محسن فرجاد: حمله جنگندههای روسیه به کاروان نیروهای نظامی ترکیه و نیروهای تحتالحمایه آن در ادلب، که در 27 فوریه 2020 (8 اسفند 1398) به کانونی برای چرخش در معادلات میدانی سوریه و منطقه خاورمیانه تبدیل شده است. این روزها بیش از هر شخصیت سیاسی دیگر نام رجب طیب اردوغان، رئیسجمهوری ترکیه بر صفحه نخست رسانهها ظاهر میشود. او یکبار دولت سوریه را به انتقام بزرگ و سخت تهدید میکند و سپس، از ضروت کمکراسنی ناتو و آمریکا به ترکیه رد بحران ادلب حرف میزند.
با این وجود، مهمترین اظهارات اردوغان که تحلیل آنها نیز به ضرورتی برای خوانش راهبرد آنکارا در منطقه تبدیل شده، در دور محور قابل ارائه است. در سطح ابتدایی اردوغان از مقامهای سیاسی مسکو درخواست میکند از سر راه ترکیه در سوریه کنار بروید و آنکارا را با بشار اسد تنها بگذارند. در سطح دوم نیز اردوغان میخواهد از باز بودن مرزهای ترکیه بر روی مهاجران برای ورد به اروپا از طریق مرزهای یونان اطلاع میدهد. این دو رویکرد اردوغان در وضعیت کنونی، زمینه اساسی تحلیل سیاست آنکارا در منطقه خاورمیانه و سطح بینالمللی است. در واقع استدلال اصلی نوشتار این است که نئوعثمانیگرایی در دستگاه سیاست خارجی ترکیه از یک ایده به مرحله عمل رسیده و اردوغان در چند وجه کاراکتر اصلی این گذار است.
سودای کنترل شامات و موصل
از ابتدای تشکیل دولت جدید ترکیه با اصطلاحا ایجاد جمهوری ترکیه به عنوان بازمانده امپراتوری عثمانی، علیرغم از دست رفتن بسیاری مناطق دیگر، «ترکهای جوان» همواره سودای کنترل مجدد استان موصل در عصر امپراتوری عثمانی یا همان استانهای موصل، کرکوک، اربیل، دهوک و سلیمانیه در شمال عراق را سر دادهاند. زمانی که احمد داوود اغلو وزیر امور خارجه و استراتژیست اصلی سیاست خارجی ترکیه در سال 2009 وارد موصل شد و اظهار داشت: «روزی نیاکان ما با اسب به اینجا آمدهاند و روزی ما با تجهیزات مدرن به اینجا باز خواهیم گشت.» عمق مساله مشهود بود و نمایان است که در اندیشه ملیگرایانه ترکها و نیز رویکرد موسوم به نئوعثمانیگرایی، سودای کنترل بر مناطق نفتخیز کشور عراق هدفی واقعی و ویژه است.
علاوه بر موصل کشور سوریه در مقام منطقه اصلی بازمانده از سرزمینهای شام، با داشتن حدود 822 کیلومتر مرز زمینی، با ترکیه جدید در سالها اخیر به هدفی برای دولتمردان ترکی در مسیر بازگشت به شکوه امپراتوری عثمانی تبدیل شده است. اردوغان در وضعیت کنونی، به شکلی ملموس رویای حاکمیت بر شام و ولایت موصل را در سر میپروراند اما برای ترسیم دقیق این موضوع ضروری است به گرانیگاهی تحت عنوان اخراج احمد داوود اغلو از عرصه سیاستورزی و تصمیمگیری اشاره شود.
اخراج داوود اغلو و سرگردانی در اجرای نئوعثمانیگرایی
استعفای احمد داوود اغلو از منصب نخستوزیری در 5 می 2016 (16 اردیبهشت 1395) همچون نقطهای برای آغاز یکهسالاری اردوغان در ترکیه و اجرای نامتوازن نئوعثمانیگرایی در ترکیه قابل خوانش است. در تمامی سالهای بعد از 2003 دکترین عمق استراتژیک و اندیشههای احمد داوود اغلو راهنمای سیاست داخلی و خارجی ترکیه بود اما اردوغان در جدال قدرت با این نخبه دانشگاهی و استاد روابط بینالملل کاسه صبراش لبریز شد و نتوانست قدرتگیری فزآینده او را برتابد. هر چند تفکرات داوود اغلو نقشه راه نئوعثمانیگرایی خوانده میشد اما هیچگاه رویکرد ارائه شده از سوی او بر مبنای افراطگرایی و تهاجم نظامی نبود و این اردوغان بود که بعد از اخراج مغز متفکر حزب عدالت و توسعه با منطقی جنگطلبانه راهبرد توسعه با ضرب شمشیر را در پیش گرفت.
