احسان محمدی- در عصر ارتباطات هر کس این بخت را دارد که چند دقیقه به شهرت برسد. به نیکنامی یا بدنامی. اگر پیش از این تنها ستارههای سیاست و سینما و موسیقی و ورزش این شانس را داشتند که عکسشان روی جلد مجلات بنشیند و دیده شوند، به واسطه شبکههای مجازی حالا «همه» از این بخت برخوردارند.
کافی است کمی خلاق باشید و از تقلید صدا و دابسمش و ژانگولر استفاده کنید یا دامن از دست بدهید و مقابل دوربین تنی بلرزانید یا اندامنمایی کنید، یا دستهگلی به آب بدهید و یک نفر تصویر یا صدایتان را پخش کند. آن وقت با سرعت نور به شهرت میرسید. ممکن است از این بخت برخوردار باشید که حتی با طنازی راه به سینما هم پیدا کنید. یعنی راهی که قبلاً یک ستاره در طول ده سال طی میکرد را در ده دقیقه طی کنید.
مردم معمولاً در شبکههای اجتماعی از رسوایی آدمها، شوخی و خنده و همچنین ماجرای داغ روز استقبال میکنند. وقتی این سه در هم مخلوط شوند آن وقت یک نفر یا یک اتفاق برای یکی-دو روز از کفر ابلیس مشهورتر میشود. درست مثل ویدئویی که در چند روز گذشته میلیونها بار دیده شد و من هم بخشی از آن بودم!
احتمالاً شما هم ویدئوی 50 ثانیهای مناظره حسین نقاشی و سیدمجید حسینی را در نشستی که بنر «نقد و اندیشه» را پشت سر آنها نصب کردهاند دیدهاید و شاید به سرچرخاندن مجری، خندیدن، ناامید شدن و در نهایت دست به سینه شدن او وقتی که دو طرف مناظره یک نفس حرف میزنند، خندیدهاید! مجری آن نشست من بودم. موضوع قابل افتخاری نیست ولی بارها مورد قضاوت، نقد، تحقیر و البته تحسین قرار گرفتم که واکنش درست انجام دادهام و نماد مردم بودهام که چپ و راست را به حال خودشان رها میکند و تماشاگر میشود!
این چهل و دومین نشست نقد و اندیشه بود. سلسله جلساتی با محوریت «فضای مجازی» که ایدهپرداز آن «سید جمال هادیان زواره» رییس مرکز روابط عمومی و اطلاعرسانی وزارت ارتباطات و فناوری است. زمستان پارسال به عنوان مهمان در نشست «تاثیر فضای مجازی بر لبههای گسست اجتماعی» دعوت شدم و بعد تصمیم گرفته شد به عنوان مجری-کارشناس سلسله جلسات را اداره کنم.
در طول این مدت مهمانهای بسیاری داشتیم. از سعید لیلاز و صادق زیباکلام و احمد توکلی و الیاس نادران تا رامبد جوان و مریلا زارعی و محمد فاضلی و عباس عبدی و تقی آزاد ارمکی و آذر منصوری و محمدعلی زائری و بشیر حسینی و سعید بیابانکی و حسین راغفر و ابراهیم فیاض و حتی مدیرعامل کسب و کارهای مجازی از قبیل دیجیکالا و شیپور و آچاره و ... در واقع هر موضوع مبتلا به جامعه که از فضای مجازی اثر میگرفت یا فضای مجازی به ان دامن میزد را در حد سواد و توان بررسی میکردیم. گاهی موفق و موثر بودیم و گاهی هم کمتر دیده و نقد میشدیم.
اما این نشست بسیار دیده شده با هدف بررسی «نقش فضای مجازی در انتخابات» با حضور محسن مهدیان حسین نقاشی فعال سیاسی و سیدمجید حسینی نامزد انتخابات مجلس و چهره ای که افکار عمومی او را به واسطه جریان سازی علیه مالیات پزشکان و کنکور میشناسند آغاز شد. آقای مهدیان بعد از دقایقی گفت مهمان دارد و جلسه را ترک کرد و دو مهمان دیگر هم به جای پرداختن به موضوع بحث، مدام در پی نقد عملکرد جریانهای سیاسی همدیگر بودند. علیرغم دهها بار خواهش و تذکر و درخواست کار خودشان را میکردند و حرف خودشان را میزدند و در نهایت عصارهاش آن شد که دیدید!
به عنوان کسی که بیش از دو ساعت و ده دقیقه در میانه این جدال بودم باید بگویم که این همه واقعیت نیست و یک کلیپ پنجاه ثانیهای قطعاً بیانگر همه نقد و نگاه دو مهمان نبود اما همانجا هم عنوان کردم که وقتی نسل دانشگاه رفته ما اینطور قادر به گفتوگو نیست و مدام به برچسبزنی مشغول است و فریاد میزند از مردم کف جامعه که چنین ادعاهایی ندارند چه توقعی داریم؟
به شخصه معتقدم دستکم صد سال دیگر زمان نیاز داریم تا به نخستین لایههای گفت و گو نزدیک شویم و بعید است نسل ما و شما که میخوانید آن روزها را ببینیم. گذر به سوی دمکراسی با دوپینگ، شدنی نیست، نخستین گام آن مدارا، تحمل نظر مخالف و به قائل شدن حق آزادی بیان برای طرف مقابل است وگرنه همه ما شیفته آزادی برای خودمان هستیم!
فارغ از این بیانات گهربار، ذکر این نکته هم خالی از لطف نیست که بعد از این مشاجره آتشین و خاموششدن دوربین و دور شدن از آن فضا و صرف چای، دو طرف با هم حرف زدند و سوءتفاهمها را برطرف کردند و شماره تماس رد بدل شد و عکس یادگاری با لبخند گرفتند و ... خلاصه اینکه بسی عبرتها در این نشست بود، باشد که تمرین کنیم و بیشتر یاد بگیریم!
دیدگاه تان را بنویسید