پدرم خودش را جلو گلوله سپر کرد که جوان مردم به خاطر یک ماسک و یک لباس بعد از سالها درس خواندن روی تخت بیمارستان جان ندهد.
دکتر فریبا فراهی (متخصص طب اورژانس)
این روزا من کوچکترین گلایهای از ویروسی که دنیا رو فتح کرده ندارم. بالاخره دردا و مصیبتا و عفونتا و ویروسا تقریبا تنها چیزی هستن که تحریم نشدن و راحت وارد کشور ما میشن. خود به خود هم وارد نمیشن به دست یه سریی با پرواز … میان. من و همکارام هم الان موظف به استفاده از علم بر علیه کروناییم. ما با علممون شکستش میتونیم بدیم. ولی با جونمون نه. ما هم ریه داریم. بدن داریم. باور کنید با حتی فقط یک دست لباس مناسب میشه یک پزشک و پرستار رو نجات داد. که همون پزشک و پرستار از پس مدیریت درمان چندین و چندین بیمار بر میاد. حداقل من که اینطورم …
من در حسرت آغوش پدرم درس خوندم که مردم رو نجات بدم تا دیگه هیچ دختری حسرت آغوش و نوازش پدر رو شبونه گریه نکنه. مخصوصا الان که دم دمای روز پدره. پدرم هم خودش رو جلو گلوله سپر کرد که جوون مردم به خاطر یه ماسک و یه لباس بعد از سالها درس خوندن رو تخت بیمارستان جون نده.
آسیب ریه از دردناکترین و تدریجیترین انواع مرگه. خفگی تو آب استخر رو تصور کنین، این حال ما بیماران کروناست. حال همکارام. همینایی که تا دیروز تا آخرین لحظه که یارای ایستادن داشتن کنار من بیمار تحویل گرفتیم …
الان که این پست رو میخونین کلیشه ی اسکن ریههای درگیرم با کرونا رو میزه. و چندین پزشک به خاطر نداشتن سادهترین و ابتدایی ترین امکانات محافظتی رو تخت مراقبتهای ویژه. شاید جون پدرم کافی نبوده برای فقط یک دست لباس
یک دست لباس
یک دست لباس …
نظام پزشکی و وزارت بهداشت که ندید. یعنی دید و کاری نکرد. اما رفیق و پناهگاهمون حتما دید و میبینه ….
أَ لَمْ یَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ یَرى
پ.ن. من اهل اخبار نیستم. ولی شنیدم که از زمین و هوا کمک های سازمان های جهانی و داخلی شامل لباس و تجهیزات به کشور اومده. هزاران هزار هم از انبارهای به قول خودشون احتکاری کشف شده. کاش به ما کادر درمانی هم میرسید از این تجهیزات …
خدایا به هموطنان پزشکم رحم کن اونها نماد تو در زمین هستند