[لیلا مقیمی] بیش از دو هفته از انتشار نخستین خبر مبنی بر حضور دو فرد مبتلا به کرونا ویروس در قم میگذرد و اخبار مربوط به این بیماری مهلک در این روزها تیترهای ریز و درشت رسانهها را به خود اختصاص داده است. رسانههایی که اطلاعرسانی قطرهچکانی و ناقص آنها در بحرانهای اخیر همچون ساقطشدن هواپیمای اوکراینی، حوادث آبان ماه، سیل و همچنین پدیده نوظهوری به نام کرونا باعث شده تا سطح اعتماد عمومی به برخی از آنها کاهش یابد، به گونهای که دوباره بحث از دست رفتن مرجعیت رسانههای اصلی مطرح شده است. در همین حال رسانههای فارسیزبان خارج از کشور هم بیکار ننشستهاند و با سرعت زیادی مشغول تولید و انتشار محتوای خبری و تحلیلی عمدتا جعلی هستند. برخی از این رسانهها در پارهای موارد حتی مدعی شدهاند اخبار منتشرشده در رسانههای داخل ایران درباره ویروس کرونا نادرست است. حجتالله عباسی، دانشآموخته دکتری علوم ارتباطات بر این نظر است که رسانهها برای تأمین منافع ملی در این برهه تاریخی با اطلاعرسانی صحیح و بهموقع باید بخشی از اعتماد ازدسترفته خود را بازگرداند. او که مدرس دانشگاه و مولف سه کتاب «خبر تلویزیونی»، «خبر رادیو» و «اصول کاربردی خبرنگار» است، در گفتوگو با «شهروند» معتقد است آنچه این روزها درباره پدیده کرونا در رسانههای جریان اصلی و اجتماعی شاهد هستیم، بروز پدیدهای به نام «اضافه بار اطلاعاتی» است؛ به این معنا که حجم اطلاعات رسانههای جمعی آنقدر زیاد است که اگر افراد تمام طول شبانهروز را هم به خواندن، دیدن و شنیدن اطلاعات و اخبار تولیدی اختصاص دهند، باز نمیتوانند آنها را مرور کنند.
در این روزها که کرونا همچون کنه به جسم و روح کشور و در سطح وسیعتر جهان چسبیده، رسانهها چه وظایفی در قبال آن دارند و اطلاعرسانی آنها باید چگونه باشد؟
به لحاظ ادبیات رسانهای نمیتوان گفت ویروس کرونا پدیدهای نادر و نایاب در طول تاریخ است، اما میتوان اذعان کرد پدیده کمیابی است. در طول تاریخ، بشر همیشه با پدیدهها و بلایای طبیعی در اشکال گوناگون درگیر بوده است. در قاموس رسانهای آنچه معیار انتخاب اخبار بوده و شانس آنها را برای انتشار در عرصه عمومی افزایش میدهد، مقولهای به نام «ارزشهای خبری» است. در وضع کرونایی آنچه رسانهها با آن دستوپنجه نرممیکنند و در سطح گستردهای منتشر میشود، محوریت یافتن ارزش خبری «برخورد و درگیری» بوده که در قامت برخورد انسان با طبیعت بروز و ظهور یافته است. چنین اخباری از لحاظ بار عاطفی کلمات، بیشتر دارای درونمایه بار منفی هستند و به همین دلیل ضرورت دارد دقتهای لازم در سطح رسانهها و منابع خبری در راستای اطلاعرسانی اعمال شود. رسانهها ارتباطساز و دستگاهها و نهادهای درگیر در این پدیده، منابع خبری هستند. آنچه در شرایط کرونایی رخ داده، جدال طبیعت با انسان بوده که در طول تاریخ نیز مسبوق به سابقه است. مهمترین سلاحی که میتواند انسان را پیروز این آوردگاه کند، خرد و آگاهی است، بنابراین برای غلبه بر چنین حوادثی رسانهها باید مواجههای فرآیندمحور از خود نشان دهند.
