهر یکی از مراحل پنجگانه قرنطینه است. زمانیکه بیماری در کشور تشخیص داده شد، حداقل ٢٠ روز از ابتلا گذشته بود، یعنی بیماری که در اواخر بهمن جانش را از دست داد، حداقل ٢٠ روز قبلش گرفتار شده بود و در این مدت هم رفتوآمدها ادامه داشت، بنابراین قرنطینه به معنای ممنوعیت کامل تردد قابل اجرا نبود. هر چند در هیچ جای دنیا هم استفاده از روش اقناع و ایمنی جمعیتی علمی نیست و توصیه نمیشود. بنابراین باید در نخستین مرحله فاصلهگذاری اجتماعی بهعنوان مرحله سوم قرنطینه انجاممیشد که با تأخیر این اتفاق افتاد.
شما قبلا به نقش تحریمها در کمبود امکانات درمانی اشاره کرده بودید. تحریم ایران بحران این بیماری در کشور را تشدید کرده است؟
قطعا تحریمها در این زمینه اثرگذار است. ممکن است یک مسئول با در نظر گرفتن مسائل سیاسی اعلام کند که تحریمها به ما آسیب نزده است، اما من که پزشک هستم، تأثیر تحریمها را از نزدیک دیدم و حتی نامهای به دبیرکل سازمان ملل نوشتم و اعلام کردم که مردم ایران درحال صدمهدیدن از تحریمها هستند. براساس قوانین حقوق بشری حتی در زمان جنگهای مسلحانه، بخش پزشکی باید از جنگ مصون باشد، نباید بیمارستانها بمباران شوند. اما متاسفانه تحریمهای یکجانبه آمریکا و خروج از برجام باعث شد هم آمریکا و هم کشورهای اروپایی این تحریمها را علیه ایران اعمال کنند که منجر به ایجاد مشکلاتی برای تأمین اقلام دارویی و بهداشتی و تأمین ارز و مبادله ارزی شود. مثلا به دلیل استفاده زیاد از دستگاههای سیتیاسکن بهزودی این دستگاهها خراب میشوند و باید تیوبهای جدید وارد شوند. کیتهای آزمایشگاهی باید وارد شوند، اما آیا امکانش هست؟ با تحریمها جنایتی بشری برای همه مردم جهان و از همه بیشتر برای ایرانیان درحال وقوع است. ویروس مرز نمیشناسد، اگر آلودگی در ایران بیشتر باشد، قطعا کشورهای همسایه هم درگیر میشوند. همه کسانی که نگران حقوق بشرند، باید کمپین راهاندازی کنند، هشدار دهند و رفع تحریمها را مطالبه کنند.
این مسأله باعث طولانیترشدن روند بیماری در ایران نمیشود؟
قطعا میشود، هم در ایران و هم در کشورهای دیگر. این ویروس بین کشورها تبادل میشود و حرکت پینگپونگی خواهد داشت.
اعلام میشود تاکنون نزدیک به ١٧٠ پزشک و پرستار در قم به کویید١٩ مبتلا شده و ٣٧ پزشک و پرستار جانباختهاند. همان روزها کادر درمان با مشکل جدی ماسک و ملزومات بهداشتی مواجه بود. مردم ماسک و دستکش در اختیار داشتند، اما کادر درمان نداشت. دلیل این بیتوجهی به سلامت بخش درمان چه بود؟
مسألهای که وجود دارد این است که بسیاری از آلودگیها زمانی اتفاق افتاده است که ما تشخیصی از بیماری نداشتیم. شما به حجم بالای مراجعه مردم به مطبها و بیمارستانها به دلیل ابتلا به سرماخوردگی، آنفلوآنزا، ذات الریه و ... توجه کنید. چقدر از این افراد ممکن بود که مبتلا به کرونا باشند. چقدر از افراد ممکن بود که بیعلامت باشند و به بیمارستانها مراجعه کردهاند. هفتههای اول هر کجا مراجعه میکردیم تا ملزومات بهداشتی تهیه کنیم، به بنبست میرسیدیم، البته الان شرایط بهتر شده است. در این میان برخی از افراد سودجو هم این وسایل را احتکار کرده بودند. ما اوایل دچار کمبود جدی شده بودیم، چون میان تولیدات و تقاضا تطابقی وجود نداشت. مردم از بازار آزاد این وسایل را تهیه میکردند، اما یک بیمارستان نمیتواند از بازار آزاد بخرد.
دیدگاه تان را بنویسید