با گذشت حدود سه ماه و نیم از کنار گذاشتن احمد داوود اغلو از منصب نخستوزیری گماشته شدن فردی سرسپرده بر این منصب به نام بینالی یلدیریم، در ۲۴ آگوست ۲۰۱۶ (3 شهریور 1395) ترکیه عملیات «سپر فرات» را در استان حلب علیه داعش و کردها آغاز کرد و موفق شد پس از جرابلوس، مناطقی الباب، اعزاز و بخشهای از عفرین را کنترل کند. در ادامه توسعهطلبی اردوغان در سرزمین شام به مناطق شمال استان حلب محدود نشد و با ارتباط گرفتن با گروهها رادیکال در استان ادلب، به نوعی این منطقه را تحت سیطره خود قرار داد. همچنین، در 20 ژانویه 2018 ارتش ترکیه به همراه شبهنظامیان تحت حمایت خود در قالب عملیات «شاخه زیتون» حمله به کانتون عفرین تحت کنترل کردها را آغاز کردند و پس از 58 روز در 18 مارس موفق به اشغال این منطقه نیز شدند اما انگار توسعه طلبی اردوغان در نواحی شمالی سوریه پایانی نداشت و او در ۹ اکتبر ۲۰۱۹ با وجود مخالفتهای گسترده جهانی، حمله به شرق فرات و کردهای سوریه را آغاز کرد و موفق شد مناطقی را کنترل کند.
در وضعیت جدید نیز با وجود اینکه ارتش سوریه و روسیه مصمم در کنترل بر ادلب هستند، اردوغان رویای توسعه ارضی و کنترل بر سرزمین شام را در خطر میبیند و شاهد هستیم او به هر دری میزند تا بتواند این مناطق را تحت کنترل داشته باشد. هر چند اردوغان میگوید که نه نفت میخواهد و نه خاک اما آرایش نیروهای او و صفبندی معارضان در استانهای حلب، ادلب و رقه بهگونهای است که انگار تکهای جدا شده از امپراتوری عثمانی، تحت کنترل سلطان رجب، به مام میهن بازگشته است.
هاله سلاطین بزرگ عثمانی بر ذهن سلطان رجب
اردوغان با صراحت میگوید به دعوت مردم سوریه به این کشور وارد شده و به دعوت دولت لیبی، به این کشور برای مقابله با نیروهای خلیفه حفتر سرباز میفرستد. معاون او نیز میگوید عمق استراتژیک ما در لیبی است؛ زیرا در ایامی امپراتوری عثمانی در آنجا بوده است. همچنین، اردوغان با ژستی حق به جانب از آمریکا میخواهد در ادلب سیستم دفاع موشکی پاتریوت مستقر کند؛ به روسیه میگوید از سر راهش در ادلب کنار برود؛ کشورهای اروپایی را به موج آورگان و باز کردن مرزها برای رهسپار شدن مهاجران تهدید میکند؛ در جدیدترین اقدام نیز مواضع نیروهای محور مقاومت همچون حزبالله لبنان را در سوریه مورد هدف قرار میدهد.
اگر به لحن و کنشهای اردوغان نگاهی نشانهشناسانه داشته باشیم، نمایان است که از یک سو، اردوغان در کنش با رهبران جهان هیبت، شکوه و قدرت سلاطین عثمانی را برای خود تداعی میکند و از سوی دیگر، خود را در قامت رهبر جهان اسلام یا به عبارت دقیقتر اهل سنت در جهان ارزیابی میکند. اکنون او علاوه بر پنداشتن خود در مقام سلطانی در قامت سلطان محمد یا سلطان سلیمان عثمانی که میتواند به روسها امر و نهی کند، اما سلطان رجب ظاهرا نمیداند آن دوران گذشته که عثمانیها نیمی از اروپا را تحت کنترل داشتند یا تزار روس را واردار به عقبنشینی میکردند. سلطان رجب انگار دچار زمانپریشی بزرگی شده که برآیند آن حذف شدن او از قدرت در سال 2023 یعنی زمان برگزاری انتخابات ریاست جمهوری ترکیه خواهد بود.
دیدگاه تان را بنویسید