اساس این مواجهه فرآیندی چیست و چگونه رسانهها میتوانند براساس آن رفتار کنند؟
مواجهه فرآیندی به این معناست که رسانهها تمامی مراحل اطلاعرسانی از صفر تا صد را در سه مرحله پیش از وقوع رویداد، حین وقوع و بعد از وقوع در هر مکانی مورد توجه قرار میدهند. انسان به خاطر عقلانیتی که دارد، آگاهیهای ضروری را از رسانهها دریافت میکند و قادر میشود همچنان که بسیاری از بلایای طبیعی را در طول تاریخ شکست داده است، «ویروس کرونا» را نیز شکست دهد. هر چند ممکن است در این زمینه هزینههای مادی و معنوی را نیز متحمل شود. در هر یک از این مراحل، رسانهها و منابع خبری با محوریت تلاشگران حوزه بهداشت و درمان و با همکاری دستگاهها و نهادهای دیگر تکالیف و وظایفی دارند که باید به خوبی از عهده آن برآیند. با توجه به اینکه رسانههای اجتماعی و بهویژه پیامرسانها نیز به صورت گسترده درگیر این پدیده اجتماعی شدهاند، برای تفکیک اخبار و اطلاعات صحیح از جعلی، هرگونه محتوای رسانهای باید مستند به «منبع معتبر» باشد. در این میان متاسفانه عدهای در داخل یا خارج در رسانههای اجتماعی به شایعات دامن میزنند و باعث پررنگشدن اخبار رسانههایی میشوند که در بیرون از مرزها فعالیت میکنند و البته با منافع ملی ایرانیان نیز سازگاری ندارد.
اطلاعرسانی قطرهچکانی و ناقص برخی از رسانهها در بحرانهای اخیر، حجم زیادی از اعتماد عمومی نسبت به آنها را کاهش داد. برای مثال، اکنون درحالیکه اخبار مربوط به کرونا بهطور مداوم از رسانه ملی پخش میشود، هنوز برخی از افراد جامعه آن را باور ندارند و مدعی هستند این اخبار نادرست است. رسانههای اصلی چگونه میتوانند اعتماد ازدسترفته خود را بازگردانند؟
بله، رسانههای اصلی و عمومی کمکاریهایی در بحرانهایی همچون سیل، زلزله و حوادث اجتماعی دیگر مانند رویداد بنزینی آبانماه ٩٨، رخداد تلخ دی ماه ٩٦، ساقطشدن هواپیمای اوکراینی و اکنون ویروس کرونا داشتهاند. چرخه حیات عملکرد آنها در مواجهه با این رخدادها موجب کمرنگشدن اعتماد عمومی به آنها شده است.
این چرخه حیات شامل چه مواردی میشود که رسانهها به آن کمتوجهی کردهاند؟
چرخه حیات عملکرد رسانه ملی و پارهای از رسانههای جریان اصلی در مواجهه با بحرانها شامل پنج مرحله است. آنها در بدو امر آمادگی لازم برای مدیریت بحران را ندارند و در قبال چنین پدیدههای اجتماعی «سکوت» کردهاند. با واکنشهای گسترده مردمی در رسانههای اجتماعی، سکوت را شکسته و دست به «انکار» ابعادی از پدیده زدهاند. در این مرحله برای اقناع افکار عمومی دست به دامان «ساختن دشمن فرضی» شدهاند. مانند اینکه برخی پدیده کرونا را توطئه دشمن برای کمرنگ کردن حضور در انتخابات قلمداد کردند. در ادامه با جلوهگر شدن واقعیتها و گسترش فزاینده ابعاد آن مجبور به «تأیید» وجود مسأله و پذیرش واقعیت شدهاند. در مرحله پنجم شروع به مبادرت به اطلاعرسانی «قطرهچکانی» درباره پدیده کردهاند. طیکردن چرخه پنج مرحلهای سکوت، انکار، دشمن فرضی، پذیرش و اطلاعرسانی قطرهچکانی موجب شده رسانههای جریان اصلی در مقایسه با رسانههای اجتماعی از قافله کنشگری برای افکار عمومی عقب بمانند و اعتماد مردم به آنها کاهش پیدا کند. در این برهه تاریخی پدیده کرونایی فرصت طلایی برای رسانه ملی و دیگر رسانههاست که با اطلاعرسانی صحیح، دقیق و سریع بخشی از اعتماد ازدسترفته را بازگردانند.
نقش رسانههای اجتماعی در انتشار اخبار مربوط به کرونا چیست و چگونه میتوان اخبار آنها را ساماندهی کرد تا از شدت شایعهها و فیکنیوزها کاسته شود؟
امکان سیاستگذاری متمرکز برای رسانههای اجتماعی ناممکن است. مطابق «نظریه حکمرانی رسانه» فقط از طریق شیوههای مشارکتجویانه میتوان این فضا را ساماندهی کرد. در حکمرانی رسانه تنها دولتها و حکومتها بازیگر این فضا نیستند و سازمانهای مردمنهاد، مالکان اپلیکیشنهای اینترنتی، کاربران و کنشگران جامعه مدنی نیز مدخلیت دارند. اگر سمنها و کنشگران رسانهای و فعالان سیاسی و اجتماعی میداندار رسانههای اجتماعی شوند، میتوان بخشی از خطراتی را که ناشی از ترویج شایعات در این نوع از رسانههاست، کاهش داد. البته این کار مستلزم تلاش گسترده منابع خبری برای ارایه اطلاعات دقیق و صحیح به رسانهها درباره نیازهای کاربران و مخاطبان است. رسانههای عمومی نیز این مسأله را در شرایط کرونایی تا حدی دریافتهاند و در این روزها توجه بیشتری به آن میکنند.
موضوع مهم دیگر درباره حجم زیاد تولید خبر درباره کروناست. آیا ممکن است حجم اخبار پیامدهای ناگواری درپی داشته باشد. مخاطبان چگونه میتوانند این اخبار را مدیریت کنند تا از گزند آنها در امان باشند؟
پدیده کرونا توانسته استیلای خود را در تمام مراحل زندگی از کسبوکار تا آموزش تسری بدهد و طول و عرض جهان را درنوردد. حجم بیش از اندازه اخبار منفی ناشی از غلبه زیاد ارزش خبری برخورد و درگیری پدیده کروناست و قطعا باعث آزار مخاطبان میشود. تولید و انتشار محتوا به صورت گسترده و فراگیر در زمینه ویروس کرونا موجب شده تا پدیدهای به نام «سونامی اخبار منفی» رخ دهد. این مسأله موجب میشود مخاطبان برای کسب اخبار محیط ملی و بینالمللی بیشتر در معرض اخبار منفی قرار گیرند. توجه بیش از اندازه به چنین اخباری موجب تغییر نگرش و رفتار کاربران و مخاطبان شده و تعادل روحی و روانیشان را دچار تغییر کرده است که از لحاظ روانی برای سازگاری با شرایط جدید دچار استرس زیاد، ترس، عصبانیت و... میشوند. تأثیرات اخبار منفی در کسانی که ظرفیت جسمی و روحی برای جذب و هضم چنین اخباری ندارند، زیانبار خواهد بود. چنین افرادی باید خود را کمتر از سایرین در معرض رسانهها قرار دهند. حجم زیاد اخبار منفی نهتنها سودی ندارد، بلکه مشکلات ناخواستهای را بر سر جامعه و شهروندان آوارمیکند. کاربران و مخاطبان میتوانند از مصرف اخبار منفی بکاهند و به برنامههای سرگرمکننده مانند فیلم، سریال، موسیقی، مسابقات ورزشی و دیگر سرگرمیهای رسانهای اقبال نشان دهند.
وظیفه رسانهها برای ساماندهی اخبار چیست و چگونه میتوانند ضمن اطلاعرسانی به مسائل روحی و روانی جامعه توجه کنند؟
آنچه این روزها درباره پدیده کرونا در رسانههای جریان اصلی و اجتماعی شاهد هستیم، بروز اضافه بار اطلاعاتی است. حجم اطلاعات رسانههای جمعی آنقدر زیاد است که اگر افراد تمام طول شبانهروز را هم به خواندن، دیدن و شنیدن اطلاعات و اخبار تولیدی اختصاص دهند، باز نمیتوانند آنها را مرور کنند و البته مغز انسان نیز قادر به تجزیهوتحلیل آنها نیست. رسانهها باید به جای بالابردن سطح کمی اطلاعات و اخبار، سطح کیفی آن را ارتقا دهند و با تولیدات فاخر و استفاده از عکس، تصویر، فیلم، گرافیک و اینفوگرافیک و با زبانی قابل درک برای شهروندان جامعه مبادرت به اطلاعرسانی کنند. هر گونه تغییر رفتار مستلزم تغییر ادراک و نگرش مخاطبان و کاربران است.
دیدگاه تان را بنویسید